تو چه میدانی از حال ما؟
Sun 6 04 2014
شهاب طاهرزاده
چه میدانی که در پایین چه ها می کنند
انسان را به دار و وطن را جابجا می کنند
سخت است از تو گفتن و در وطن نبودن
بلرزم بر خود و عشق را پر بلا می کنند
از خشم بلرزم بر خود و جای عشق کجاست ؟
عشق را برآرید ! عشق پنهان را چرا می کنند ؟
از عشق پر از زندگی و زندگی پر از عشق
چرا درها همه بسته و خسته مردم تماشا می کنند
!هان ! ای مردمی که نالان در پشت زندانید
دستها را بر گشایید ! چشم دشمن را هویدا می کنند
عشق را باید از نو کاشت وگرنه عقل ما
هر چه ببیند از راه دید و دل خطا می کنند
! تو چه دانی از حال ما ای مذهب نشین
عشق را بگیرو عقل را بشور که معما می کنند
ما از یک جهان حرف زنیم نه از دو و بالا
بیار باده تا بنوشیم که این دو عالم را زیبا می کنند
14 03 2014
تقریبا نیما =
این دو عالم / منظور دو بادهء شراب است