زمین وامدار پینۀ دستان توست
Sun 9 06 2013
گیل آوایی
بوسه های خاک
خوشه خوشه
بر دستان توست.
بهار
از بازوان تو سبز می شود.
اندوه واره های انبوده
بیهوده می زارانند به لابۀ گورهای یاس!
پاکیِ دستان تو
ناپاکیِ هیچ آیه نشاید!
آی
زمین وامدارِ پینۀ دستهای توست!
از این بهار
تا آن بهار
به چهار فصل
یک فصل به کرامتِ تو می رقصد.
وای
غنج می زند دلم از آیینهای شادت
که
شوم واره های الله می تاراند از خاک!
بشکن بشکن بکوب بکوب
جو وُ گندم1
شادی خاک است رقص تو
برقص تا برقصیم
در حسرتهای این روزهای ناروا!
.
سه پاره شعر: ما چله نشینان خاکیم
دستهای به اندوه
تنهایی خویش می شمارد اگر!
روزی،
از همین روزهای بیگانگی،
خورشیدِ بی دریغ می پاشاند،
بر سیاهی روزگار ما.
روزی که دیر نیست
له لۀ خیابانهای غمگین
به پایکوبی ما
سیراب می شود.
سبزهای به ماتم
پوست می اندازند به ناگزیر!
تو
من
ما
این خاک را به بهار می بریم.
آفتاب از دستان ما طلوع می کند.
ما
آری
ما
چله نشینان خاکیم!
2
نعره های مرگخو
زندگی بر نمی تابد اگر،
رهایی
فریاد آوازهای هر آدینه است!
ببین!
سیاووشان خاوران،
شاهدانند هنوز!
3
آه..........
مادران انتظار
مادران امید
مادران پایداری
مادران مهر
وای اگر دامنِ تو نبود
دادخواهی این همه فریاد
آیه ها چه شلاق!؟
آیه ها چه بیداد!؟
آیه خوانانِ بی چشم وُ رو،
درحسرتِ یک چشم بر هم نهادنند بی کابوس.
دادخواهیِ یک تاریخ،
دستهای بیتاب می باراند.
وای اگر
فرمانِ آتش بگیراند جنگل!
گیل آوایی
www.shooram.blogspot.com
شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲- ۸ ژوئن ۲۰۱۳
|
|