عصر نو
www.asre-nou.net |
بهزاد کاظمی - نامی که علیرضا به یاد یکی از جان باختگان «گرایش سوسیالیسم انقلابی» بر گزیده بود- در پیش از انقلاب برای تحصیل به انگلستان آمد. او مانند بسیاری از دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با اندیشههای چپ و انقلابی آشنا شد و به صفوف مبارزه انقلابی علیه حکومت استبدادی شاه پیوست. بهزاد در جریان انقلاب ۱۳۵۷ به تهران، شهر زادگاهش باز گشت و در مبارزات انقلابی مردم علیه رژیم استبدادی سلطنت، شرکت کرد. لحظات توفانی و خاطرات آن انقلاب، به ویژه در روزهای پر تلاطم سیاسی که سرانجام منتهی به قیام بهمن در تهران شد، تا پایان عمر در ذهن او نقش بسته بود. او از وقایع و نتایج آن انقلاب، درسها آموخته بود و از آن به عنوان بزرگترین تجربه زندگی خود یاد میکرد. با شکست انقلاب و سرکوب آزادیهای بر آمده از انقلاب توسط رژیم جمهموری اسلامی، بهزاد نیز مانند هزاران فعال سیاسی و انقلابی، مجبور به ترک کشور شد. او به انگلستان باز گشت و همچون یک سوسیالیست و انترناسیونالیست به فعالیتهای خود ادامه داد. آشنایی او با جریانهای سوسیالیستی و چپ بین المللی به او امکان میداد که در سطوح معین با جریانهای سوسیالیستی و کارگری در انگلستان ارتباط بر قرار سازد و همکاری کند. او در همان حال عضو و از فعالین پیگیر گروهی از سوسیالیستهای ایرانی بود که با عنوان گرایش سوسیالیسم و انقلاب فعالیت میکردند. بهزاد علاوه بر فعالیتهای عملی و کمپینی، از دست اندرکاران نشریهای بود که با نام «سوسیالیسم و انقلاب» انتشار مییافت و به مباحث نظری و پژوهشهای سوسیالیستی میپرداخت. بهزاد همچنین به همراه تعدادی از فعالین سوسیالیست ایرانی و غیر ایرانی عضو کارزاری بود که تحت عنوان «کمپین علیه سرکوب در ایران» (کاری) از اواخر دهه هشتاد تا اوایل دهه نود میلادی، فعالیت داشت. هدف کمپین، جلب حمایت جنبش کارگری و سوسیالیستی و جریانها و شخصیتهای مترقی بریتانیا علیه سرکوب و اختناق در ایران بود. در همان حال بهزاد از بنیان گذاران «انجمن ایرانیان سوسیالیست» بود که بطور مرتب، جلسات عمومی سخنرانی و بحث پیرامون مباحث نظری سوسیالیستی بر گزار میکرد. بهزاد پای ثابت، فعال و دخالت گر این نشستها بود. در سال ۱۹۹۹ کتاب «ملی گرایان و افسانه دموکراسی» که حاصل چند سال کار پژوهشی بهزاد بود، در خارج از کشور منتشر شد. کتاب، همان طور که در عنوان کوچکتر آن نیز آمده است، به واکاوی و بررسی «کارنامه مصدق در پرتو جنبش کارگری و دموکراسی سوسیالیستی». میپردازد. استدلال و تز اصلی بهزاد در کتاب این است که مبارزه برای دمکراسی و سوسیالیسم، نه دو مبارزه مجزا، بلکه اساسا مبارزهای واحد است؛ زیرا مبارزه واقعی برای دمرکراسی همانا مبارزه برای اهداف سوسیالیستی است. کتاب بر مبنای همین تز و با تحلیل تاریخی وقایع سالهای بین ۱۳۲۰ تا کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۹۳۲، نشان میدهد که ادعای مبارزه برای دمکراسی از سوی ملی گرایان، بیاساس و غیر واقعی است. کتاب از منظر دیگر، کارنامه حزب توده در این دوران و نقش این حزب را به ویژه در جنبش کارگری مورد بر رسی قرار میدهد و استدلال میکند که رویکرد حزب توده به مبارزات و جنبش کارگری نه به منظور تقویت این جنبش برای دست یابی به خواستها و اهداف واقعی آن، بلکه اساسا استفاده ابزاری از جنبش کارگری برای رسیدن به مقاصد سیاسی بوده است. بهزاد، کتاب را «به رفقای گرایش سوسیالیسم انقلابی سازمان چریکهای فدایی خلق که در ضربههای سال ۱۳۶۰ به دست مزدوران سرمایه جان باختند» تقدیم کرده بود. در نخستین دهه هزاره سوم، که متاسفانه آخرین دهه زندگی بهزاد بود، او بطور همزمان در سه عرصه متفاوت اما مرتبط با هم فعالیت میکرد: بهزاد از پایه گذران و اداره کنندگان اتاق اینترنتی «اتحاد سوسیالیستها» بود. سازماندهی منظم جلسات سخنرانی و بحث و گفتگو در مورد مباحث مبرم نظری، بویژه در مورد مسایل جنبش سوسیالیستی و کارگری، زنان و دانشجویان، از ویژگیهای این اتاق بود. کار اتاق اتحاد سوسیالیستها اما تنها به مباحث نظری محدود نمیشد، بلکه فعالیت در عرصه عمل را نیز تسهیل میکرد؛ برای نمونه تعدادی از فعالین کارگری از ایران، برای نخستین بار از طریق این اتاق توانستند با دیگر فعالین کارگری و اجتماعی در داخل و خارج از کشور به گفتگو بنشینند و تبادل نظر کنند. اتاق اتحاد سوسیالیستها همچنین در زمینه شکل گیری چندین کارزار سراسری برای حمایت از فعالین کارگری زندانی و دیگر زندانیان سیاسی را فراهم کرد. نقش بهزاد در فعالیتهای این اتاق بسیار بر جسته بود. بهزاد از فعالین پیگیر، قدیمی و ثابت قدم «اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران ایران» بود. آشنایی او با تاریخ جنبش کارگری انگلستان و ارتباط او با فعالین و تشکلهای کارگری، جریانها ی سوسیالیستی و شخصیت مترقی در انگلستان، این امکان را فراهم کرده بود که او بتواند نقش مهمی در کارزارهای بین المللی در پشتیبانی از مبارزات کارگری در ایران ایفا کند. بهزاد در کنار زنده یاد یداله خسرو شاهی و دیگر فعالین کارگری، سهم بسیار ارزندهای در شناساندن مبارزات کارگری و تاریخ جنبش کارگری ایران به جنبش کارگری بریتانیا و فعالین این جنبش داشت. بهزاد بطور مشخص در بر پایی تعدادی از کمپینهای حمایتی نهادیهای کارگری و شخصیتهای مترقی از فعالین کارگری زندانی در ایران، نقش فعال و بسیار ارزندهای ایفا کرد. او چند روز پیش از آنکه در بیمارستان بستری شود، در نشست عمومی که در مورد خیزش مردم مصر بر گزار شد ه بود شرکت کرد و با اشاره به جنبش کارگری ایران بر لزوم همبستگی کارگری در منطقه خاور میانه و حمایت جنبش کارگری بین ا لمللی از مبارزات کارگری منطقه تاکید نمود. این آخرین حضور بهزاد در یک مراسم عمومی بود. بهزاد کاظمی همچنین از بنیان گذران نشریه پژوهشهای سوسیالیستی «سامان نو» بود که نخستین شماره آن در سال ۲۰۰۷ انتشار یافت. سیزدهمین شماره نشریه، بلافاصله بعد از خاموشی بهزاد منتشرشد. طبق روال همیشه، او آخرین کارهای آماده سازی این شماره را نیز بر عهده داشت. هنگام کار بر روی این شماره نشریه بود که بهزاد در پشت کامپیوتر از حال رفت و سپس به بیمارستانی در لندن منتقل شد؛ جایی که دیگر زنده از آن باز نگشت. زندگی مبارزاتی بهزاد، نمونه و تجسمی از تلفیق کار نظری با پراتیک و عمل بود. او به مباحث نظری بسیار اهمیت میداد. اما نظریه و تئوری در نزد او اهمیت در خود نداشت، بلکه نظریه، پرتوی بود که بر عمل میتابید تا عمل، اگاهانه باشد. او هم پژوهش میکرد و هم به آنچه از لحاظ فکری و نظری رسیده بود و باور داشت، عمل میکرد. بهزاد همچون یک سوسیالیست انقلابی، نابرابری حقوقی و اجتماعی بین زنان و مردان را برنمی تابید. تا آنجا که میتوانست از مبارزات و کمپینهای برابری طلبانه حمایت میکرد؛ در تظاهراتهای اعتراضی علیه بیحقوقی زنان، در نشستها و سمینارهای مربوط به مسایل جنبش زنان حضور داشت و فعالانه در بحثها شرکت میکرد. او با بسیاری از فعالین جنبش زنان ارتباط داشت و سعی میکرد که از تجارب آنان بیاموزد و به سهم خویش آنان را در مبارزه یاری دهد. در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ که ایده برابری طلبی، چپ و سوسیالیستی –کارگری مورد هجوم تبلیغات گستردهٔ نظریه پردازان سرمایه داری قرار گرفته بود، و پایان تاریخ و دوران آرمان خواهی را اعلام کرده بودند، بهزاد، استوار بر سر آرمانهای انسانی و سوسیالیستی خویش ایستاد و به سهم خویش تلاش کرد که نیروهای پراکنده جنبش کارگری و سوسیالیستی سامان یابی بهتری یابند. آشنایی و ارتباط گسترده او با نیروها و افراد و جریانهای مختلف سویالیستی- کارگری و مترقی پشتوانه تلاشهایش بود. بهزاد کاظمی به ویژه در دهه پایانی عمر خود، چراغ رابطهای بود در جدال با خاموشی، یاس و تاریکی. با خاموشی بهزاد، جنبش کارگری و سوسیالیستی یکی از رهروان پر کوش خود را از دست داد. یادش را گرامی و چراغهای رابطه را برای رهایی، همچنان روشن نگاه میداریم. اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران – واحد انگلستان ۱۴ اوریل ۲۰۱۳ |