کنت، کنتس ،بانشانه هائی از زیبائی رنگ باخته. همسایه یک بارون، حرافی لیبرال، اشرافزاده ای تهیدست. نوازنده ای خارجی. نوکرانی کسل کننده. بانوان کودک مسلک. معلم سرخانه، مدیر-یک آلمانی، آقا و میراثی از آمریکا. زشت، اما دلسوز و با چهره ای جذاب. قهرمان مرد و قهرمان زن، صرفه جوئی برای سوارکاری پیوسته، روحا قوی و ثروتمند، در هر فرصتی عرض اندام می کنند تا نیروی مشت هاشان را تثبیت کنند.
آسمانهای بلند،پهنه های بیکران واندازه ناپذیر...غیرقابل درک،دریک کلمه:«طبیعت!!!»
دوستان بلوندمجعدودشمنان موقرمز.
عموی ثروتمند،لیبرال ومحافظه کار،باتوجه به شرایط.آموزه هاش برای قهرمانان مثل مرگ نامفیدند.
خاله ساکن «تامبوف».
دکترباابرازنگرانیهاش،مجموعه امیدواری دربحرانها؛معمولاعصائی بادستگیره ای قلمبه وسری طاس دارد.هرجادکتری هست روماتیسم تلاش رفتارمنصفانه،میگرن،منانژیت،وظیفه مواظبت ازمجروحهای دوئل و توصیه های اجتناب ناپذیردرمان سوارکاری هم هست.
خدمتکار،به قلمروقدیمی خدمت کرده،آماده است به خاطرخدمت به قلمرو همه جابرود،حتی توی آتش.بذله گوئی خارق العاده.
سگ،همه چیز،تنهاحرف نمیزند،طوطی وبلبل میتوانند.
ویلای تابستانی نزدیک مسکووآن قول داده شده خوب درجنوب.
نمونه های چرم روسی وچینی آلات چین،زین انگلیسی،رولورخطاناپذیر، مدال روی نوار،آناناس،شامپاین،قارچ وصدف.
به خاطرکشف بزرگ،سهواگوش وایستادن.
حجمی عظیم ازواژگان احساسی وتحقیق،افزودن کلمات تکنیکی مناسب.
اشارات ظریف به شرایط هدفمندخشن.فقدان شکستی خیلی نادر.
هفت گناه کبیره درابتداوازدواج درپایان.
پایان.....
Anton Cechov
Was begegnet einem am häufigesten
In Romanen,Novellen etc.?