عصر نو
www.asre-nou.net

دمیر ساگولج

میراث شومِ "عامل نارنجی"

ترجمه فرامرز منصور
Tue 5 05 2015



۴۰ سال از پایان جنگ ویتنام (۳۰ آوریل ۱۹۷۵) می‌گذرد اما مردم ویتنام هنوز از عوارض فاجعه‌بار سلاح شیمیایی موسوم به "عامل نارنجی" (Agent Orange) رنج می‌برند. ارتش آمریکا در جنگ ویتنام طی سال‌های ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۱ میلیون‌ها گالن از این سم شیمیایی را بر جنگل‌ها و مزارع ویتنام فرو ریخت. سرطان مجاری تنفسی و اختلالات مادرزادی در ویتنامی‌ها و همچنین سربازان آمریکایی‌ای که در معرض این سلاح شیمیایی قرار‌گرفتند، از جمله عوارض آن است.
وقتی که هواپیما از فرودگاه دانانگ بر‌می‌خیزد، از پنجره سمت راست خود شهر پرتراکمی را می‌بینید که با دیوار زردی از محوطه فرودگاه جدا شده‌است. از زخم کریهی که جنگ ویتنام بر چهره این شهر گذاشت اثر چندانی نمی‌بینید. در اینجا، در فرودگاه نظامی ایالات متحده، بشکه‌های مملو از سم شیمیاییِ "عامل نارنجی" انبار می‌شد تا هواپیماهای نظامی، آن را بر جنگل‌های ویتنام بپاشند. این منطقه، سرانجام پس از چهار دهه دارد آلودگی‌زدایی می‌شود.
در سالگرد یک رویداد، آدم ممکن است خیلی راحت به دام مقایسه‌ای کلیشه‌ای میان وضعیتِ "قبل" و "بعدِ" آن واقعه بیفتد و یا حتا از آن بدتر، به کاری "متفاوت" اما بیهوده دست زند.
با اینهمه من بر آن شدم که تصویری از میراث شومِ "عامل نارنجی" به دست دهم. کم نبودند افرادی از پیرامونیانم که در واکنش به تصمیم من با شگفتی و ناخرسندی گفتند: مگر کارِ تو جز تکرارِ مکررِ داستانی که بارها نقل شده، چه چیز تازه‌ای دارد؟
خوب به یاد دارم اندرزی را که نمی‌دانم کجا و کی آن را شنیده‌ام و آن این که ؛ مهم نیست که یک واقعه را چند بار وچندین نفر نقل کرده‌ باشند. تو آن را چنان بیان کن که گویی تنها شاهد آن ماجرا بوده‌ای.
این اندرز را من آویزه گوش کردم. بارها در گذشته بدان عمل کردم و انگیزه امروز من نیز همان است.
انجام چنین وظایفی مستلزم تمهیداتی است. در میان انبوه شواهد مهم، هرچه وقتِ بیش‌تری صرف ناشناخته‌ها گردد، امکان ارائه تصویر گویاتری از آن، بیش‌تر می‌شود.
بدین ترتیب ما (من و یک همکار ویتنامی) سراسر خاک ویتنام را زیر پا گذاشتیم. در۱۵۰۰ کیلومتر از شمال تا جنوب کشور، با شمار انبوهی از مردمی که هنوز از ضایعات ناشی از "عامل نارنجی" در رنج‌اند، دیدار و گفتگو کردیم.
طبق گفته‌ی «انجمن قربانیان عامل نارنجی (دی اوکسین)- ویتنام» به رویترز، بیش از ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تن از مردم ویتنام از سموم علف‌کش و برگ‌زدا آسیب دیدند. و بیش از ۳ میلیون تن از آنها به بیماری‌های مهلک دچار شدند.
من در اینجا تنها از ضایعاتی که امروز – پس از ۴۰ سال – همچنان مردم ویتنام را عذاب می‌دهد، سخن می‌گویم؛ از نحوه زندگی قربانیانِ نسل‌های دوم و سومِ پس از جنگ. از فرزندان و نوادگان نسل اول که علیل به دنیا آمده‌اند و به دنیا می‌آیند... و اینکه آیا این مردم از خطرها آگاه‌اند؟ و آنها که از آن آگاه شدند، کی به آن پی بردند؟
ما از قربانیان عکس گرفتیم. هر چه از شمال به سمت خط مقدم جبهه نزدیک‌تر می‌شدیم، بر شمار موارد ضایعه افزون می‌شد. «انجمن قربانیان عامل نارنجی ویتنام» مهم‌ترین نهاد حمایت از این قربانیان است. ما با انجمن در تماس بودیم. آنها اطلاعات لازم، از جمله شمار قربانیان و محل اقامت آنها را در اختیار ما گذاشتند.
انجمن، مسئولان محلی و اعضای خانواده‌های قربانیان گواهی دادند که افرادی که ما با آنها دیدار کردیم، از آنها عکس گرفتیم و وضعیت بیماری‌شان را ثبت کردیم، همانند والدین و یا پدر بزرگ‌ها و مادر‌بزرگ‌های خود، قربانی سموم "عامل نارنجی" شده‌اند.
در دهکده‌ای با یکی از سربازان پیشین ویتنام جنوبی بنام "لی وان دان" دیدار کردیم که کُتِ نظامی کهنه‌ای بر تن داشت که اونیفورم سربازان ویتنام شمالی ـ "دشمنان" سابق‌اش ـ بود.او برای من تعریف کرد که چطور در حوالی خانه‌اش در اثر سمپاشی هواپیماهای آمریکایی مسموم شد.
موقعی که این مرد پرطاقت با دندان‌های شکسته و افتاده‌اش، با من حرف می‌زد، در اتاقی پشت آشپزخانه داشتند به دوتا از نوه‌های او شیر می‌خوراندند ( که یارانه غذایی یک نهاد دولتی بود). هردو کودک با نارسایی‌های حاد مادرزادی به دنیا آمده بودند که بنا به تشخیص پزشکان از عوارض "عامل نارنجی" بود.
در دهکده کوچکی در ناحیه "تای بین"، زن بیماری به نام "دوآن تی هونگ گام" در اتاقی سرد و خالی از هر وسیله‌ای زیر یک پتوی نازک آبی‌رنگ خزیده و خود را مچاله کرده بود.دیوارهای تیره و کثیفِ اتاق نوعی خشونت را القا می‌کرد. عوارض روانی بیماری‌اش از شانزده سالگی تشدید شده بود. بیمار، روحیه‌‌ای متعرض با علائم حاد یافت و خانواده ناگزیر شد او را از دیگران جدا و منزوی نگهدارد. و حالا او ۳۸ ساله است.
من حدود ۱۵ دقیقه پیش او بودم و عکس‌هایی از این زن بینوا گرفتم. عکس‌هایی که شاید تکان‌دهنده‌ترین تصاویری باشد که من طی سالیان دراز ثبت کرده‌ام. پدر او که قبلاً سرباز بود، در اتاق کناری دراز کشیده و مراقب است. اما او هم سخت بیمار است. او در سالهای جنگ در اثر مسمومیت ناشی از "عامل نارنجی" بیمار شده است.
دهکده‌ای دیگر و تصویری دیگر؛ سرباز سابق، "دو دوک دیو"، مرا به دیدن مقبره‌ای خانوادگی بر روی تپه مشرف بر خانه‌اش برد. این آرامگاه را او برای دوازده فرزندش ساخت. کودکانی که یکی پس از دیگری، بعد از تولد در اثر نارسایی‌های جسمانی مردند. در این قطعه در کنار گورها هنوز چند وجب جای خالی برای دختران او مانده است، که زنده‌اند اما بشدت بیمارند...
این مرد از سربازان ویتنام شمالی بود که دچار مسمومیت ناشی از ماده سمی برگ‌زدا شد. او و همسرش طی بیست سال زندگی مشترک آرزو داشتند کودکانی سالم به دنیا آورند و بپرورند. اما کودکان یکی پس از دیگری مردند. و آنها اینهمه را به پای بختِ شومِ خود نوشتند. پس به نیایش روی کردند و به زیارت معابد رفتند و دست به دامن قدیسان شدند. اما از قدیسان کاری برنمی‌آمد.
پس از آنکه پانزدهمین فرزند آنها بیمار به دنیا آمد، از بلایی به نام "عامل نارنجی" باخبر شدند. من از کوچک‌ترین دختر آنها عکسی گرفتم. برای من این کار آسان نبود.
روستایی از پیِ روستایی دیگر... و زنجیره‌ای از تصاویر تکان‌دهنده و روایاتی یکی از دیگری جان‌گزاتر.
دوربین‌ام را در فاصله‌ای دور کاشته‌ام. از لابه‌لای پشه بندها در خلاف جهت نور عکس می‌گیرم. از همه جزئیات و لحظه‌ها. یادداشت‌های لحظه به لحظه بر‌می‌داریم که مبادا چیز جزئی اما مهمی را از دست بدهیم. جزئیاتی که برای ارائه تصویری واقعی و گویا ضروری است. بعد راه‌مان را به طرف جنوب ادامه می‌دهیم.
در بازگشت به دانانگ به زوج جوانی برمی‌خوریم که از اواخر دهه ۱۹۹۰ در جایی نزدیک فرودگاه بین‌المللی زندگی می کنند. در اوایل اقامت‌شان در آنجا، کارِ مرد جوان برای گذران زندگی، ماهیگیری و جمع‌آوری حلزون و سبزیجات بود. تهیدست بودند و با هرچیزی که گیرشان می‌آمد بایست شکم‌ خود را سیر می‌کردند. اما چیزی که آن مرد جوان نمی‌دانست این بود که سالها پیش، انبارِ "عامل نارنجی" در نزدیکی محل سکونت آنها قرارداشت. و مواد سمی آن، آبهای آن ناحیه و همه آنچه را که در حوالی دریاچه کنارِ فرودگاه بوده، آلوده کرده است.
دختر آنها که در سال ۲۰۰ به دنیا آمد، بیمار بود و در هفت سالگی مرد. پسر آنها که در ۲۰۰۸ متولد شد نیز بیمار بود. با همان علائمی که خواهرِ رفته‌اش داشت. من از کودک، عکس‌هایی گرفتم و بعد او را همراه خانواده برای تزریق خون به بیمارستان بردیم. کودکِ کور و بیمار انگشت مرا گرفت. وقتی که می‌رفتم دیدم بوسه‌ای فرستاد. بوسه ای بسوی فضای تهی.
در سال ۱۹۷۱، ایالات متحده آمریکا سمپاشی هوایی "عامل نارنجی" را متوقف کرد و در ۱۹۷۵، جنگ ویتنام پایان یافت. تا بیست سال بعد بسیاری از مردم روستاها و شهرهای ویتنام چیزی درباره ابعاد این فاجعه نمی‌دانستند. و... چهل سال بعد، ـامروزـ هنوز کودکان، مادران و پدران آنها عذاب می‌کشند. و بخش مهمی از این فاجعه انسانی همچنان ناگفته مانده است. مصیبت "عامل نارنجی"، تراژدی بزرگی است حاوی انبوهی از تراژدی‌های خُردِ آفریده دست بشر.
این تصاویر برای من راهی جز "تکرار" این روایت نمی‌گذارد، هرچند ناخرسندی دیگران را برانگیزد. این تصویرها در کلیشه و قابِ "قبل ازماجرا" و "بعد از ماجرا" نمی‌گنجد بلکه نمای تراژدی امروز است. و متاسفانه به آینده ما نیز امتداد می‌یابد. چون ما در رویدادهای گذشته و مطالعه تاریخ درنگ نمی‌کنیم.

منبع: Anti War, 25 April 2015
http://widerimage.reuters.com/