عصر نو
www.asre-nou.net

بهمنِ بیدادگر !


Fri 13 02 2015

رضا مقصدی

reza-maghsadi-1s.jpg
باز ، تو باز آمدی
ظلمتِ آن خاک وُ خِشت !
باز، نمی خواهمت
بهمنِ خونین سرشت !

با نفَسِ سرد تو
شاخه ی شادم شکست.
غم، به سراپرده ام
خیمه زدوُ ریشه بست.

با من وُ نیلوفرم
حرفِ تو از برف بود.
با دلِ گُلرنگِ من
گفتگو از برف بود.

کینه ی دیرینه ای !
سنگِ هر آیینه ای !

زندگی،از دستِ تو
اینهمه، فریاد گر.
باز، نمی خواهمت
بهمن بیدادگر!


۲

چکامه ی تاریک

بعد از تو هرچه خنده که در هر شکوفه بود
درپیش رویِ چشم ما از باغ ما گریخت.

آنگاه
من ماند م وُچکامه ی تاریکِ شامگاه
من ماند م وُ " قصیده ی لبخندِ چاک چاک "
من ماند م وُ سیاه ترین آه.


نقاشی از:آیدین آغداشلو