احمدي نژاد:
غرب به دنبال دستگيري امام زمان است/ پرونده را تکميل کردهاند
Mon 22 06 2015
خبرگزاري آريا-جمعي از طلاب و روحانيون به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان با محمود احمدي نژاد ديدار کردند.
به گزارش خبرگزاري آريا،متن کامل سخناني مهم رئيس جمهور سابق کشورمان در اين ديدار به شرح زير است:
خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توفيق زيارت شما عزيزان را عنايت فرمود، از خداوند مي خواهم همه ي ما را مشمول عنايات پيامبر عزيز و رحمت واسعه ي خودش قرار دهد.
بازخواني خط امام، مهم ترين کار فرهنگي در ايران و جهان
مقام معظم رهبري در مراسم سالگرد ارتحال امام خميني (ره) فرمودند که خط امام بايد بازخواني و مجدد معرفي شود. من هم عميقا معتقدم که اين کار مهم ترين کار فرهنگي است که بايد در کشور و دنيا انجام شود. اگر شيطان موفق شود راه و انديشه هاي امام را کنار بزند يا تحريف کند، ديگر چيزي باقي نخواهد ماند. چرا که بناي انقلاب بر انديشه هاي امام (ره) است که همان انديشه هاي اسلام ناب محمدي (ص) است.
امام عصر (عج) زيربنا و ستون فقرات انديشه ي امام خميني (ره)
باور به امام عصر (عج) روح حاکم بر تمام انديشه هاي امام است. انچه که به اين انديشه ها روح و اثر مي دهد باور به امام عصر و نقش ايشان در عالم است. امام معتقد بود که درعالم همه چيز در اختيار امام و همه ي سنت هاي الهي در جهت اراده ي امام عصر است. همه ي خوبي ها و همه ي خيرات به امام برمي گردد. امام (عج) واسطه فيض الهي است.
علما و روحانيوني که در ماه مبارک يا زمان هاي ديگر در تبليغ هستند. دو کار را در حين تبليغ انجام مي دهند. اين دو کار اول هدايت و دوم تربيت جامعه است.
که البته اين همان کار خداوند و پيامبران است. هدايت يعني راه نشان داده شود. خداوند انسان ها را خلق کرده که کمال پيدا کنند. موجودات بدون هدف خلق نشده اند و بر اساس برنامه اي منظم و جامع در جهت کمال پيش مي روند. شناخت اين مسير و معرفي آن مي شود هدايت.
و تربيت يعني شکوفا کردن استعدادهايي که خداوند در وجود انسان قرار داده است.
مردم را بايد به چه و کجا هدايت کرد؟ روشن است که همه بايد به سمت خداوند برگشته و در مسير الهي حرکت کنند. براي هدايت بايد مقصد معرفي شود. به کجا مي خواهيم برويم؟ مي خواهيم به خداوند برسيم. خداوند کجاست؟ چگونه مي توان خداوند را شناخت و به او رسيد؟ آيا راهي جز شناخت امام (عج) براي رسيدن و شناختن خداوند وجود دارد؟ از آنجا که نمي توانيم به ذات خداوند دسترسي پيدا کنيم لاجرم بايد به سراغ صفات و اسما برويم، اين صفات و اسماء در کجا متجلي است؟ آيا غير از اين است که حد اعلاي تجلي اين صفات در وجود مبارک امام (عج) است. پس اگر مي خواهيم خدا را بشناسيم بايد امام (عج) را بشناسيم.
فرموده اند: من عرف نفسه فقد عرف ربه . براي شناخت خدا بايد خود را شناخت. خود حقيقي انسان چيست؟ معلوم است که خود حقيقي انسان جز وجود انسان کامل و امام (ع) نيست پس بايد امام (ع) را شناخت. چقدر خود حقيقي را مي شناسيم؟ چقدر در اين مسير جلو رفته ايم؟ همانقدر که خدا را مي شناسيم و چقدر خدا را مي شناسيم همانقدر که خودمان را شناخته ايم و چقدر خودمان را مي شناسيم همانقدر که امام (ع) را مي شناسيم. همه يکي است. شناخت امام (ع) هم شناخت خود است و هم شناخت خداوند است.راهي جز معرفت امام (عج) براي شناخت خدا وجود ندارد. البته مي شود خدايي استدلالي تعريف کرد که نقشي در زندگي ندارد و با انسان ارتباط برقرار نمي کند.
و به علاوه قرار است استعدادهاي الهي امانت گذاشته شده در حقيقت انسان به شکوفايي برسد. معيار اين شکوفايي چيست؟ روشن است معيار کسي است که به طور کامل شکوفا شده است. شما مي خواهيد مردم را تربيت و شکوفا کنيد. اين تربيت جهت مي خواهد که خداوند است و معيار اين تربيت و شکوفايي امام (عج) است. جز امام (عج) معياري وجود ندارد.
قرار است انسان ها تربيت شوند. هر انساني به همان اندازه اي تربيت مي شود که با امام (عج) سنخيت پيدا کند. پس امام (عج) هم معيار هدايت است و هم معيار رشد و تربيت است. شما مي خواهيد مردم را هدايت کنيد. آيا جز معرفي امام (عج) کاري مي توان کرد؟ بنابراين بزرگترين ماموريت، معرفي امام (عج) به عالم است. بايد دست مردم را به دست امام (عج) داد و دلها و جانها را به او نزديک کرد.
امام راحل ما عميقا به اين حقايق باور داشت و تمام زندگي اش را بر پايه ي باور عميق به وجود و نقش امام عصر (عج) در عالم تنظيم کرده بود. امام راحل ما تمام زندگي اش همين بود. هم هدايت شده بود و هم شکوفا شده بود. امام سال 57 و سال 42 با يکديگر خيلي فرق مي کند. در يک راستا هستند اما سطح آنها با يکديگر فرق مي کند. امام در سال 68 که از دنيا رفتند از امامي که سال 57 انقلاب کرد خيلي متفاوت و بالاتر بودند، چون تربيت شده يعني رشد يافته بود. صفات مختلفي از جمله عمق معرفت، شجاعت، اراده، کشف حقايق، ايمان کامل و استقامت در وجودش شکل گرفته و رشد پيدا کرده بود. در بسياري از توطئه هاي دشمن تقريبا همه ي مسئولين کشور فريب مي خوردند اما امام راحل با دو جمله نقشه ي دشمن را نقش بر آب کرده و عمق توطئه را با زبان ساده به مردم نشان مي داد. همه اين ها براي آن بود که امام راحل (ره) در يک سطح بالاتري قرار گرفته و هدايت شده و رشد يافته بود.
سخنراني و منبري که آخر آن و روح آن امام عصر (عج) نباشد چه چيز مهم ديگري مي خواهد داشته باشد؟ حرفهاي قشنگي در عالم وجود دارد، اگر متصل به امام (عج) نشود تاثير تکاملي و هدايتي ندارد. ما براي شناخت خداوند بايد امام (عج) را بشناسيم. نقطه ي اوج تجلي صفات خداوند امام (عج) است. اگر وجود اميرالمومنين (ع) نبود چگونه عدل خداوند را درک مي کرديم؟ البته احتمالا يک تعريف کتابي وجود داشت که بايد بر سر عباراتش دعوا مي کرديم. وقتي محبت الهي در وجود نازنين پيامبر (ص) متجلي مي شود مفهوم رافت و محبت الهي را مي فهميم.
امسال مقام معظم رهبري فرمودند که بايد ويژگي هاي امام راحل بخشي از کارها، سخنراني ها و منبرها باشد و اين البته معرفي همان اسلام است و فرقي با هم ندارند. بعضي از دوستان يادشان هست که 40 سال پيش مستکبران چه مي کردند. ابرقدرت ها جايي براي انسان و انسانيت باقي نگذاشته بودند. در تفکر انقلابيون و آزادي خواهان آن دوران نمي گنجيد که در مقابل ابرقدرت ها بايستند. باور عمومي اين بود که براي نجات و استقلال از يک قدرت بايد به ديگري متکي بود و راه نجات ديگري وجود ندارد. اما امام راحل با توکل بر خدا و تحت عنايات امام عصر(ع) محکم در مقابل همه ي ابرقدرت ها ايستاد و راه جديدي را براي زندگي متعالي و آزاد به بشريت معرفي کرد.
براي هدايت و تربيت بايد نکات مهمي را مد نظر قرارداد که به برخي از آنها اشاره مي نمايم:
1. هدايت تنها بر بستر محبت اتفاق مي افتد.
بالاخره اگر بنا باشد هدايت و تربيتي اتفاق بيافتد، آن فردي که مي خواهد اين کارها را بکند بايد ويژگي هايي داشته باشد. هدايت تنها بر بستر محبت اتقاق مي افتد. کلامي که در جوهر آن محبت وجود نداشته باشد تاثيري نخواهد داشت. بايد مردم را و خلق خدا را دوست داشت. همانطور که پيامبر (ص) مردم را دوست داشت. خداوند خطاب به پيامبر (ص) مي گويد چرا خودت را براي هدايت مردم به سختي و مشقت سنگين مي اندازي؟ علي القاعده هميشه بايد برعکس باشد که خداوند بگويد چرا کم کار کرديد، چون بنا بر اين است و بالاخره هرکاري انجام دهيم نمي توانيم شکر خداوند را بجا بياوريم. چرا پيامبر (ص) خودش را براي مردم به زحمت مي اندازد؟ چون عاشق مردم است. اگر وجود رحمتي پيامبر (ص) نبود محال بود که بتواند بر دنيا اثري بر جا بگذارد. او عاشق مردم و همه خلق خدا بود. امام راحل ما هم عاشق مردم بود. بايد وجود مالامال از عشق خداوند باشد تا کلام اثر کند.
امام راحل در آداب نماز بعد از مقدمات نماز به سوره ي حمد مي رسند. در وجه تسميه ي رحمان و رحيم داستان حضرت موسي و فرعون را نقل مي کنند. فرعون از بدترين انسان هاي عالم است. چرا که در مقابل خدا ايستاده است. براي خداوند که نابود کردن فرعون کاري نداشت، اگر خداوند اراده مي کرد معدوم بود، نه اينکه متلاشي شود بلکه انگار که از اول در عالم نبوده است. خداوند آن چيزي را که خلق کرده دوست دارد و مي خواهد همه هدايت شوند، نه اينکه عده اي حتما جهنمي شوند. خداوند يکي از بهترين بندگان خودش را انتخاب مي کند تا فرعون را هدايت کند. خدا در وصف حضرت موسي مي فرمايند تو را براي خودم آفريدم و برگزيدم، موسي کليم الله بود. اما براي هدايت فرعون خداوند روز اول به موسي نگفت که همين اول براي هدايت فرعون برو و اگر قبول نکرد با او برخورد کن، بلکه حضرت موسي را در مسير رشد و تربيت و رحماني شدن قرار داد. او را در درياي سختي ها انداخت و حتي کارش به کارگري کشيد. سالها براي پيامبر ديگري کارگري کرد تا جايي که دلش مالامال از رحمت شد. وقتي دلش پر از رحمت شد پيامبر ديگري را هم کنارش قرار داد تا تنها نباشد. آنگاه او را مامور هدايت کرد و فرمود به سوي فرعون برويد و فرمود وقتي به فرعون رسيديد با زبان نرم با او سخن بگوييد و بگوئيد آيا مي خواهي تزکيه و هدايت شوي. بنا نيست خط کشي کنيم و عده اي را آن سمت قرار بدهيم. اين کار شيطان است. بناست همه ي بشريت اين سمت باشند و شيطان سمت ديگر. امام راحل در آداب نماز و تفسير سوره ي حمد نتيجه گيري مي کند که امر به معروف و نهي از منکر يعني همان هدايت بايد از دل رحماني اتقاق بيافتد و چه بسيار منکراتي که از امر به معروف و نهي از منکري که از دل رحماني سرچشمه نگرفته به وجود مي آيد. بايد بدانيم که هدايت از ناحيه خداوند است.
2. احترام به شان و جايگاه انسانها
ما بايد همه انسانها را مهم و ارزشمند و بهتر از خودمان حساب کنيم. حکومت هاي مستکبر توده هاي مردم را اصلا انسان حساب نمي کنند. البته دور و بر ما هم هستند کساني که اصلا براي مردم شاني قائل نيستند. نفر به نفر انسان ها مهم هستند. اينکه بگوئيم از هفت ميليارد انسان روي زمين اگر 10 ميليون هم ريزش کرد مهم نيست حتما اشتباه است. يک نفر هم مهم است و بايد تلاش کرد هيچ کس ريزش نکند. البته هدايت با زور و اکراه نيست. هدايت بايد همراه با آگاهي و انتخاب آزاد انسانها اتفاق بيفتد.
همه بايد پاي پرچم توحيد و عدالت بيايند. هنر همين است که همه باشند. رفتار اميرالمومنين (ع) در جنگ چگونه است؟ وسط جنگ صحبت و بحث و نصيحت مي کند و به راحتي از انسان ها نمي گذرد. تا اخرين تلاش را نکند برخورد نمي کند. چند نفر را مي گذارد و عبور مي کند و بعدي را مي زند. همه بايد به سمت خداوند بيايند. بعضي مواقع ما گزينش هاي سخت مي گذاريم که اصلا کسي اينطرف نيايد. مي گوييم اصلا چرا بيايد اين سمت؟! در حالي که کسي نبايد به جهنم برود. خيلي بايد خراب شده باشد که آن سمت بيافتد. بايد باور کنيم که سيطره اي بر مردم نداريم و صرفا تذکر دهنده هستيم. پيامبر خاتم(ص) نيز فقط تذکر دهنده بود و هدايت فقط از ناحيه خداوند است.
3- تکيه بر نقاط مثبت انسان ها و فطرت الهي انسان ها
در تربيت بايد بر نقاط مثبت تکيه کرد، تکيه بر ويژگي هاي منفي هيچ فضاي مشترکي درست نمي کند. مثلا مي خواهيم ايران را اداره کنيم. آيا اگر به هم نگاه کرده و بر ضعف هاي يکديگر تاکيد کنيم آيا مي توانيم جامعه را اداره و هدايت کنيم؟ آيا وحدتي اتفاق مي افتد؟ عاملي که وحدت درست مي کند تکيه بر ويژگي هاي مثبت ديگران است.
معرفي خط امام، معرفي خط پيامبر اعظم (ص)
امروز معرفي خط امام (ره) در واقع معرفي خط پيامبر (ص) است. چرا که شيطان آمده است تا اسم امام (ره) را از دنيا پاک کند. نمي دانيد که چقدر فيلم، داستان، سريال و مقاله سرشار از دروغ منتشر مي کنند تا همه را به اين باور برسانند که امام (ره) شکست خورد، يا امام (ره) تمام شد و يا امام (ره) خيلي انسان بدي بود و هيچ دستاورد و خوبي نداشت. اقدامات امثال بنده را هم به حساب امام راحل مي گذارند.
اما در پاسخ به سئوال شما چند جمله درباره راهبردهاي بلند مدت مستکبرين در منطقه عرض مي کنم.
مسائل منطقه را مي توان در چند سطح تحليل کرد. يک سطح اين است که جزيي تحليل کنيم که فلاني چه گفت و چه نگفت و مثلا در سوريه آيا دعوا بر سر پست و مقام بود و اگر اين پست ها را تحويل مي دادند مشکل حل مي شد. يا دعواي عربستان و يمن بر سر مسائل مرزي و يا يک فرد است؟
يک تحليل بالاتر اين است که ما بايد اين حوادث را در چارچوب راهبردهاي بلند مدت مستکبرين در خصوص جهان و منطقه ببينيم. از صدها سال پيش مي دانستند که هرکس بر منطقه ي ما مسلط شود قدرت اول جهان است و بهتر مي تواند جهان را اداره کند. بعد هم که نفت کشف شد اين باور را تقويت کرد. امپراطوري انگليس مديون همين نفت ارزاني است که از اين منطقه بدست اورد. معلوم است که بايد منطقه را بهم بريزند و کشورها را تکه تکه و ضعفيف کنند تا ملت ها نتوانند کاري بکنند و آنان حاکم کامل بشوند.
يک تحليل ديگر وجود دارد که نظام سلطه و شيطان در افق بلندتري مسايل را مي بينند و تحليل مي کنند. بيش از آن که ما دنبال امام زمان (عج) باشيم آنها دنبال امام زمان (عج) هستند. انقدر در دانشگاه هاي علوم انساني آمريکا راجع به امام زمان (عج) تحقيق کردهاند که اگر من بگويم هزاران برابر مجموع کار حوزه هاي علميه قم و نجف و مشهد، زياد نگفته ام، بلکه کمتر گفته ام که شما باور کنيد. با بسياري از کساني که به زعم آنان مي توانسته اند با امام زمان (عج) ارتباطي داشته باشند تماس گرفته و با آنها مصاحبه و اطلاعاتشان را تخليه کرده اند. به قول دوستي مي گفت پرونده ي امام زمان (عج) را تکميل کرده اند و براي دستگيري اش بسته اند، تنها عکسش را کم دارند. آنها مي دانند که تنها خطر مبنايي و اساسي براي امپراطوري چند صد ساله آنها امام عصر (عج ) است.
حکومت آمريکا حکومت شيطان است. اين تعبيري که امام (ره) بکار برد يک تعبير عيني و واقعي است نه يک تعبير سياسي و تبليغاتي. واقعا حکومتي است که شيطان براي جلوگيري از رسيدن به خداوند و امام(عج)، برپا کرده است. ظاهرش هم خيلي زيبا و فريبنده است. اين حکومت شيطان مي داند که اگر امام زمان (عج) بيايد کارش تمام است. بعضي ها در ايران به اين حرفها مي خندند. کسي که هفتاد سال از عمرش گذشته و يکبار دل به امام زمان(عج) نداده بايد هم بخندد. ممکن است اين فرد سالها هم به نام دين حرف هم زده باشد ولي اينها ملاک نيست. اينها اگر در راه امام (عج) بود که همه اش نور مي شد. اينطور نيست که همه ي افرادي که جلوي حرکت پيامبر (ص) و اهل بيت ايستاده اند انسان هاي بي سواد و بدون علم و مدعي بي ديني بوده اند. بسياري از اينها به ظاهر دانشمند و عالم هم بوده اند و بزرگترين ضربات از ناحيه مدعيان دين داري وارد شده است.
ظاهرا آنها مي خواهند بيايند منطقه را بگيرند و حوادث را مديريت کنند. همه ما نشانه هاي ظهور را خواندهايم، يکي از نشانه ها جريان غير انساني سفياني است. يکي از دوستان ما که انسان فاضلي است مي گفت و البته احتمال مي داد که چه بسا حکومت شيطان تصميم گرفته است که خودش جريان سفيايي را راه بياندازد تا دست خودش باشد و البته ايشان اين را هم اضافه کرد که خداوند هم نقشه دارد و همه در نقشه ي خدا هستند و چه بسا خداوند آن سناريو را نوشته تا به دست اينها اجرا شود. شيطان خيال مي کند که جريانات را کنترل مي کند در حالي که در حقيقت اراده ي الهي را حاکم مي کند.
معلوم است که اگر بخواهند مسلط شوند بايد اسم امام عصر (عج) را از بين ببرند. آقاي کلهر مي گفتند که من جدا معتقدم که اسم داعش را طوري انتخاب کرده اند که به شيعه نزديک باشد. براي ما تفاوت اين دو مشخص است اما براي کسي که در آمريکاي لاتين اين دو کلمه به گوشش مي خورد خيلي بهم نزديک است. با برنامه مي خواهند کاري کنند که ديگر کسي جرات نکند به دين داري و امام (عج) فکر کند. البته بسيار قوي عمل مي کنند. نبايد فراموش کرد که در جريانات منطقه غفلت برخي از نيروهاي ديني و انقلابي نيز موثر بوده است. خيلي ها غفلت کرده اند با وجود اينکه بعضي ها هشدار داده بودند و گفته بودند که توطئه در کار است و اين مسائل اتفاقي نيست.
آيا اگر کسي صحنه ي انتحاري و يا سربريدن يک کودک يا انسان را که به نام پيروي اسلام انجام مي شود، بييند به دنبال اسلام مي آيد؟ آن هفت ميليارد جمعيتي که مي خواهد با توجه به اين صحنه اينده را انتخاب کند آيا به دنبال اسلام خواهد آمد؟ يک طراحي خيلي پيچيده و شيطاني درکار بوده است تا جايي که آن اول کار بعضي از دوستان ما هم کف مي زدند. مارک و برچسب کسي که جلوي دوربين بچه اي را سر مي برد به هرکس و هرچيزي بخورد آن چيز منفور خواهد شد. حالا ما بايد در دنيا راه بيافتيم و بگوييم ما با آنها فرق داريم. کار خيلي سخت خواهد شد.
وزير خارجه ي سابق آمريکا خودش گفته بود که براي خاورميانه طرح جديد داشته اند. آنها آمدند در مقابل انقلاب اسلامي يک جريان بدل راه انداختند. چرا که انقلاب اسلامي يک جهشي به سمت حکومت جهاني امام عصر (عج) ايجاد کرده است. او گفته که مي خواهند يک خاورميانه ي جديدي متولد کنند که همانند زايمان سخت و دردناک است و کشتار دارد.
آن خانم وزير خارجه قبلي نوشته و اخيرا منتشر کرده که کارها درست پيش مي رفت تا زماني که در ايران يک دولتي سرکارآمد و مانع ايجاد کرد. مجبور شديم وقت و هزينه بگذاريم تا آن دولت را تخريب و از سرراه برداريم. او مي گويد الان برگشتيم به مسير قبلي. آنها مي خواهند نگذارند آن اتفاق يعني ظهور کامل واقع شود. انقدر که امام زمان (عج) براي شيطان جدي است براي من و شما جدي نيست. به چه کسي اين درد را بايد گفت؟ آنها تمام برنامه هايشان را بر اين اساس تنظيم کرده اند.
اما جملات آخرم بشارت است. شيطان دست و پاي خودش را مي زند اما همه تلاش هايش در نقشه ي خداوند است. هر موقع ديديد که شيطان بيشتر دست و پا مي زند بدانيد که به آخر کارش نزديک شده است. امروز شيطان تمام قدرت و نيروهايش را به منطقه ما آورده تا نابودي خودش را به عقب بياندازد. اما امروز يک بيداري عظيم در تمام جهان در حال وقوع است و هرکس در دنيا پرچم عدالت و توحيد و امام زمان (عج) را بلند کند مردم از او استقبال کرده و دورش جمع مي شوند و او محبوبيت پيدا مي کند. چرا که امر امام(ع) فطري و در درون انسانهاست. البته شياطين صدماتي مي زنند و بعضي ها هم در منطقه و حتي در ايران هم اشتباه کرده و به اين نقشه کمک کردند، اما شيطان به جايي نخواهد رسيد و به فضل الهي کارش تمام است. آينده نزديک متعلق به حقيقت و راه خدا و ملتهاي مومن، آزاديخواه و موحد است.