عصر نو
www.asre-nou.net |
رسوایی ایادی حکومت در مضحکه انتخاباتی شورای اسلامی کار در نیشکر هفت تپه نمونه برجسته ای ست که نه تنها ماهیت ضد کارگری و ورشکستگی رژیم جمهوری اسلامی در فریب کارگران مبارز هفت تپه را به نمایش می گذارد بلکه در همان حال از رشد سطح آگاهی کارگران مبارز و مطرح بودن خواست ایجاد تشکلهای صنفی مستقل در میان صفوف طبقه کارگر ایران خبر می دهد. رژیم جمهوری اسلامی از همان ابتدای به حکومت رسیدن خویش به حمله و قلع و قمع تشکلات کارگری و بویژه شوراهای کارگری انقلابی ای پرداخت که در دوره کوتاهی در مقطع قیام و با ترک برداشتن دیکتاتوری رژیم شاه در بسیاری از کارخانجات بوجود آمده و حمایت توده های کارگر را جلب کرده بودند. با در هم شکسته شدن وحشیانه این شوراها و قلع و قمع کارگران مبارز فعال در آنها توسط ارگان های سرکوب جمهوری اسلامی، حکومت بتدریج در مقابل اعتراضات و مبارزات حق خواهانه کارگران برای ایجاد تشکل های صنفی خود به علم کردن شوراهای اسلامی کار پرداخت که جز نهادهای ضد کارگری برای حفاظت از منافع سرمایه داران و دولت در محیط های کار نبودند. وظیفه اصلی این به اصطلاح شوراها نه کوشش در جهت تحقق خواستهای عادلانه کارگران بلکه سرکوب مبارزات کارگری و شناسایی و نابودی عناصر آگاه و مبارز کارگری در کارخانه ها بود. در نتیجه شوراهای اسلامی کار به عنوان یکی از موانع اصلی همبستگی کارگران و رشد مبارزات آن ها در آمده و هیچگاه مورد اعتماد توده کارگران تحت ستم قرار نگرفتند. در سال های اخیر نیز که جمهوری اسلامی با موج بسیار وسیع و لاینقطعی از مبارزات کارگری روبرو بوده، نقش ضد انقلابی شوراهای اسلامی کار هر چه بیشتر در میان کارگران رو شده و این ارگان ها به شکلی هر چه فزاینده تر مورد تنفر و تحریم کارگران قرار گرفتند. آنچه در به اصطلاح انتخابات این شورا در کارخانه نیشکر هفت تپه اتفاق افتاد تنها جلوه کوچکی از این حقیقت را به نمایش گذارد. واقعیت این است که طبقه کارگر ایران در زیر سلطه یک استبداد خشن و مطلق العنان زندگی می کند و این استبداد صرف نظر از فرم و شکل تجلی خود که در حال حاضر در یکی از خشن ترین و ارتجاعی ترین شکل یعنی در قالب یک حکومت مذهبی جلوه گر است، جزء ذاتی و لاینفک حاکمیت نظام استثمارگرانه سرمایه داری وابسته در کشور ما بوده و می باشد. هدف از اعمال این دیکتاتوری عریان، حفظ نظام استثمارگرانه موجود از طریق اعمال سرکوب سیستماتیک و خشن و ایجاد سدی دائمی در مقابل رشد مبارزات طبیعی و تشکل یابی توده های تحت ستم و در راس آنها طبقه کارگر است. در نتیجه مبارزات طبقه کارگر و سایر توده های تحت ستم ، حتی در شکل نطفه ای خود و از همان گام های ابتدایی همواره با چنین سد محکمی روبروست. در جریان همین مبارزات، کارگران بیشتر و بهتر پی می برند که طبقه حاکم و رژیم ضد کارگری مدافع آن، تحمل وجود و بقای هیچگونه تشکل حتی صنفی مستقل کارگری را نداشته و با اعمال زور و کنترل سیستماتیک هرگونه مبارزه کارگری در این جهت را سرکوب می کند. با در نظر گرفتن همین واقعیت و با رجوع به تجارب عینی طبقه کارگر و بررسی واقعیات تاریخی و مشخص جاری در جامعه تحت سلطه ما بیش از پیش این حقیقت قابل تأکید است که دیکتاتوری مانع اصلی تشکل یابی کارگران است. بنابراین تا این رژیم دیکتاتور که موجودیتش از نظام اقتصادی- اجتماعی حاکم بر ایران جدا نیست از بین نرود، تشکل های صنفی مستقل کارگری اگر هم در شرایط خاصی بوجود آیند، امکان بقا و رشد نخواهند داشت. برمبنای چنین واقعیتی ست که باید ضمن دفاع از مبارزات روزمره طبقه کارگر ایران و حق طبیعی کارگران در برخورداری از تشکلهای صنفی مستقل در محیط های کار، کوشید تا همه جویبارهای مبارزات و اعتراضات پراکنده کارگری را به کانال مبارزه با دیکتاتوری و نظام سرمایه داری وابسته حاکم کانالیزه کرد. به نقل از : 19 بهمن ، نشریه سیاسی - خبری چريکهای فدايي خلق ايران شماره 76 – 15 اسفند ماه 1387 |