عصر نو
www.asre-nou.net |
در واقع سوالي كه اينجا در ذهن هركس ممكن است مطرح شوداين است كه نمايندگان مجلس به راستی با چه انگيزه اي به تصويب اين قانون رسيده اند؟چگونه مي شود تصويب اين قانون را با معياري مذهبي و اخلاقي و حتي علمي توجيه كردوقتي كه صرفاَ بر پايه تئوري هاي ايدئولوژيكي جنسيت زنان بنا شده است؟ کدامین وجدان انسانی اجازه می دهد که دختری بی سرپرست به خانواده اي پناه ببرد، که در آن سرپرست كودك (كه جاي پدرش است) به صورت قانوني مي تواند با او رابطه ي جنسي برقرار کند؟ چگونه است كه نمايندگان مجلس آنگونه ديد سطحي و جنسي به زنان دارند و البته كه اين بارقربانيان تصويب اين قانون نه تنها زنان، بلكه كودكاني هستند كه به خانواده اي پناه مي آورند و قرار است در آن خانواده احساس امنيت و آرامش كنند؟ از همه بدتر توجيهي است كه عضو كميسيون امنيت اجتماعي براي تصويب اين قانون به خبرنگار روز آن لاين آورده است: "فرزند خوانده حکم فرزند را ندارد. فقه و شرع این اجازه را میدهد که سرپرست با فرزندخوانده ازدواج بکند." او ادامه میدهد: "دختری که وارد یک خانواده میشود در زمانی که به سن بلوغ برسد، به مردهای آن خانواده نامحرم است. مگر این که صیغه محرمیت یاعقدی جاری شود." مي توان گفت كه اگر اين قانون به تصويب شوراي نگهبان برسد،در ذات و در اجرا به يكي از فاجعه بارترين قوانين نه تنها در حوزه ي تضییع حقوق زنان بلكه در حوزه ي پایمال کردن حقوق كودکان نیز تبديل خواهد شد. به طور كلي آثار مخرب تصويب اين قانون را درچند جنبه ي اصلي مي توان خلاصه كرد : ١- گسترش و ترويج پدوفيليانسبت به كودكان دختر و قانوني كردن ديد جنسي مردان در هر سني به كودكان دختر.طبیعی است که قانونی شدن این عمل، به گسترش و عادی شدن آن در جامعه می انجامد. آنچه كه مسلم است تصويب نهایی اين قانون بسياري از دختران را به ابزار و سوژه هاي جنسيتبديل مي كند، روابط پدر خواندگي يا سرپرست و دختر را تحت تأثير كليشه هاي جنسيتي قرار مي دهد و به طور عام بر اعمال خشونت عليه زنان، آزارهاي جنسي دختران در سنين كودكي، مورد سوءاستفاده قرار گرفتن دختران نيز مهر تأييد ميزند. مسلماَ تحت تأثير چنين قانون ظالمانه ای، بسياري از دختران احساس امنيت خواهند كرد، به علاوه كه مي تواند ميزان لطمات وارده به خصوص آزار جنسي وخشونت خانگي به دختران كم سن و سال را افزايش دهد؛ افزایشی افسار گسیخته کهاین بار در پناه قانون صورت می گیرد. ٢- جاي تعجب است كه تصويب اين قانون توسط نمايندگاني است كه جايگاه متعالي به زن در خانواده مي دهند وآن را مطابق اصول اسلامي توجيه مي كنند! این در حالی است که هر انسانی با فهممتوسط هم می داند که تصويب اين قانون، روابط زن و مرد را در چنين خانواده هايي عملا خدشه دار خواهد كرد، احساس اعتماد زنان به دختران تحت سرپرستي را ولوناخودآگاه كاهش خواهد داد و اگر زني قرار است در سرپرستي دختري ياري رساند مسلماَتحت تأثير اين قانون ظالمانه، دختر را به مثابه «هوو» خواهد دید و چه بسا خود زنان عليه اين دختران دست به خشونت زنند ٣- تصويب اين قانون به منزله ي تصويب ازدواج زودهنگام دختران و همينطور ناديده گرفتن تفاوت سني و درنتيجه به نوعي اعمال خشونت عریان عليه دختران است. متأسفانه در اين قانون، حقوقكودكان دختر نه تنها ناديده گرفته شده است بلكه اين اجازه را مي دهد تااگر مردي دختر كوچكي را به فرزندي گرفت همين كه دختر به سن قانوني (یعنی 13 سال) رسيد بتواندحتي با وجود اختلاف سن، با دختر کم سن و سال، ازدواج كند و رابطه ي جنسي با او داشتهباشد. به عبارت ديگر تصويب اين قانون حتي دختر بچه هاي كوچك را به عنوان ابزاري جنسي در خانواده ي مردسالار تعريف مي كند، بدني كه به محض رسيدن به سن قانوني وحتي شايد قبل تر، مي تواند مورد آزار جنسي و کامجویی حریصانه «پدرش» قرار گيرد وحتي مي تواند امنيت روانی و روحی بسياري از دختران كوچك را برهم زند. مسلماَ اين قانون در مقياس وسيع تري تأثير خودش را خواهد گذاشت،به نظر مي رسد كه نمايندگان مجلس بدون بررسي جنبه هاي يك طرح بر زندگي هزاران زن ودختر ايراني به تصويب اين قوانين مي پردازند، قوانيني كه مي تواند به راحتي سرنوشت بسياري از دختران را به جهنمی سوزاننده تبدیل کند. با نگاهي حتي اجمالي به اين قانون و در صورت تصويب آن مي توان از هم اكنون آثار فاجعه بار آن را ديد. مسلم است كه اگر اين قانون توسط شورای نگهبان نیز تصويب شود، بازهم صحه بر جامعه ي تا بندندان مردسالار ایران خواهد گذاشت كه هويت زنان نه با معیارهای لیاقت و توانمندی زنان، بلكه بر اساس معيارهاي ايدئولوژيكي تعريف مي شود. چه بسیار زنان نیکوکاری كه به دليل تصويب همين قانون، از سوي شوهران خود احساس خطر كنند و از این پس، حاضر نشوندكه دختران بی سرپرست را به سرپرستي بگيرند. و نیز چه بسا دختران بی سرپرست ودرمانده ای که صرفاَ به دليل همين تمايل و تشنگی جنسي مردان، به سرپرستي گرفته شوند. واقعاَ مشخص نيست انگيزه نمايندگان مجلس شورای اسلامی از تصویب اين قانون عجیب، چه مي تواند باشد؟ هرچه که باشدناديده گرفتن سلامت رواني دختران كوچك و تبديل كردن آنها به سوژه هاي جنسي، توجيه پذير نيست. گرفتن مجوز قانونی براي در اختیار گرفتن زندگي و سرنوشت دخترانبی پناه (به بهانه رعایت قوانین شرعی) و از این طریق، ارضاي غرايز جنسي سیری ناپذیر مردان، نمي تواند در هيج دين و مذهبی توجيه شود. آنچه كه مسلم است در پس تصويب اين قانون، نگاه اروتیک مردانه اي کمین کرده است كه صرفاَ حول محور «تن» و«اندام» دختران و کامجویی مردان از آنان شكل گرفته است، نگاهی كه با استانداردها وعرف جامعه ي امروز و بویژه با ارزش های انسانی خانواده های ایرانی، آشکارا در تضاداست. پانوشت ها: [i] http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/archive/2013/september/25/article/-a88c6840c7.html [ii] http://www.iranzanan.com/social/cat-71/004761.php |