گنبد سلطانیه میراثی فراموش شده
Thu 11 06 2015
س. حمیدی

بیتوجهی مدیران و کارگزاران جمهوری اسلامی جهت حفظ و نگهداری میراث فرهنگی موضوعی است که همواره حرف و حدیثهای فراوانی را بین مردم به همراه داشته است. چون آنان از سوی مردم متهماند که نه فقط از آثار و مجموعههای فرهنگی کشور محافظت نمیکنند، بلکه در قاچاق و فروش دستسازههای قدیمی و اشیای عتیقه نیز به مجموعهداران خارجی یاری میرسانند. چنانکه تا کنون اشیای ارزشمند و دستسازههای فراوانی از موزههای ایران به سرقت رفتهاند که در خارج از کشور رد و نشان درستی از آنها باقی مانده است. شکی نیست که مدیران جمهوری اسلامی به دلیل عدم تعلق خاطر به گذشتهی ایران نسبت به آثار و ارزشهای فرهنگی آن نیز بیعلاقه اند. آنان حتا به آشکار بیعلاقگی خود را در خصوص پیشینهی فرهنگی مردم ابراز میکنند. زیرا بر سامانهای از بیهویتی، هویت خود را در فراسوی ایران آن هم در فرهنگی غیر ایرانی میجویند.
در خبرها آمده بود که گنبد سلطانیه ترک برداشته است، خبری که در آن سهلانگارانه تخریب مداوم و مستمر این اثر تاریخی به فراموشی سپرده میشود. چون بر خلاف خبر یاد شده در جای جای این بنای تاریخی دهها ترک، شکستگی و از هم گسیختگی به چشم میآید که طی سالهای گذشته تعداد پر شماری از آنها شناسایی شدهاند، اما متأسفانه تا کنون هیچ اقدام حسابگرانهای جهت ترمیم آنها به عمل نیامده است. پیداست که با ادامهی وضع موجود لااقل ریزش اشکوبهای فوقانی بنا محتمل به نظر میرسد. چون هیچ اقدام پیشگیرانهای در این خصوص صورت نمیپذیرد.
گرچه بسیاری از مورخان گزارشهای غیر مستندی از بنای این گنبد به دست میدهند ولی روایتهای درستی از آن توسط زندهیاد عباس اقبال آشتیانی در کتاب تاریخ مغول انعکاس یافته است. بر پایهی نوشتههای این کتاب باید پذیرفت که سلطانیه در عصر و دورهی الجایتو (سلطان محمد خدابنده) شهری بزرگ بود که با تبریز برابری مینمود. ولی با این همه بنای این شهر با مرگ الجایتو نیمه کاره رها شد. تا جایی که رشد غیر منتظرهی شهر چندان دوام نیاورد و تخریب و ویرانی آن از سوی زمامداران بعدی تعقیب گردید. ضمن آنکه بر خلاف تصویری که از مغولان در کتابهای درسی ایران به چشم می آید، عباس اقبال الجایتو را زمامداری به نسبت عادل و دادگر میشناساند که مرگ زود هنگامش به سال 716 هجری قمری او را از اهدافش در اتمام بنای شهر سلطانیه بازداشت.
در حال حاضر از سلطانیه که روزگاری پایتخت ایلخانان به شمار میآمد تنها همین گنبد به یادگار مانده است. گنبدی هشت ضلعی به ارتفاع 5/48 و با قطر 5/25 متر که هشت منارهی فرسوده و شکسته نمای عمومی آن را در بر گرفتهاند. در هر یک از اضلاع هشتگانهی آن ایوانی نیز به نمای بیرونی گنبد راه میبرد که از بلندای آن میتوان شهر جدید سلطانیه را به نظاره نشست. اما متأسفانه از شهر تاریخی سلطانیه دیگر هیچ اثر و نشانی بر جای نمانده است. گفتنی است که بنای گنبد سلطانیه ده سال زمان برد و در سال 712 هجری قمری پایان پذیرفت.
سوداگران سیاسی جمهوری اسلامی در نمای آجری بیرونی گنبد، سنگ- نوشتهای را به ابعاد تقریبی بیست و پنج سانتی متر در ارتفاع حدود دوازده متری ساختمان نصب نمودهاند که میتوان بر سینهی همین سنگ- نوشته، شعار "الله اکبر خمینی رهبر" را با خطی بیقواره به تماشا نشست. تا هر بینندهی ناآشنایی به روشنی تکلیف خود را بداند که در عرصهی فرهنگ کشور با چه سوداگران بی نام و نشانی سر و کار دارد. همچنان که در هر گوشهای از فضای درونی گنبد نیز انواع و اقسام صندوقهای ریز و درشت صدقه و خیرات دیده میشود که لابد بازدید کنندگان خواهند توانست صدقات خود را برای حکومت جمهوری اسلامی در همین صندوقها بریزند.
متأسفانه سازمان میراث فرهنگی جمهوری اسلامی تا کنون حتا رغبت نشان نداده که شناسنامهای برای معرفی این گنبد فراهم ببیند تا در وردی آن و یا مکان مناسب دیگری نصب گردد. همچنان که یکی از بانکهای خصوصی، به ظاهر نبودِ شناسنامهی بنا را با تبلیغات خود در طبقهی همکف ساختمان جبران نموده است. فضای درونی بنا نیز از نبودِ نور کافی و تزیین عمومی رنج میبرد. در همین طبقهی همکف تعدادی بشقاب شکسته و ظرفهای تکه تکه شده را نیز در چند ویترین شیشهای گرد و خاک گرفته به نمایش گذاشتهاند، بدون اینکه شناسه و شناسنامهای برای این ظروف منظور گردد. همچنین در چند نقطه ضمن تخریب کاشیها ناهمخوانیهایی در دیوارهی ساختمان به چشم میآید. با عنایت به استحکام دیوار، چارهای نیست که این تخریب را امری تعمدی دانست.
پایین طبقهی همکف، طبقهی دیگری نیز دیده میشود که قسمتی از سقف همین طبقه، حیاط بیرونی بنا را تشکیل میدهد. اما فضای بیرونی این قسمت از حیاط، هیچ پوشش و محافظی همراه ندارد. تا جایی که باران و برف بر سطح آن جریان مییابد و مراجعان و بازدید کنندگان هم از همان مسیر جهت آمد و شد بهره میگیرند.
در حیاط ضلع شرقی گنبد، ناشیانه به تقلید از کاوشگران حرفهای به عمق چند متر، صدها متر مربع خاک را کندهاند. از این کند و کاوهای ناشیانه و غیر کارشناسی گودالهایی وسیع درست در پیِ سازه ایجاد شده، که همچنان رها گشتهاند. یادآور میشود که با این اقدام غیر مسؤولانه باران و برف نیز پی و پایهی بنا را تهدید میکند.
همچنین در توسعه و گسترش شهر حریم مناسبی برای این سازهی تاریخی در نظر نگرفتهاند. تا جایی که شهرداری سلطانیه در دنیایی از سطحینگری بدون طراحی لازم خیابانی در حریم گنبد احداث نموده است. هماکنون کفسازیهای آجری فضای بیرونی گنبد، بخشی از پیادهروی همین خیابان را تشکیل میدهد. حتا گونههای کوچکتری از آجرهای این پیادهرو از لعابی فیرزوهای رنگ بهره میگیرند. با این همه مسؤولان غیر مسؤول ادارهی شهرسازی شهرداری سلطانیه نمیتوانند بفهمند که بر چنین آجرهایی نباید پای نهاد. دیدگاه ناصوابی که لابد از سوی معاونت عمران و شهرسازی استانداری زنجان نیز مورد تأیید قرار میگیرد. پیداست که کاوشگران گنبد آنچه را در خاک شرقی ساختمان میجویند، اینک دانسته و آگاهانه در پیادهروهای خیابان غربی آن رها شدهاند.
تردیدی نیست که گنبد سلطانیه پیش از ترمیم و بازسازی به مقاومسازی نیاز دارد. در این مقاومسازی ضمن کارشناسی لازم احداث دیوارههایی از بتون و یا فلز میتواند به پابرجایی و ماندگاری بنا یاری رساند. به طبع دیوارههای مقاومسازی را پس از ترمیمِ بنا، با تزیینی طبیعی خواهند پوشانید تا از دیدرس بازدید کنندگان مخفی بماند. ترمیمِ بنا نیز پس از مقاومسازی آن آغاز خواهد شد. چون در شرایط حاضر ریزش سازهی گنبد به دلیل فرسودگی طبقات فوقانی آن امری طبیعی به نظر میآید.
چنانچه مقاومسازی، مرمت و نوسازی گنبد به پیمانکاری ذیصلاح احاله گردد، آیندهی خوشی را میتوان برای این مجموعه انتظار داشت. در غیر این صورت مرگ تدریجی آن در آیندهای نزدیک، دور از انتظار نخواهد بود. همچنین اگر با مشارکت مدیران شهر سلطانیه و استانداری زنجان حریم مناسبی برای این بنا در نظر گرفته شود، میتوان بر گسترهی آن مجموعههای مناسبی از موزه، هتل و امکانات تفریحی برای گردشگران فراهم دید. به طبع با اتخاذ چنین راهکاری زمینههای مناسبی جهت جذب سرمایههای بخش خصوصی مهیا خواهد شد تا همراه با سرمایهگذاری لازم توسط پیمانکاران ذیصلاح، ظرف مدت کوتاهی نسبت به تأمین هزینههای ترمیم نیز اقدام به عمل آید.
گویا الجایتو در مناظرهی جسورانهای که بین روحانیان شافعی و حنفی در گرفت از مذهب آنان روی برگرداند و به شیعه روی آورد. انتخاب نام الجایتو نیز بر همین موضوع دلالت دارد که معادل و برنهادهای مغولی برای "خدابنده" به شمار میآید. با این همه نام سلطان محمد خدابنده خشم مردمان غیر شیعی آن روزگار را برمیانگیخت. همچنان که اهل سنت او را به کنایه "خربنده" نام نهادند. به هر حال او ضمن اعتقاد به مذهب شیعه، نگاه آزاداندیشانهای را در تمامی امپراتوری خویش پی میگرفت. اما دینمداران جمهوری اسلامی چندان به بازسازی گنبد همکیش خود در سلطانیه رغبت نشان نمیدهند. چون دوست دارند تا خزانهی دولتی در جاهایی تخلیه گردد که بر ماندگاریشان در قدرت یاری رساند./
|
|