حسن جاوید
نقد و بررسی دیدگاههای رهبری در باره
سیاست ایران در مقابله با آمریکا
Sun 7 04 2013
رهبرانقلاب اسلامی طی سخنان مهمی در اول فروردین سال ۱۳۹۲ در حرم امام رضا (ع) تاکید کرد «آمریکا خواهان به نتیجه رسیدن مذاکرات با ایران نیست.»
در باره صحت این گزارهٔ مهم تردید جدی وجود دارد زیرا:
۱- بستگی دارد نتیجه مذاکرات چه باشد اگر در اثر مذاکرات ایران توقف غنی سازی را بپذیرد چرا آمریکا نخواهد که مذاکرات به نتیجه برسد؟ همچنانکه ایران هم زمانی میخواهد مذاکرات به نتیجه برسد که به نفع خودش باشد. اصولا درهرمذاکراتی دو طرف اهداف خود را دنبال میکنند و اگر دنبال به نتیجه رسیدن مذاکرات باشند به سمت راه حلهای منطقی و میانه حرکت میکنند.
۲- حتی اگر فرض بگیریم آمریکا که میداند ایران توقف غنی سازی را در مذاکرات نمیپذیرد به همین دلیل مذاکرات را بهانهای قرار داده تا به جهان بگوید چون مذاکرات نتیجه نداد، باید به سمت گزینه نظامی پیش رفت. باز هم این به معنای ان نخواهد بود که آمریکا براستی راه حل ساده مذاکرات را کنار گذاشته و قصد دارد وارد جنگی با ایران بشود که آخر ان مشخص نیست.
۳- حتی اگرهم بر فرض بپذیریم که آمریکا براستی دنبال به نتیجه رسیدن مذاکرات نیست از انجایی که راه حل دیگری وجود ندارد و یا اگر هم وجود دارد برای دو طرف بسیار خطرناک وپرهزینه است نباید مذاکرات را به بهانه آنکه امریکا مایل به نتیجه رسیدن آن نیست ترک کرد. زیرا این به معنای بهانه دادن به دست اسرائیل و همه کسانی است که دنبال درگیری نظامی با ایران هستند.
آیت الله خامنهای در بخش دیگری از اظهارات خود به معرفی دشمن ملت ایران میپردازد و میگوید:
«این دشمنان چه کسانی هستند؟ لانهٔ اصلی توطئه علیه ملت ایران کجاست؟ پاسخ به این سؤال، دشوار نیست. امروز سی و چهار سال است که هرگاه نام «دشمن» برده میشود، ذهن ملت ایران متوجه دولت آمریکا میشود. خوب است دولتمردان آمریکا به این نکته توجه کنند و این را بفهمند که ملت ایران در طول این سی و چند سال چیزهائی دیده است، مراحلی را گذرانده است، که تا میگویند دشمن، ذهن ملت ایران متوجه به آمریکا میشود. این مسئلهٔ بسیار مهمی است برای یک دولتی که میخواهد در دنیا با آبرو زندگی کند؛ این مسئله، مسئلهٔ قابل توجه و قابل دقتی است؛ باید روی این مسئله تکیه کنند. مرکز توطئه اینجا است، اساس دشمنی اینجا است.»
واقعیت آن است که یا اطلاعات دقیق در اختیار ایشان گذاشته نمیشود و یا بخاطر مصلحتی که تشخیص میدهد تلاش میکند به ملت بباوراند که امریکا دشمن اصلی مردم ایران است. دراین باره نیز به چند موضوع میتوان توجه کرد:
۱- در باره اینکه آمریکا در حق مردم ایران خدمات و دشمنیهایی قبل و بعد از انقلاب در یک قرن گذشته داشته کمتر بحثی وجود دارد. اصل بحث در این است که جنایات امریکا در ایران را باید با ادامه دشمنیها پایان داد؟ آیا راه حلی وجود ندارد که بتوان خدمات آمریکاییها را به ایرانیها در نظر گرفت و یک مناسبات جدید را بر پایه حفظ استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دو طرف و حفط تمامیت ارضی ایران بنیان گذاشت؟ این دشمنی یکطرفه است یا دو طرفه و تا چه وقت باید ادامه پیدا کند؟
۲- به نظر میرسد اسرائیل و لابی قوی آن درکنگره آمریکا تمام امکان خود را بسیج کرده است که روابط ایران و آمریکا عادی نشود چرااسرائیل این همه مخالف عادی سازی مناسبات ایران وآمریکااست؟ آیا این مخالفت نباید ما را در مورد ادامه چنین دشمنی به فکر وادار سازد /
۳- درداخل کشور تعدادی از مخالفان حکومت معتقدند دشمنی با آمریکا صرفا بهانهای برای مشروعیت بخشیدن به سیاستهای کنترل و ایجاد محدودیت برای مخالفان حکومت شده است. این مخالفان که تعداد انها روز به روز زیادترهم میشود، آمریکا ستیزه را بهانهای برای کسب مشروعیت ساختگی در بین تودههای مردم تفسیر میکند اما امروزه دامنه این مخالفان حتی تا داخل داخل نظام هم کشیده شده است
۴- مخالفت با مذاکره کردن با آمریکا در حالی است که حداقل بخشی از مردم این سئوال را مطرح میکنند چه اشکالی دارد با آمریکا مذاکره کنیم تا بهانه را ا ز دست دشمنان برای ضربه زدن به ایران بگیریم ما از مذاکرات بدون برقراری روابط چه زیانی میبینیم؟
۵- در حال حاضر از بیشتر مردم در کوچه و خیابان میشنویم چرا ما داریم این همه هزینه میپردازیم در حالی که میتوانیم از طریق تدبیر و مذاکرات سودمند بهتر و راحتتر به نتیجه برسیم
۶- از دشمنی بین ایران و آمریکا طی ۳۴ سال گذشته چه کسانی سود بردند و چه کسانی زیان دیدند؟
ایت الله خامنهای در ادامه سخنان خود میگوید:
«البته دشمنهای دیگری هم هستند که ما اینها را در درجهٔ اول و در ردیف اول به حساب نمیآوریم: دشمن صهیونیستی هم هست، منتها رژیم صهیونیستی در قواره و اندازهای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به چشم بیاید. گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی، ما را تهدید هم میکنند؛ تهدید به حملهٔ نظامی میکنند؛ اما بهنظرم خودشان هم میدانند، و اگر نمیدانند، بدانند که اگر غلطی از آنها سر بزند، جمهوری اسلامی «تلآویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.»
امروزه کیست که نداند بیان این اظهارات تهدید آمیز نه تنها تامین کننده منافع ملی ایران نیست بلکه موجب میشود حرف اسرائیلیها که با زرنگی سعی دارند ایران را به عنوان دشمن دنیا معرفی کنند بیشتر اثبات شود. چراکه حتی اگر ایران توان از بین بردن تل اویو و حیفا را داشته باشد نباید با بیان چنین تهدیدی جبهه دشمن خود را متحدتر کند. درست است که این تهدید پاسخ به تهدیدات دیوانه وار رژیم اسرائیل است اما در موقعیت کنونی که ایران نیاز به آرامش دارد تا بتواند جهان را در باره رفتارهای مسئولانه خود در زمینه برخورداری از دانش هستهای متقاعد کند. مطرح کردن چنین تهدیدهایی نه تنها گره گشا نیست، بلکه اوضاع را پیچیدهتر میسازد.
ضمن آنکه به دنیا این پیغام را منتقل میکند که اگرایران امکان داشت درصورت حمله آمریکا به تهران، ایران واشنگتن و نیویورک را هم با خاک یکسان میکرد. اصولا تهدید به نابود سازی شهرها کار درست و منطقی نیست. زیرا در صورت تحمیل جنگ به ایران، کشور با همه امکانات خود در مقابله با دشمن بسیج میشود البته زمانی که یک حکومت مردمی بر سر کار باشد اما برای ایجاد تردید در دشمنان باید خود انها را و نه مردم عادی شهرها را تهدید کرد. سیاست تهدید در برابر تهدید زمانی مناسب است که متناسب با ادبیات طرف مقابل باشد. آنها هوشمندانه هیچگاه نابودی ایران و یا شهرها را مطرح نکردند بلکه با کلی گویی تمام گزینهها بر روی میز است یا جملات شبیه به این هم منظور خود را رساندهاند و هم از تهدید مستقیم مردم عادی اجتناب کردهاند. بیان اینگونه مطالب به شدت هزینه زا است که بهائ ان را باید مردم عادی بپردازند. بیان احساسی چنین تهدیدهایی نه تنها دشمن را به تجدید نظر در نقشههای شوم خود وادار نمیسازد بلکه بهانه مناسبی به انها میدهد. صمن انکه از نگاه رسانهای هم نشان دهنده در نظر نگرفتن شرایط جهان و منطقه و نیز ارائه چهرهای تهاجمی و مسئولیت نشناسی ازسوی رهبری ایران است.
رهبر ایران در ادامه این سخنرانی مهم سایر دشمنان ایران را از نگاه خود معرفی میکند:
«دولت انگلیسِ خبیث هم با ملت ایران دشمنی میکند؛ این هم یکی از دشمنان سنتی و قدیمی ملت ایران است؛ منتها دولت انگلیس نقش مکمل آمریکا را در این میدان بازی میکند. خود دولت انگلیس استقلالی ندارد که انسان او را یک دشمن مستقلی به حساب بیاورد؛ دنبالهروِ آمریکا است.
بعضی از دولتهای دیگر هم دشمنیهائی دارند. من اینجا مناسب میدانم که بگویم مسئولین دولت فرانسه هم در چند سال اخیر دشمنیهای آشکاری با ملت ایران کردهاند؛ این یک ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سیاستمدار عاقل، هرگز نباید انگیزهٔ این را داشته باشد که موجودی را که دشمن او نیست، تبدیل به دشمن کند. ما با دولت فرانسه، با کشور فرانسه مشکلی نداشتیم؛ نه در طول تاریخ مشکلی داشتیم، نه در دوران حاضر؛ اما سیاست غلط از زمان سارکوزی ــ که دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این کار غلطی است، کار غیرمدبرانه و غیرعاقلانهای است، کار ناهوشمندانهای است.»
به راستی این سیاست به تصریح خود ایشان غلط است زیرا ما نباید تلاش کنیم دشمنان ایران را بیشتر و متحدترکنیم. باید گفت براستی دلیل اختلافهای ایران و فرانسه صرفا بخاطر زیاده خواهی و توسعه طلبیهای انها بوده و یا بخاطر رفتارحکومت ایران هم بوده است؟
حکومت ایران همه مخالفان خود را به وابستگی به بیگانگان متهم میکند زیرا میداند وابستگی به بیگانگان تا چه حد زیادی در نظر اکثریت مردم ناپسند است. اما سایر کشورها که خودشان میدانند تا چه حد و از طریق چه کسانی در امور داخلی ایران دخالت میکنند، نمیتوانند اینگونه اتهامها را باور کنند.
همچنانکه در زمان شاه هم طرح اینگونه ادعاها از سوی حکومت شاه مشروعیتی برای سرکوب آزادی خواهان ایجاد نکرد. منتهی فقط در ان زمان شاه به آمریکاییها، انگلیسیها و فرانسویها و غیره باج میداد و با دادن انواع امتیازها ی سیاسی و اقتصادی مانع از ان میشد که انها همه امکانات خود را برای فشار بر مردم ایران بکار بگیرند. اما جمهوری اسلامی ایران میخواهد با تعریف غلط وبرداشت ناصیح از مداخله بیگانگان همزمان با قدرتهای سلطه جوی خارجی در مبارزه باشد و هم آزادی خواهان داخلی را که حاضر نیستند سیاستها و برداشتهای غلط حاکمان فعلی را بپذیرند، سرکوب نماید.
نتیجه این میشود که اولا در عمل کشورهای سلطه جو با استفاده از تحریمها، کالاهای خود را از راه بازار آزاد با چند برابر قیمت به ایران میفروشند و از طرف دیگر نفت ایران را با قیمتی ارزانتر از قیمت جهانی خریداری میکنند که از هر دو سو به زیان مردم ایران است.
ضمن آنکه این مسیر موجب تقویت کسانی در ایران میشود که با استفاده از رانت حکومتی و بازار سیاه منافع هنگفتی را به اسم مبارزه علیه آمریکا و غرب به جیب میزنند.
در ان سو نیز حکومت آزادی خواهان بیشتری را به جرم واهی اقدام علیه امنیت ملی و تشویش افکار عمومی و فعالیت علیه نظام به زندان میاندازد بعد فرانسه یا هر کشور دیگر که با این بهانه که خود حکومت ایجاد کرده است ما را محکوم میکنند، به مداخله در امور داخلی ایران و توطئه برای براندازی نظام متهم میشوند. اینکه انگلیس و فرانسه و یا هر دولت خارجی دیگر بر اساس منافع خود و با استفاده از امکانات خود تلاش میکند در ایران نفوذ خود را گسترش دهد جای تردیدی نیست همچنانکه ایران هم در سایر کشورها این کار را میکند. اما نکته در اینجا است که دیگر این سیاست که با متهم کردن مخالفان به وابستگی به بیگاننگان سیاست محدود کردن آزادیهای سیاسی را توجیه کنید به جایی نمیرسد ان هم در قرن ۲۱ که ماهوارهها و اینترنت امان همه دیکتاتورها را بریده است.
حسن جاوید نما – تهران فروردین ۱۳۹۲