عصر نو
www.asre-nou.net

كتاب „چریك های فدائی خلق“ سند محكومیت استبداد


Fri 13 03 2009

هایده مغیثی

كتاب "چریک های فدایی خلق - از نخستین کنش ها تا بهمن ١٣٥٧" را که توسط "موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی“ انتشار یافته، با توجه خاصی خواندم: اول از این جهت كه مرا به فضای دهه های ٤٠ و ۵٠ دوران جوانی و دانشجوئی و پس از آن باز گرداند. حسن ضیا ظریفی را درصحن دانشكده حقوق دانشگاه تهران بیادم آورد كه همیشه با لباس مرتب با همراهان همیشگی در گوشه ای مشغول بحث و گفتگو بود. تنها بعدها بود كه دانستم اتوریته آشكار آن جوان آراسته در میان دانشجویان كه به نظر ما سال اولی ها بخاطرارشدیت او بود از چه نشآت می گرفت. این دورانی بود كه دست یافتن به نظام سیاسی انسانی ترآزادترو عادلانه تربا اتكا به مدل های آن سوی مرزها چه آسان به نظر می رسید. خواندن گزارش هرپیكارانقلابی و روایت هر درگیری و جان باختگی یا دستگیری هریك از فدائیان مرا به فضای آن دوران می برد وذهن خود را میكاویدم تا به یاد آورم درفلان تاریخ بخصوص چه می كردم، فلان خبر را در چه حالتی گرفتم و بازتاب این رویدادها بر من ودوستان همفكرم چه بود. خواندن كتاب نیزمرورحزن آلودی بود از آن همه جان های ارزشمندی كه در دو دهه در راه سرنگونی یك نظام سیاسی خود كامه به خاك افتاد تا رژیم خودكامه دیگری خشن تر و حق بجانب تر از نظام پیشین جایگزین آن شود.
هدف من از این مختصر بررسی درستی یا نادرستی اطلاعات ارائه شده در این كتاب نیست. چنین بررسی در توان كسانی است كه بعنوان عضو یا هوادار فعال و نزدیك به جنبش چریكی آن دوران اطلاعات دقیق و صلاحیت لازم برای تشخیص سره از ناسره و تحلیل روایات این كتاب را دارند. ارزیابی سیاسی این جنبش نیز كاری است كه دیگران از جمله معدود بازماندگان جنبش تا حدودی (هرچند نه بطور شایسته و بایسته)انجام داده اند. این مختصرصرفا عكس العمل یك خواننده است كه با كتاب وتحقیق تاریخی و اتیكت تحقیق چندان بیگانه نیست و در دوران اوج مبارزات فدائیان در ایران زندگی كرده و مانند هزاران هزار عدالت جوی دیگر، بدون آنكه معتقد به جنبش مسلحانه باشد، با علاقه واعجاب مبارزات چریكهای فدائئ را دنبال میكرده.
اولین عكس العمل خواننده در مورد این كتاب این است كه هدف از نوشتن آن چه بوده و آیا نویسند گان در این هزار صفحه تاریخ نگاری به هدف خودرسیده اند؟ پاسخ پرسش اول روشن تر و آسان تر است. باز نویسی مغرضانه رویدادهای سیاسی و روایات یك جانبه، خارج از متن تاریخی و تحریف ایده ها وكردارسیاسی و رفتار اخلاقی شخصیت های سیاسی ای كه در خاطره جمعی حرمت ویژه ای دارند شیوه متداول حكومت های خودكامه وابزارمطلوب دستگاه های امنیتی در كشورهای استبداد زده است. اهل كتاب اهداف تاریخ نگاری دولتی را خوب می شناسند وبهمین جهت تاریخ نگاری دولتی هیچگاه دررسیدن به هدف مورد نظرموفق نیست. چون ولو اطلاعات نو و پنهان مانده ای را رو كند یا یك سر دروغ و تحریف تلقی می شود و یا حد اقل با تردید وسوء ظن خواننده روبرو می شود. و از آنجا كه اسناد ارائه شده در تاریخ نگاری فرمایشی بعنوان مرجع قابل استفاده محققین جدی قرار نمی گیرد، تاثیر ماندنی نیز ندارد.
كتاب „چریك های فدائی خلق“ پرسش كلیدی دیگری را نیز مطرح میكند، اینكه آیا می توان برای شناخت و درك واقعیات تاریخی یا شناخت روحیات و اخلاقیات انقلابیون یك دوره به تاریخ نویسی ای اعتماد كرد كه بر مبنای اوراق بازجوئی زیر شكنجه، و یا با استفاده از كیفر خواست ها، گزارشات ماموران و جاسوسان مراكز اطلاعاتی و نظامی شاهنشاهی و اعترافات بازجوو شكنجه گر ساواك در دادگاه پس از انقلاب تنظیم شده؟ آیا می توان با استناد به مطالبی كه بازجو شوندگان درباره همرزمان خود در تشكیلات، تبعاٌ برای بی اهمیت جلوه دادن نقش افراد دستگیر شده گفته اند یا با تكیه بر جزئیات طولانی و بی اهمیتی كه آنان برای گریز از افشا ی مطالب مهم و مورد علاقه بازجویان ذكر كرده اند، و یا اطلاعات به اصطلاح „سوخته“ ای كه پس از طی مدت توافق شده در زیر شكنجه بیان داشته اند، به تحلیل روانی و رفتاری چریك ها و نتیجه گیری های سیاسی پرداخت؟ و باآنكه نمی توان از نویسند گان دستگاههای امنیتی انتظاراستفاده از روش تحقیق علمی و توجه به اخلاقیات و اتیكت تحقیق را داشت معهذا حیرت آور است كه در سرتاسر كتاب كوچكترین نشانه ای از تردید در درستی این اسناد برای تنطیم كنندگان این مجموعه به چشم نمی خورد.
كتاب „چریك های فدائی خلق“، كتاب موفقی نیست. هدف مشخص دستگاه امنیتی حكومت از انتشار چنین كتابی مقابله و ضدیت با چپ سوسیالیتی است كه همیشه آنرا رقیب سرسختی برای خود دیده و حتی در شرائط كنونی كه با تمام قوا چپ را سركوب و پراكنده كرده، كماكان از آن وحشت دارد و به تصور خود با „افشاء“ و تحقیر شخصیت ها و سازمانهای آن قصد دارد از نفوذ افكار ترقی خواهانه چپ در میان جوانان بكاهد. اما كتاب نه تنها به این هدف كمك نمی كند،كه درواقع به ضد خود تبدیل می شود چون به جوانانی كه در دوران حكومت اسلامی بزرگ شده و تنها ذكر مصیبت های شهدای اسلامی به آنها خورانده شده، توجه می دهد كه جوانانی با اندیشه ها و ارزشهای چپ سكولر در راه آزادی این مملكت مبارزه كرده و دراین راه كشته شده اند. با این حال كتاب ارزش خواندن دارد. اولا همانطور كه اشاره شد با آنكه هدف نویسندگان بی اعتبار كردن چریكها ی فدائی خلق، „انقلابیگری آنان از سر تفنن“، آوانتوریسم فدائیان، „عضو گیری عجولانه“، „عشق به سلاح و دست زدن آنان به خشونت“ بوده، كتاب ناخواسته تصویر دیگری از چریكها (و كمونیست ها و سوسیالیست ها بطور عام) و از پی آمدهای ناگزیر حكومت استبدادی ارائه می دهد. خواننده جوانی كه سانسور رژیم مانع از شناخت تاریخ كشورش شده، می بیند كه چریك ها تقریبا همگی دانشجو یا دانش آموخته دانشگاههای كشور در رشته های پزشكی، ریاضیات، مهندسی، حقوق، فلسفه و علوم و چند نفری شاگرد اول رشته های خود بوده اند (عباس مفتاحی، مصطفی شعاعیان، عبدالكریم حاجیان سه پله). او از خود می پرسد چرا این جوانان روشنفكرو تحصیل كرده برای آزادی میهن شان و بهبود شرائط مردم محروم دست به اسلحه برده اند؟ اوراق بازجوئی ها و گزارشات تجسس و دستگیری مبارزان در این كتاب بوضوح نشان میدهد بسیاری از كسانی كه بعدا به چریكها می پیوندند ابتدا درمبارزات صنفی دانشجوئی و در هسته های مطالعاتی برای افزایش دانش سیاسی و تاریخی خود و آشنائی با استراتژی ملت های دیگر برای آزادی از بندهای استعمارو استثمار گرد هم می آمدند. بسیاری از آنان صرفا بخاطر داشتن كتاب بازداشت می شوند. آنها آرمان گرایان اراده گرائی بودند كه امید داشتند با فدا كردن جان خود بر نومیدی حاكم بر فضای سیاسی كشور غلبه كنند وحمایت تعداد نسبتا قابل توجهی ازجوانان را نیز در تهران، تبریز، مشهد، قزوین، شیراز، در شهرهای شمالی و لرستان....كه در صفحات این كتاب منعكس است، بدست آوردند.
كتاب „چریك های فدائی خلق“ را نمی توان سراسر دروغ دانست. بعضی از اطلاعات گرداوری شده ویا ابراز نظرهای نویسندگان امنیتی صرفنظر از نیت آشكار ان ها عاری از حقیقت نیست.اما هرچند جنبه هائی از آن درست باشد از جمله آنكه چریك ها بی توجه به واقعیات زمانی و مكانی و با الگو برداری از جنبش های امریكای لاتین توهم سرنگون كردن یك رژیم قهار را از طریق مبارزه مسلحانه داشته اند، اما بی اعتباری مورخ امنیتی حتی این واقعیت را بی ارزش می كند. خلاصه انكه كتاب بیشتر خواننده را به تامل درباره عوارض فاجعه بار حكومت های خود كامه فرا می خواند تا درستی یا نادرستی راه فدائی و اندیشه چپ. تبعا چنین استنتاجی مورد نظر نویسنده(گان) كتاب نبوده.
بهمین سبب كتاب بیانگر واقعیت مهم تری است: اینكه نادانی حكومت گران نسبت به نتایج مخرب خودكامگی تا چه حد برای بقای خودشان زیان بار است. اینكه حكومت استبدادی و خفقان سیاسی چه هزینه مرگباری برای یك ملت دارد، اینكه وقتی راه هر فعالیت اعتراضی قانونی و مسالمت آمیز مسدود باشد، وقتی یك حكومت حتی حق آنرا به افراد ندهد كه چه نوع كتابی را بخوانند و صرف مطالعه كتابی كه اوآنرا غیرمجازمی داند جرم سیاسی و مستوجب مجازات باشد، وقتی مخالفت خصومت تلقی شود و برای مقابله با آزادی خواهان و مخالفین ازتهمت „در خدمت عناصر بیگانه „ بودن و:“توطئه برای بر هم زدن اساس حكومت“ استفاده شود امكان مبارزه مسالمت آمیز از بین می رود، و واضح است كه مسئولیت تشدید خشونت بر عهده رژیم استبدادی است. البته حكومت های خودكامه توان درس گرفتن ازتاریخ وآموختن از تجارب اسلاف خود را ندارند. روشنفكران اما توان با زنگری خطاها و دست آوردها ی گذ شته و آموختن از تاریخ را دارند.
نكته آخر اینكه حال كه اسناد ساواك در باره سازمانها و احزاب سیاسی غیر خودی یكی پس از دیگری منتشر می شود، باید دید آیا نوبت افشای اسناد مربوط به سازمانها و شخصیت های مذهبی و روحانیون در قدرت نیز می رسد، و یا باید در انتظار رژیم بعدی بود تا این اسناد را (اگر آنها را بكلی نابود نكرده باشند) منتشر سازد!