بی یاوری مردم سوریه!
Thu 25 04 2013
شهباز نخعی
shahbaznakhai8@gmail.com
مسئله دلخراش سوریه هرروز بیشتر از روز پیش پیچیده و بغرنج میشود. دوسال و دوماه پیش در
فوریه ۲۰۱۱، هنگامی که بشار اسد درپی فرار زین العابدین بن علی، دیکتاتور تونس به عربستان سعودی و واداشتن حسنی مبارک دیکتاتور مصر به استعفا توسط سران ارتش، با روزنامه انگلیسی دیلی نیوز مصاحبه کرد و گفت که وضع سوریه با تونس و مصر متفاوت است و مردم این کشور نظام حاکم بعثی خود را دوست دارند، شاید تصورهم نمیکرد که خطاهای پی درپی چنین سرنوشتی برایش رقم بزند و نامش درتاریخ به عنوان یکی از جنایتکارترین دیکتاتورها و فردی که خانه و کاشانه و شهرهای هم میهنان خودرا بمباران کرده و به توپ و خمپاره بسته ثبت شود. جنایاتی که حاصل آنها آوارگی حدود یک چهارم جمعیت درداخل خاک سوریه، بیش از یک میلیون پناهنده به کشورهای همجوار ترکیه، اردن و لبنان و بیش از ۷۰ هزار کشته است.
درآن زمان، اگر بشار اسد عنان اختیار خود را به ولی مطلقه فقیه نمیسپرد یا از برج عاجی که جایگاه همه خودکامگان است فرود میآمد و نظری به دنیای واقعی و خواستها و آرزوهای مردم سوریه میافکند، بخت این را داشت که در دام مهلک حکومت آخوندی حاکم برایران نیفتد و سرنوشتی متفاوت با آنچه امروز دارد داشته باشد. تظاهرات آرام و مسالمت آمیز مردم سوریه که در ۱۵ مارس ۲۰۱۱ آغازشد، میتوانست برای بشار اسد که هم جوان و هم تحصیلکرده بود هشداری باشد که دنیا درحال دگرگون شدن است و دیگر نمیتوان با زوراسلحه و کشتار و سرکوب به حکومت استبدادی ادامه داد و ابتداییترین حقوق مردم را پایمال کرد.
شوربختانه، تجربه به ظاهرموفق سیدعلی خامنهای در سرکوب وحشیانه تظاهرات حق طلبانه مردم ایران و توهمات خودبزرگ بینانه او درمورد هدایت و رهبری «محور مقاومت» از یک سو، و فراوانی دلارهای بادآورده نفتی - که میبایست صرف سرمایه گذاریهای اشتغالزا، آموزش، بهداشت و درمان و آسایش و رفاه مردم به فقروفلاکت کشیده شده ایران میشدند - ازسوی دیگر، موجب کنده شدن چاهی عمیق شد که جوجه دیکتاتور کم تجربه سوریه باسر درآن سقوط کرد.
مسئله سوریه که در آغاز بیش از دو وجه نداشت که یک وجه آن را اکثریت مردم سوریه و وجه دیگر را نظام خودکامه حاکم تشکیل میدادند با حمایت بیدریغ و همه جانبه حکومت اسلامی در زمینههای پولی و مالی، نظامی، تسلیحاتی و حتی نیروی انسانی، این دو وجه رودرروی هم قرارگرفتند و بیتردید اگر وضع به همان گونه ادامه مییافت، حکومت بشار اسد دوامی بیش از استبدادهای حاکم بر تونس و مصر - یا دست بالا لیبی - نمییافت.
متأسفانه این دو وجهی بودن آغازین باورود بازیگرانی جدید به صحنه تبدیل به چند وجهی شد و به تدریج جنبه مردمی قیام، که با دلاوریهای شگفت انگیز مردم سوریه همراه بود، درسایه سیاست بازیهای مزورانه از یک سو و ورود شبه نظامیان بنیادگرا و افراطی به عرصه درگیری و تبدیل آن به یک جنگ داخلی تمام عیار از سوی دیگر، قرارگرفت. شوربختی مردم آزادی خواه و شجاع سوریه دراین بود که به همان نسبتی که درجبهه حامیان رژیم جنایتکار بشار اسد - جمهوری اسلامی، روسیه و تاحدودی چین - عزم قاطع برای برمسند قدرت نگهداشتن او وجود داشت - و هنوز هم دارد -، در جبهه دیگر که به ظاهر از مردم سوریه حمایت میکنند و شمارشان هم کم نیست زیرا در کنفرانسهای دوستان مردم سوریه بیش از صد کشور شرکت میکنند بیتصمیمی، ریاکاری، سیاست بازی و عدم قاطعیت بیداد میکند.
برای روشن شدن موضوع دو نمونه از رفتار حامیان دوطرف میآورم. جدا از حمایت قاطع و همه جانبه جمهوری اسلامی - که تا حد اولویت دادن به حفظ نظام سوریه نسبت به بخشی از خاک ایران مانند خوزستان پیش میرود -، نماینده روسیه در پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) میگوید: «هرسناریویی درسوریه متکی به زور منجر به بروز فاجعه خواهد شد». این سخن زمانی و درحالی گفته میشود که مسئله سوریه مدتهاست مرزهای متعارف «فاجعه» را پشت سرنهاده و به تعبیربان کی مون، دبیرکل ناتوان سازمان ملل متحد «جنایت علیه بشریت» است. بعیداست که نماینده روسیه در ناتو این را نداند. بنابراین، منظورش از «فاجعه» نه به خاطر جنایاتی که درحق مردم سوریه انجام میشود، بلکه از منظر منافع حکومت استبدادی آقای پوتین است. به عبارت دیگر میتوان گفت که حکومت اسلامی و روسیه درحفظ «محور مقاومت» و «نگهداشتن جای پا درخاورمیانه و دریای مدیترانه» بسیار قاطع و مصمماند و حاضرند هربهای سنگینی را برای آنها بپردازند.
نمونه دوم، رفتار سرآمد کشورهای «دوست سوریه» و ابرقدرتی است که داعیه برقراری و اشاعه دموکراسی در دنیا را دارد. در دوسال و اندی که از آغاز مسئله سوریه میگذرد، ایالات متحده اگرهم گامی درمسیر حمایت از مردم سوریه برداشته باشد، این گام غیرمصمم، ریاکارانه و بدون قاطعیت بوده است: به گزارش «ایران پرس نیوز»، دوشنبه این هفته، ۲۲ آوریل، باراک اوباما در دیدار با امیر قطر در کاخ سفید واشنگتن با حواله دادن «حمایت بیشتر از مخالفان سوری» به آینده نامعلوم میگوید: «ما بزودی برای حمایت بیشتر از مخالفان سوری تلاش خواهیم کرد و استراتژی خود را برای رسیدن به یک راه حل دراین زمینه هماهنگ میکنیم».
اتحادیه اروپا نیز به سهم خود، به عنوان قدرتمندترین حامی مردم سوریه پس از امریکا، همچنان سرگرم دسته بندیهای موافق و مخالف درمورد فرستادن سلاح برای مخالفان نظام حاکم برسوریه است و درحالی که جمهوری اسلامی و روسیه هرروز مشغول فرستادن انواع سلاح برای بشار اسد هستند تا مخالفان را کشتار و قتل عام کنند، اینان یا وعده «بزودی» و «هماهنگ کردن استراتژی» درآینده میدهند و یا مشغول جروبحثهای بیهوده درمورد ارسال یا عدم ارسال سلاح برای مخالفان هستند!
درچنین شرایطی، آیا جای تعجب است اگر مردم شجاع و استوارسوریه، باوجود بیش از ۱۰۰ کشوری که ادعای دوستی با آنان را میکنند، هرروز خود را بییاورتر از روز پیش احساس کنند؟!
|
|