دشت خونین
Mon 27 01 2014
آزاده بی پروا
دشت دشت ,پنبه
برای سر بریدن
بی آنکه نفیری
از خورشید بر آید
در روزهای داغ داغ
همچون کوره های آدم سوزی
که صدا در گلو
آتش می شود و فریاد
اما
ذوب!
بی آنکه کوهها بلرزه در آیند
و ...زمین به چرخیدن ادامه می دهد
چشم در چشم آدمها
گستاخ و لجوج
آنجا که آدمها
خجل می شوند و سر در گریبان
همیشه باید کسی کوتاه بیاید
همیشه.
و دنیا چه بی رحمانه ,از پشت
شمشیر می زند
لحظه ای برای درنگ حتا .
- بنگرید...
دشت پنبه های سپید
چه خونین است
6 بهمن 1392
|
|