خطابه شانزدهم
هجوم داعشی های خمینی به کردستان ایران در سال
۱۳۵۸
Sun 26 10 2014
میرزاآقا عسگری. مانی
هجوم داعشی های خمینی به کردستان ایران در سال
۱۳۵۸
سال ۱۳۵۸ حکومت اسلامی خمینی یورشی ناجوانمردانه را به فرماندهی چمران و گروه داعشی های ریشوی خود که شال فلسطینی می بستند به کردستان ایران آغاز کرد. توحش داعش در کوبانی با توحش پاسدارها، کمیته چی ها و ریشوهای حکومت خمینی در خور مقایسه نیست. چقدر از هم میهنان کرد ما و دیگر هموطنانی که به کمک مردم کردستان رفته بودند کشته شدند، بماند. این روزها و این وقایع مبهم اما خونینی که در منطقه روی می دهد مرا به یاد سال ۱۳۵۸ انداخت و سرکوب کردستان و شعرهایی که در همدلی با مردم کردستان و در برابر جمهوری اسلامی خمینی می نوشتم. یکی از آن شعرها را در این جا می خوانید. این شعر همان زمان در کتاب جمعه زنده یاد احمد شاملو منتشر شد.
<><><>
خطابه شانزدهم
---
روناک
دیرنده شبیست سنگینگذر
و تو، بازگشت پیشمرگه ات را
سرمهی انتظار بر چشم میکشی.
---
دهان دانائی بسته است و
دهان فتنه به سخن.
دوست داشتن را
در جائی درشت و ناهموار نهادهاند.
---
مهربان چشمبهراه!
بنگر!
از کوه به زیر میآرند دلبندت را
پیچیده در پیچهی شقایق.
نامش آذرخشی سوزان
گذرنده از تاریکی.
---
روناک، روناک!
آوازت خروش سپیده دمانست
و آواز آدمی مگر این نیست
هر گاه که کاکل دلبندی را
از پیشانی بر میگیرد.
---
بخوان
جهان در بانگ تو
بهاندوهی خروشنده میگذرد.
آوازت، خیزش خیزابههای خزانست
و آواز مهرورزان مگر این نیست
هنگامی که دلبندی را
به جامهی واپسین میآرایند!
چه سوگناک است سرود تو
- روناک
که باد در کوهپایه میافشاند.
هرچند که:
دهان دانائی بسته است و
دهان فتنه
به هیاهو.
سال ۵۸ همدان
|
|