کریستوفر رویتر
«اورشليم بين النهرين»
ترجمه مینو الوندی
Thu 4 04 2013
روز آرامی است. در خط مقدم جبهه در ۸۰ کیلومتری جنوب کرکوک تنها یک نفر روی تپههای رسی به دیده بانی مشغول است. بقیه زیر یک سایهبان نشستهاند و چای میخورند و نمیدانند که آیا «سپاه دجله» که از بغداد به آنجا فرستاده شده و زیر فرمان مستقیم نوری مالکی قرار دارد، بالاخره حمله خواهد کرد یا نه.
سه ماه است که مبارزان کرد در حالت انتظار به سر میبرند. بالای تپه سنگر کندهاند، اول تانکها و ضدهواییها را مستقر کردهاند، بعد اجاق و تلویزیون و زیرانداز با خودشان آوردهاند.
پایین تپه سپاه دجله مستقر است. ژنرال کرد، محمد سیدر میگوید «آنها به لحاظ تجهیزات نظامی از ما برترند اما ما پیشمرگه هستیم و هرگز تسلیم نمیشویم. اگر مجبور شویم به کوه میرویم و به جنگ پارتیزانی میپردازیم».
نیروهای نخست وزیر اواخر سال گذشته رسما برای مبارزه با تروریسم به کرکوک گسیل شدند. قرار بود که چند هزار سرباز طی «عملیات دجله» کنترل شهر را به دست بگیرند.
حکومت محلی کرد سریع جنبید و نیروهای خود را بسیج کرد. اکنون آنها در مقابل هم صف آرایی کردهاند علیرغم این واقعیت که هر دو نیروهای یک دولتند و جلال طالبانی رئیس جمهور همه آنهاست. (طالبانی پس از یک سکته مغزی شدید قدرت حرف زدن را از دست داده و در حال حاضر در کلینیکی در آلمان در حال مداوا است).
ده سال پس از ورود امریکا و متحدانش به عراق و و سقوط سریع صدام حسین و پس از چند سال جنگ داخلی و صلحی ناپایدار، عراقیهای مصمم به جنگ در مقابل هم صف کشیدهاند و آمادهاند که به روی یکدیگر آتش بگشایند.
امریکاییها در اساس میخواستند پس از خروجشان از عراق در پایان سال ۲۰۱۱ یک حکومت دموکراتیک بر جای بگذارند. در اساس عراق از چنان منابع نفتی عظیمی برخوردار است که کشور به راحتی میتوانست از صلحی توام با رفاه برخوردار گردد. (استخراج نفت در عراق در اوایل سال ۲۰۱۳ به بیش از سه میلیون بشکه در روز رسیده است که بیش از تولید نفت ایران است.)
اما نه درآمد میلیاردی نفت نفعی برای مردم دارد و نه کشور، ده سال پس از شروع جنگ، روی صلح به خود دیده است. کردها و سنیها از سیاست مالکی که میخواهد کشور را تحت کنترل نیروهای شیعی خود در آورد، برآشفتهاند. ارتش تحت کنترل نخست وزیر با پرچمهای سیاه شیعیان، تظاهرات سنیها و نیروهای پلیس را به گلوله میبندد. بمب گذاری و قتلهای مافیایی تبدیل به جریانی روزمره شدهاند، فساد و ارتشاء مثل خوره به جان کشور افتاده است. واشینگتن تقریبا دیگر نفوذی بر بغداد ندارد. رهبری شیعی ایران هم که از مالکی حمایت میکند، تعیین کننده سیاستهای این کشور نیست.
امریکاییها کرکوک را با سابقه هزاران ساله آن «اورشلیم بین النهرین» مینامیدند. آنها پیش بینی میکردند که در این شهر چند ملیتی با سکنه کرد، عرب و ترکمن، گروهها پس از عقب نشینی نیروهای امریکایی به جان هم خواهند افتاد.
نفت در عراق اول بار در سال ۱۹۲۷ در کرکوک کشف شد و از دهه ۳۰ به این سو مشعلهای فروزان گاز در حاشیه شهر که روز و شب زبانه میکشند، حکایت از ثروت هنگفتی دارند که در آنجا خوابیده است. به قول یک افسر امریکایی این شهر پاشنه آشیل عراق است.
وضعیت در کرکوک واقعا بیثبات است. اما، برخلاف پیشگوییها، علت این امر تنوع ساکنان این شهر نیست. در کرکوک که فرستنده تلویزیونیش به چهار زبان برنامه پخش میکند، مسلمانان و مسیحیان و کردها و عربها و ترکمنها فارغ البالتر از همیشه در کنار هم زندگی میکنند. درست است که احزاب سیاسی هنوز هم نمیتوانند روی لیست انتخاباتی مشترکی توافق کنند اما مردم شهر اهمیت چندانی به این موضوع نمیدهند. مراد صلاح، مکانیک ترکمن میگوید «ما فقط میخواهیم یک زندگی عادی داشته باشیم. میخواهیم کار داشته باشیم و برق و امنیت و یک سیستم کارآمد آشغال جمع کنی» و با لبخند اضافه میکند که «و آخر هفتهها به پیک نیک برویم».
در دشت بازی در کنار شهر محمد هیلمی، راننده تاکسی سنی، با خانوادهاش بساط پیک نیک را در کنار خانواده صلاح پهن کرده است و به حرفهای او سر تکان میدهد. بله وضع بهتر شده است «سابقا هرکسی پتویش را جایی دور از دیگران پهن میکرد و کسی با کسی حرف نمیزد. حالا دیگر این طور نیست».
و دلور عبدالعزیز که کرد و صاحب داروخانه است، میگوید «ما بعد از صدام به وقت احتیاج داشتیم تا به وضع عادی برگردیم. ترس و عدم اعتماد تا بیخ استخوان ما ریشه دوانده بود. حالا باز مردم به هم اطمینان میکنند. فقط بمب گذاریها پدر ما را در آورده است. اما من تردیدی ندارم که تروریستها از خارج میآیند».
اقوام مختلف ساکن کرکوک همه با هم حکومت شهر را در دست دارند. این شهر که در آن علاوه بر سه گروه قومی بزرگ، یزیدیها و مسیحیان آشوری و کاکاییها هم حضور دارند، قرنها تجربه زندگی جمعی دارد. فقط یهودیها در دهه ۵۰ کرکوک را ترک کردند.
وقتی دیالوگ و جستجوی راه حلهای مشترک وجود داشته باشد کنترل هم هست و چنین است که کرکوکیها دو سال پیش فرماندار فاسدشان را خلع و فرماندار جدیدی انتخاب کردند که به او «بولدوزر» میگویند.
فرماندار جدید، نجم الدین کریم که کرد و جراح اعصاب است با سابقه ۳۵ سال زندگی در امریکا، کارمندان فاسد را اخراج کرده است. او خیابانها و پلهای جدید و یک بازار مسقف ساخته است و با برنامهای شبیه برنامههای ایجاد کار در غرب، چند هزار شغل موقتی در دستگاه دولت ایجاد کرده است. در زمان او شهر به جای چهار ساعت در روز، بیست ساعت در روز برق دارد و حتی تیرهای چراغ برق در همه محلات اعم از محله کردها، عربها و ترکمنها، نصب شدهاند.
کریم البته موفق نشده است اختلاف بر سر کرکوک را حل کند ولی آن را تخفیف داده است و میگوید «ما باید با همه به عنوان شهروندان مساوی رفتار کنیم. این چیزی است که قبلا مراعات نشده است. معلوم است که من دلم میخواهد کرکوک بخشی از منطقه کردی باشد اما بدون موافقت سنیها و ترکمنها این کار عملی نیست».
به نظر میرسد که حتی رهبران سنیها هم که هم کیشان صدام و بازندگان سال ۲۰۰۳ هستند، با کردها به مسالمت و صلح رسیدهاند. این مسئله بخصوص در کرکوک حائز اهمیت است چرا که صدام در دهه ۹۰ پس از یک قیام ناموفق در این شهر، دهها هزار کرد را از آنجا کوچ داد و سنیها را از جنوب به آنجا آورد.
حدود ۱۱۰۰ نفر سنی روزهای جمعه در محلی در حاشیه شهر برای تظاهرات جمع میشوند: «مثل قاهره». مسئله تظاهرکنندگان تقسیم قدرت در شهر نیست. آنها شعار میدهند «زنده باد عدالت، مرگ بر اختناق، مرگ بر مالکی دیکتاتور» و قدری عجیب مینماید که طرفداران آن زمان صدام اکنون بر حقوق دموکراتیک پای میفشارند.
یکی از سازمان دهندگان تظاهرات میگوید «سنیها دیگر نمیتوانند در ارتش به مقام افسری برسند، همه اعضای سابق حزب بعث مشاغلشان را از دست دادهاند، مالکی همه پستها را به شیعیان داده است، اینکه دموکراسی نیست». رابطه عربهای سنّی با کردها در ابتدا دشواریهایی داشته است. سنیها سخت نگران آن بودند که کردهایی که به خانه و زندگیشان بر میگردند، آنها را بیرون کنند. او ادامه میدهد «اما این نگرانی اکنون زایل شده است حالا ترس همه ما از مالکی دیکتاتوراست».
نوری مالکی که در سال ۲۰۰۶ بعنوان کاندیدای مورد توافق به مقام نخست وزیری رسید کم کم چیزی از دموکراسی در عراق باقی نگذاشته است. در ابتدا به مالکی به عنوان شخصی کارمند مسلک و بیمایه کم بها داده میشد. اما او نشان داد که موجودی مکار و حیله گر و در تاکتیک سیاسی مجرب است. هنوز امریکاییها کاملا کشور را ترک نکرده بودند که شبکه زندانهای مخفی و شکنجه گاههای آنان را به دست خود گرفت. تحت نظارت و فرمان او نیروهای ویژه شیعی نظیر «بریگاد گرگ» و «بریگاد ببر» و نیز نیروهای شبه نظامی که در افواه، به یاد «فدائیان صدام»، به «فدائیان مالکی» مشهورند، ایجاد شدند. مالکی با ایجاد واحدهای جدیدی در ارتش، قدرت ارتش را که به کوشش امریکاییها به طور کم و بیش مساوی بین اقلیتهای قومی و مذهبی تقسیم شده بود، کاهش داد. در حال حاضر حتی در کنار نیروی هوایی، یک واحد هلیکوپتر تحت فرمان مالکی وجود دارد. از انتخابات ۲۰۱۰ مالکی هم زمان وزیر کشور و وزیر دفاع هم هست.
آخرین اقدام او تاسیس سپاه دجله تحت فرماندهی یک ژنرال شیعه است که اتفاقا شباهت زیادی به صدام حسین دارد. مثل استان دیاله، هر جا که این سپاه وارد عملیات میشود، احزاب و پلیس منطقه تحت فرمانش قرار میگیرند. این واحد نظامی در اصل برای مبارزه با ترور ایجاد شد اما تنها چیزی که با ورود سپاه دجله به صحنه تغییری نکرده، عملیات تروریستی است. سرحد کادیر، رئیس پلیس کرکوک میگوید «برعکس حملات تروریستی در دیاله و در همین جا ظرف ماههای گذشته بیشتر شدهاند». ۲۱ کشته در ۱۶ ژانویه و بیش از ۳۰ کشته در سوم فوریه.
در هر دوبار خود او هم هدف تروریستها قرار گرفته و در حمله سوم فوریه مجروح شده است. سرحد کادیر میگوید «سه سال بود در اینجا هیچ عملیات انتحاری نداشتیم اما حالا باز شروع شده است. سابقا ما با دستگاه امنیت ارتش همکاری میکردیم، مبادله اطلاعات میکردیم و عملیات مشترک انجام میدادیم. حالا دیگر از این چیزها خبری نیست. بنظر میرسد که تروریستها دیگر برایشان اهمیتی ندارند».
او شانههایش را بالا میاندازد. جریان ترور معجون عجیب و غریبی از گروههای مختلف است «آنها باج میگیرند، آدم میدزدند. هفته گذشته در جنوب غربی منطقه، افراد القاعده و اعضاء انصار السنت سر سربها مسلحانه به جان هم افتاده بودند». انتحاریها که از سوی این جریانات فرستاده میشوند، جوانان کم سن و سالند «. غیر از آن افراد را برای بمب گذاری اجیر میکنند و به آنها پول میدهند».
ده سال است که انفجار بمب برای تخریب ایستگاههای پلیس و دفاتر احزاب و نیز مدارس و مغازهها و میادین شهری، کرکوک را میلرزاند. ترور پایان نمیگیرد ولی مهم این است که اقوام را بر علیه یکدیگر برنمی انگیزد بلکه نوعی یکدندگی و لجاجت جمعی ایجاد میکند.
در مقابل دیواری از بطری، مشروب فروش مسیحی که مایل نیست نامش ذکر شود، نشسته است. در سالهای گذشته چهار بار به مغازهاش حمله شده است. میگوید «در انفجار آخری یک محموله بزرگ جانی واکر نابود شد. شاید بهتر باشد جول و پلاسم را جمع کنم و بروم. اما آخر دوستان من اینجا هستند، سارگون و دلور و علی و جورج و.... و همه آنها مشتریان من هستند. کرکوک شهر من است و دلم نمیخواهد از اینجا بروم».
فراسوی خوف و وحشت، شهر در حال شکوفا شدن است، خانه و هتل ساخته میشود، حتی برنامهای برای ساختن یک نیروگاه برق دارند. البته هنوز بزرگترین صاحب کار و مهمترین نهاد سفارش دهنده به موسسات خصوصی دستگاه فرمانداری است اما حد اقل، کارها به درستی انجام میشود و این مدیون فرماندار کریم است که با درستکاری خود استثنائی است در میان سیاستمداران عراقی.
تقریبا تمام پروژههای ساختمانی در کرکوک از دلارهای نفتی تامین میشوند. بر اساس توافقی بین استانهای نفت خیز و دولت مرکزی یک دلار بابت هر بشکه نفت استخراجی به استانداری میرسد. در سال ۲۰۱۲ کرکوک از این بابت ۳۵۱ میلیون دلار درآمد داشته است. مبلغ دریافتی بصره در جنوب عراق به بیش از دو برابر این مبلغ میرسد. با وجود این در آنجا از معدود پروژههای ساختمانی نمایشی که بگذریم، وضع مثل سابق فلاکت بار است.
اواخر ژانویه در بغداد پس از چند روز بارندگی مداوم در شهر سیل راه افتاد بخصوص در قسمتهایی از شهر که درآنها، ظاهرا، با هزینه هفت میلیارد دلار فاضلاب احداث شده بود. سیستم فاضلاب مفروض اصلا وجود خارجی نداشت. وزرا و کارمندان و استانداران خزانه عمومی را غارت میکنند بدون آنکه مجازاتی در کار باشد.
موسسسه «شفافیت بین المللی»، عراق را به لحاظ فساد و رشوه خواری در میان ۱۷۴ کشور در ردیف ۱۶۹ قرار داده است
بر اساس اظهارات یکی از کارمندان سفارت آمریکا در عراق در یک جلسه استماع در کنگره، مالکی در ارتباط با کمیسیون مبارزه با فساد آئین نامهای صادر کرده است با این مضمون که پروندههای فساد مربوط به او و اعضای عالی رتبه دولت به دادگاهها ارجاع نشوند.
به گفته مدیر یک شرکت ساختمانی در بغداد، فساد و ارتشاء حالت اپیدمیک پیدا کرده است. عقد هر قراردادی مستلزم پرداخت پنج تا ده در صد مبلغ قرارداد به عنوان «کارمزد» است. حتی پروژههای چند ملیونی هم با اطلاعات مبهم روی یک صفحه و نیم کاغذ به مزایده گذاشته میشوند «بدون اطلاعات دقیق و پر از غلط». بعد در هنگام تحویل ایرادگیریهایی که عقل جن هم به آن نمیرسد، شروع میشود. «اگر بیل مکانیکی تحویل داده شده زرد باشد، میگویند قرار بود نارنجی باشد. در هر حال یک چیزی پیدا میکنند». زیرا که تسویه حساب و واریز نهایی پول مستلزم آنست که جنس رسما تحویل گرفته شود و این کار مستلزم پرداخت رشوه است.
همین شخص اضافه میکند که البته رشوه خواری مختص مالکی نیست. ادارات تحت کنترل حزب صدر هم به همان اندازه حریصند. حتی در حکومت محلی کردها در شمال هم خوانین بزرگ در همه معاملات سهیمند. اما مالکی به فساد و ارتشاء میدان میدهد و از آن به نفع خود استفاده میکند.
به کسانی که راه نیایند برچسب ترور و رشوه خواری زده میشود. رئیس کمیسیون انتخابات که به درستکاری شهرت دارد با همین اتهامات از کار برکنار شد. کسانی مثل وزیر سابق تجارت که پشتشان به مالکی گرم است، میلیونها دلار اختلاس میکنند اما مورد حساب کشی قرار نمیگیرند. در عوض قاضی پرونده از کار برکنار میشود.
رئیس دانشکده حقوق کرکوک میگوید «در عراق بیقانونی حاکم است. کسی به احزاب سیاسی اطمینان ندارد. اکثریت حتی رای هم نمیدهد، خود من هم همین طور. آخر برای چی؟ نفت طوق لعنتی بر گردن ماست. این ثروت ما را تنبل میکند و سیاستمداران ما را حریص. آنها برای انباشت ثروت دیگر احتیاجی به مردم ندارند. مردم مزاحمند».
---------------------------------------
برگرفته از مقاله کریستوفر رویتر در اشپیگل شماره ۱۲ ۱۸ آپریل ۲۰۱۳
|
|