" نمایش " و " نهایت "
دو شعر
Sun 4 05 2014
یوسف صدیق (گیلراد)
" نمایش "
ادراک، آفرینش، داوری.
بازیگری شده ام پا به پای بهار؛
به خودم بلیط میفروشم
کنار گیشه ی گل سرخ.
می خواهم تماشاگر نقشی باشم
که در فاصله ی آفرینش و ادراک
داوریهایم را به نمایش میگذارد.
" نهایت "
دریا
قطرههایش را مینوشد،
انقلاب
فرزنداناش را.
می خواهم بگریزم از کابوسی
که پلکهایام را میبندد.
شب اما،
در نهایت بیداری ست.
بهار ۱۳۹۳