عصر نو
www.asre-nou.net

از آلودگی صوتی تا آلودگی کلامی در تهران جمهوری اسلامی


Mon 25 05 2015

س. حمیدی

شهرداری تهران به تازگی سیاستی را تعقیب می‌نماید که بتواند در مسیر اتوبان‌هایی که از مناطق مسکونی و یا تجاری می‌گذرند، دیواره‌های عایق احداث کند. این سیاست در حالی از سوی شهرداری دنبال می‌شود که مدیران آن به دلیل بی‌تدبیری خود در فروش فضای زیست شهری، حریم اتوبان‌ها را نیز به بسازبفروش‌ها و برج‌سازان واگذاشته‌اند. تا آنجا که در تهران امروزی دیگر کسی به جانمایی حریم و فضایی ویژه‌ برای بزرگ‌راه‌ها نمی‌اندیشد. چون مدیران شهرداری به منظور تأمین درآمدهای ناصواب، در حریم متعارف و حاشیه‌ی اتوبان‌ها برای ساخت و سازهای غیر اصولی مجوز صادر می‌کنند. در حالی که در رسانه‌های دولتی ضمن تظاهر به همدردی و همدلی با مردم از آلودگی‌های صوتی این اماکن گلایه سر می‌دهند.
روشن است که آلودگی تهران تنها به آلودگی خاک و هوا محدود نمی‌ماند، بل‌که در آن سویه‌های گسترده‌تری از آلودگی اصوات آسیب‌زا و صداهای ناهنجار نیز بازتاب می‌یابد. همچنین نمی‌توان آسیب‌های این صداها را برای جسم و روان شهروندان، از آلودگی‌های دیگر کم‌تر دانست. چنانکه هم‌اکنون در آمارهایی که از سوی نهادهای دولتی ارایه می‌گردد، میزان این گونه از آلودگی را در سطح تهرانِ بزرگ بیش از بیست و پنج برابر استانداردهای جهانی می‌دانند.
علی‌رغم انتقال پروازهای خارجی به فرودگاه "امام خمینی ره"، همچنان بخش وسیعی از پروازهای داخلی و حتا خارجی کشور از فرودگاه مهرآباد انجام می‌پذیرد. در عین حال نیروی هوایی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز از مدعیان سنتی این فرودگاه شمرده می‌شوند که ضمن استقلال عمل، از مجموعه‌ی فرودگاه مهرآباد برای رفع نیازهای خود بهره می‌گیرند. از این فرودگاه روزانه بیش از صد و هشتاد پرواز صورت می‌پذیرد، در حالی که ده‌ها بیمارستان، کتاب‌خانه، مدرسه، مراکز آموزش عالی و هزاران باب منزل مسکونی در مسیر صداهای ناهنجار هواپیماهایی قرار گرفته‌اند که فرودگاه مهرآباد را برای آمد و شد خویش برگزیده‌اند.
هر چند کامیون‌، اتوبوس و مینی‌بوس به راحتی در مناطق مرکزی تهران تردد می‌کنند، ولی در رسانه‌های عمومی بیش‌تر از آلایندگی هوای شهر توسط آن‌ها سخن گفته می‌شود تا آنکه بخواهند از تبعات صوتی آن‌ها نیز اشاره‌ای به میان آورند. در عین حال خودروهای تولید کارخانه‌های داخلی چندین و چند برابر اتومبیل‌های خارجی در ایجاد آلودگی صوتی تهران مؤثراند.
موتور سیکلت‌ها هم در جا به جایی کالا و مسافر در تهران نقش به سزایی دارند. چون برای جبران راه‌بندان‌هایی که از تردد اتومبیل‌ها پیش می‌آید موتور سیکلت وسیله‌ای مناسب خواهد بود تا در اسرع وقت کالا و مسافر از نقطه‌ای به نقطه‌ای دیگر انتقال یابد. به همین منظور فضاهای حاشیه‌ی فروشگاه‌ها و پاساژهای عمومی تهران همواره مکانی مناسب برای پارک موتورها شمرده می‌شود تا مسافر و یا کالا را بدون فوت وقت به اقصا نقاط شهر انتقال دهند.
یادآور می‌گردد که در حاشیه‌ی چهارراه‌های شلوغ و اصلی شهر بسیاری از همین موتورسواران جهت دستیابی به مسافر به انتظار می‌ایستند. موتورسوار به راحتی شلوغی ترافیک را نادیده می‌انگارد و مسافر خود را ضمن عبور از مسیرهای ممنوع و حتا پیاده‌رو، هر چه سریع‌تر به مقصد می‌رساند. بی تردید موتور سیکلت‌ها ضمن آسیب‌زایی فراوان یکی از تولیدکنندگان اصلی آلودگی صوتی در فضای شهر تهران به حساب می‌آیند.
با این همه صدای ناهنجار لوله اگزوز موتور سیکلت‌، بسیاری از جوانان ماجراجو را به هیجان می‌آورد. همچنان که آنان به دلیل خودنمایی و ماجراجویی از صداهای ناهنجار موتور سیکلت‌ اظهار رضایت می‌کنند. حتا برخی از جوانان دستگاه‌های ویژه‌ای را جهت تولید صداهای مزاحم و آسیب‌زا می‌خرند و با نصب آن‌ها روی لوله‌ی اگزوز، رفتارهای ناشایستی را آزادانه در خیابان‌های شهر به اجرا می‌گذارند. جالب آنکه آنان بر بستری از بی‌تفاوتی پلیس، جهت نمایش‌های خیابانی از آزادی کامل سود می‌جویند. همچنین هیچ جایی از دنیا به اندازه‌ی ایران از بوق‌های عجیب و غریب برای اتومبیل، کامیون و اتوبوس استفاده نمی‌کنند. چون گروهی از رانندگان بدون آنکه ممانعتی از سوی پلیس در کار باشد ضمن بهره‌گیری از بوق‌هایی با صدای خر، سگ و گاو، خیابان‌ها و جاده‌ها را عرصه‌ای مناسب برای شوخی‌های ناهنجار خود یافته‌اند.
تاکسی‌ها، مینی‌بوس‌ها و حتا چه بسا اتوبوس‌های شهری تهران بنا به بی‌تدبیری شهرداری از فضای عمومی خیابان به عنوان ایستگاه خویش بهره می‌گیرند. در همین ایستگاه‌ها سر و صدای رانندگان نیز با آلودگی صوتی اتومبیل‌ها و مینی‌بوس‌ها به هم می‌آمیزد. چون دادزنی حرفه‌ی مناسبی برای مسافرکشان شده است که ضمن آن مشتریان خود را هر چه سریع‌تر از کف خیابان جمع‌آوری و به داخل خودرو هدایت می‌نمایند. دادزنی در تهران حتا شغل مستقلی نیز به شمار می‌آید. همچنان که بسیاری از مغازه‌داران و فروشندگان کالا فرد مستعد و توانمندی را به طور اختصاصی جلوی مغازه‌شان در پیاده‌رو برمی‌گمارند تا با صدایی رسا به طور مداوم و مستمر کالای ایشان را تبلیغ نماید.
دوره‌گردان و دست‌فروشان حرفه‌ای نیز در تهران کم نیستند. دست‌فروشان، پیاده‌روها و میدان‌های اصلی شهر را در اختیار می‌گیرند و با صدای بلند به جذب مشتری جهت فروش کالای خویش اقدام می‌ورزند. عده‌ای نیز با استفاده‌ی از وانت شخصی در معابر و کوچه‌ها به خرید اجناس بنجل، قراضه و دست دوم مردم روی می‌آورند. این افراد به همین منظور بلندگویی نیز به دست می‌گیرند تا به راحتی صدای خود را به گوش اهل محل برسانند. شگرد دیگری را نیز این دسته از افراد به کار می‌بندند. چون صدای تبلیغاتی خود را از پیش ضبط می‌کنند. صدای گوش‌خراشی که به طور مداوم از بلندگوی وانت پخش می‌شود. بسیاری از مغازه‌داران نیز با استفاده از همین شگرد و ترفند فضای پیاده‌روی مغازه‌ی خود را به مکانی نادرست برای تبلیغ اجناس بدل می‌کنند.
از سویی دیگر در همنوایی با دوره‌گردان خیابانی مداحان نیز که از حرمتی ویژه‌ در جمهوری اسلامی برخورداراند، اجازه می‌یابند تا هر کوی و برزنی را به مکانی اختصاصی برای استقرار هیأت و حسینیه‌ی خویش تبدیل کنند. در نتیجه بدون هیچ ترس و واهمه‌ای خودانگارانه داربست‌ها را در حریم خیابان و پیاده‌رو بالا می‌برند و با نصب بلندگوهای قوی، شبانه روز به کاسبی پر رونق خویش مشغول می‌گردند. روشن است که چنین هنجارهایی به حتم تأیید و تشویق شهرداری و دولتیان را نیز در پی خواهد داشت.
در تهران جمهوری اسلامی پادگان‌ها و قرارگاه‌های ارتش و سپاه بر خلاف عرفی جهانی در محله‌های مسکونی جانمایی شده‌اند. به عبارت روشن‌تر ارتش و سپاه بیش از آنکه به حفظ و حراست مرزها اشتغال ورزند، به سرکوب‌های داخلی می‌اندیشند. تا جایی که ضمن استقرار در محله‌های شهر، از خود شهروندان سنگری علیه مخالفان خویش فراهم می‌بینند. برنامه‌های صبحگاه و شامگاه پادگان‌های تهران که بیش از همه به مجالس روضه و مداحی شباهت دارد، جهت خودنمایی و کسب وجاهت دولتی فرماندهان از بلندگو پخش می‌شود. تا آنجا که پوشش صوتی این بلندگوهای مزاحم تمامی خیابان‌های اطراف پادگان‌ها را در می‌نوردد. در نتیجه پادگان‌ها در خصوص پخش اذان، زیارت عاشورا، مداحی و روضه خوانی با مساجد شهر به رقابت برمی‌خیزند. پیداست که مسجد، هیأت، ارتش و سپاه در ایران اسلامی هر یک به تنهایی قانون‌اند و لازم نیست به قانون و ضابطه‌ تمکین نمایند.
همچنین ستادهای اقامه‌ی نماز جمعه در سرتاسر کشور همراه با نصب بلندگوی خود در معابر عمومی چنین ترفندی را با وسعت بیش‌تری در برگزاری نمازهای جمعه به کار می‌بندند. آنان که جهت دست‌یابی به مشتری همواره ناکام می‌مانند، همراه با پخش صداهای گوش‌خراش از بلندگوها به آزار و اذیت مردم روی می‌آورند.
در این فرآیند آلودگی کلامی به معضلی همگانی در تهران بدل گشته است که آلودگی صوتی خودروها و هواپیما‌ها تنها موزیکِ متنی برای آن به شمار می‌آید.
«راوی می‌گوید بی‌بی را دیدم... بدو آزادی... لعن‌الله امة قتلتکم... یکی بخر دوتا ببر... آمریکا باید بداند... مانتوسرای چکاوک؛ چهل مدل مانتو... نفر توجیه نشده... روایت است هر که صبح جمعه انار بخورد تا پایان هفته شیطان سراغش را نخواهد گرفت... آتیش زدم به مال‌ام، بدو بیا...»
این‌ها تنها نمونه‌هایی از آلودگی‌های کلامی است که شبانه‌روز گوش‌های شهروندان "ام‌القرای جهان اسلام" را اشغال نموده‌اند. اصوات ناهنجاری که تولیدکنندگان آن به مسالمت و مدارا در کنار هم می‌زیند تا شاید بتوانند به اتکای تحجر و واپس‌ماندگی در جهانی امروزی سر کنند./