عصر نو
www.asre-nou.net

چرا نباید شبکه های تلویزیونی مانند "من و تو" از هنر تئاتر در خارج از کشور حمایت کنند؟

گفت و گو با سودابه فرخ نیا، هنرمند تئاتر خارج از کشور :
Sun 24 02 2013

علی صدیقی

سودابه فرخ نیا نقش آفرینی در تئا‌تر را پیش از آنکه وارد دانشکده هنرهای زیبا شود با حضور در نمایش «واقعه‌ای در شهر گوگا»، آغاز کرد. او در آخرین دوره پیش از انقلاب اسلامی موفق به کسب لیسانس تئا‌تر شد و چند سالی پس از آن، تحصیل در این رشته را تا کسب فوف لیسانس در فرانسه ادامه داد. با یک دعوت هنری، از فرانسه به انگلیس رفت و باردیگر فعالیت روی صحنه را آغاز کرد و در آن کشور ماندگار شد. فرخ نیا در انگلیستان به جز بازی در نمایش‌های فارسی، از جمله در «پرومته در اوین» اثر ایرج جنتی عطایی، در چند سریال تلویزیونی و فیلم و چندین نمایشنامه به زبان انگلیسی نیر نقش ایفا کرده است. پس از وقفه‌ای چند ساله در کار هنری این هنرمند، او در سال‌های اخیر بار دیگر پرشور و فعال به صحنه بازگشته و توانسته است آثار زیادی را بازی و کارگردانی کند که نمایش «یک زن تن‌ها» نوشتهٔ داریوفو از آن شمار است. در هفتمین دوره جشنواره تئا‌تر ایرانی هایدلبرگ که در هفته پایانی ژانویه ۲۰۱۳ برگزار شد تماشاگران شاهد بازی چشمگیر این هنرمند در دو نمایش «گزارشی از یک سنگسار» و «زیر آوار عشق» بوده‌اند. بازی درخشان سودابه فرخ نیا در نمایش گزارشی از یک سنگسار به کارگردانی مجید فلاح‌زاده در جشنواره هایدلبرگ، بی‌تردید یکی از امتیازهای این اثر در ترغیب تماشاگران برای انتخاب سنگسار به عنوان نمایش برگزیده بوده است. این هنرمند اکنون در حال آماده سازی اجرای تازه‌ای از نمایش زیر آوار عشق نوشته قاضی ربیحاوی برای روزهای دوم و سوم مارس ۲۰۱۳ در شهر لندن است که خود بازی و کارگردانی این نمایش را بعهده دارد

علی صدیقی..
--------------------------

خانم فرخ نیا شما از جمله بازیگران تئا‌تر در پیش از انقلاب هستید که در بیرون از کشور نیز همواره در صحنه نمایش فعال بوده‌اید، از نگاه شما آیا می‌شود ویژگی‌ای برای تئا‌تر ایرانی برون مرز مثل تئا‌تر در تبعید قایل بود؟

سودابه فرخ نیا: از نگاه من آری، هنرمندی که به دلخواه و یا به اجبار کشورش را ترک می‌کنه بین فرهنگ پرورش یافته کشور خود و کشور میزبان یک طورهایی در نوسان میمونه و این، در شکل فعالش نه این می‌شه و نه آن. این خود از عوارض جدایی از سرزمینی است که هنرمند بدان تعلق داشته. فکر کن در جشنواره‌های رسمی، هنرمند تبعیدی در واقع صاحب پرچم نیست. این‌ها ویزگی‌های خاص زندگی و فعالیت هنری در جایی است که کشور خودت نیست. در فستیوال‌های فیلم هر اثری با پرچم و نام کشورش به فستیوال می‌آید. من چندین سال پیش برای یک سمپوزیم سه روزه فیلم در آلمان دعوت بودم که توسط ایرانیان برنامه ریزی شده بود و آقای کامران شیردل یکی از برکزار کنندگانش بود. فیلم‌های زیادی توسط ایرانیان مقیم خارج ساخته شده بود به نمایش در می‌آمد و برنامه با کیفیتی بود و پرسش و پاسخ‌ها به آلمانی ترجمه می‌شد. فیلم‌ها با پرچم کشورهایی که با حمایت مالی آن کشور ساخته شده بود به نمایش در می‌آمدند. مثل کاری‌هایی که خانم سوسن تسلیمی در سوئد انجام داده و فیلم‌هایی که ساخته به نام آن کشور به نمایش در می‌آیند. اما در تئا‌تر وضعیت این گونه نیستیم و با حمایت کشور میزبان کار نمایش - آن هم به زبان فارسی - تولید نمی‌کنیم. وقتی ما خود تولید کننده‌ایم متکی به تماشاگر هستیم. ان هم به تماشاگر ایرانی.

- بنابر این تعریف شما در تبعیدی بودن تئا‌تر مفهومی فرهنگی دارد؛ اما می‌دانید که کسانی هم از تئا‌تر تبعیدی به جنبه‌های سیاسی آن بیشتر تاکید دارند، و هنر تبعید را با پیش فرض مخالفت سیاسی معنا می‌کنند، آیا می‌شود هر سطحی از کار نمایش را به صرف حرف‌های مخالف، تئا‌تر در تبعید نام گذاشت؟

موضوع این است که سیاست باعث تبعید شده است، اما تئا‌تر با سیاست هم، کار فرهنگی یا هنری می‌کند. تئا‌تر با لوازم و ابزارهای هنری اتفاق می‌افتد، اگر موضوعی سیاسی با این ابزار به صحنه می‌آید چه خوب، اما به صرف گفتاری صرفا سیاسی در صحنه نمی‌شود مدعی شد که تئا‌تر به اجرا در آمده است. بنابراین نمی‌گوییم «سیاست در تبعید» می‌گوییم «تئا‌تر در تبعید»!

اگر بشود نقاط ضعفی برای تئا‌تر ایرانی بیرون از کشور قایل بود از چه چیزهایی می‌توان نام برد؟

- می‌گویند همه راه‌ها به رم ختم می‌شود! ما در اجرای تئا‌تر فارسی - ایرانی - فقط پشتیبان ایرانی داریم و‌‌ همان طور که شما هم می‌دانید جذبش هم مشکله. در تمام این سال‌ها ما کار تئا‌تر کردیم که حمایت‌ها را بگیریم که در خیلی از کار‌ها استقبال و حمایت را داشته‌ایم اما در چند سال اخیر دیده می‌شه که این همه اتکاء به تماشاگران ایرانی باعث شده دست اندرکاران تئا‌تر رو بیارند به نوشته‌های سهل پذیر و فقط برای تفریح و سرگرمی دارند کار به صحنه می‌آورند! این از نقاط ضعف و مشکلاتی است که داره اتفاق می‌افته. ضمن اینکه می‌شود کارهای مفرح و به عبارتی سطحی هم داشت و کارهای عمیق هنری را هم به صحنه برد. اما تماشاگر به نظر در سال‌های گذشته خسته شده و شاید به ناچار سال‌ها مجبور شده خودش رو مستقر بکنه و نگهداره. خسته از از جنگ، خسته از سنگسار، خسته از بی‌حیثیتی و اجحافی که این همه سال بر همه ما از طریق این حکومتی که به سرکار آمده رفته. ما هنرمندان این‌ها را در کار‌هایمان منعکس کرده‌ایم، اما حالا وضعیت دیگری دارد شکل می‌گیرید و کم کم تئا‌تر بیرون کشور دارد برای تنوع، دست به دامن اون بخش عامیانه برای تفریح و حکایت‌های سطحی و حتا روحوضی می‌شود، سالیان پیش این طوری نبود و حالا بیشتر شده

شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان به ویژه شبکه تلویزیونی پر بیننده «من و تو» در لندن که از امکانات بیشتری هم برخوردار است، به هنر تئا‌تر خارج از کشور بی‌توجه‌اند، فکر نمی‌کنید این شبکه‌ها با پخش تله تئا‌تر و گزارش اجرای تئا‌تر هنرمتدان ایرانی بیرون از کشور بتوانند حامی مناسبی برای تئا‌تر و هنرمندان این هنر باشند؟

حرف شما بسیار درست است. حتما همین طور است. من امروز (روز گفت‌و‌گو) یک مصاحبه تلویزیونی داشتم که اتفاقا همین سوال شما را مطرح کردم: چرا این تلویزیون‌ها از اجراهای فارسی هنرمندان تئا‌تر خارج از کشور فیلم و گزارش تهیه نمی‌کنند تا اطلاع رسانی بشود که این هنرمندان و هنرپیشه‌ها دارند کار می‌کنند؟ این‌ها معنی‌اش تبلیغات نیست حمایت هنری است. تولید تله تئا‌تر می‌تواند خیلی در حمایت تئا‌تر خارج از کشور موثر باشد. شبکه من و تو که تا حالا این کار را نکرده اما من همین حرف شما را با یک شبکه دیگر که قرار است آغاز به کار کند زده‌ام. فعلا حرفش را زده‌ام، چه بشود نمی‌دانم.

به نظر می‌رسد هم چنان عموم بازیگران و دست اندکاران تئا‌تر ایرانی برون مرز از نسل اول ایرانیان باشند و یا هنرمندانی که در چند سال اخیر از ایران خارج شده‌اند، نسل دوم ایرانی‌ها در خارج بسیار کمتر به تئا‌تر ایرانی توجه دارند، آیا این احتمال وجود ندارد که با نسل دیگر چیزی از تئا‌تر فارسی / ایرانی در خارج از کشور باقی نماند؟

من معتقدم تئا‌تر ایرانی به نسل بعد سپره خواهد شد. همین حالا سوسن فرخ نیا داره در لندن با گروه نمایش «سام» با جوان‌ها و تازه وارد‌های تئا‌تر کار می‌کنه. نمایش‌ها را انتخاب می‌کنند و بعد به صحنه می‌برند که نمایش «حکومت زمان خان» از این گروه و به فارسی اجرا شد. استقبال جوان‌ها خوب است و علاقه نشان می‌دهند. اما واقعیت این است که این همهٔ موضوع نیست، بخشی هم تحت تاثیر نسل اول می‌روند به سمت تحصیلات عالی تئا‌تر. ولی این‌ها فارسی خوب بلد نیستند و لهجه خاص خودشان را پیدا می‌کنند ولی وارد تئا‌تر انگلیس یا کشور میزبان خودشان می‌شوند. مثل هنرمندی به نام بیژن که سوژه‌های ایرانی را در کارهای انگلیسی به نمایش می‌گذاره. کاری از قاضی ربیحاوی را به انگلیسی، نمایش خوانی کرده یا «خانه برنارد آلبا» را با بازی شهره آغداشلو کار کرده و چندین صحنه از فرهنگ ایرانی را وارد کارش کرده. من اعتقاد دارم تئا‌تر ما خواهد توانست به نسل‌های بعد هم برسد. به طور نمونه دختر هادی خرسندی - شاپرک - که نسل دومی است حالا در شبکه‌های تلویزیونی انگلیسی برنامه اجرا می‌کند که خیلی هم کارش جالب است. یا کارهای امید جلیلی که این همه طرفدار داره

شما در صحنه تئا‌تر خارج از کشور از فعال‌ترین بایگران هستید و تقریبا هر ساله در چند نمایش بازی می‌کنید. ماه ژانویه امسال در هفتیمین دوره جشنواره تئا‌تر ایرانی هایدلبرگ در دو اثر ایفای نقش کردید؛ در سنگسار بازی و در زیر آوار عشق هم بازیگر و هم کارگردان بوده‌اید، پرسشم این است که شما چقدر برای تئا‌تر و درباره تئا‌تر وقت می‌گذارید و یا به عبارتی چقدر تئا‌تر را مطالعه و دنبال می‌کنید؟

من متاسفانه به دلیل بیماری که چند سال قبل دچارش شدم یک مقدار از تئا‌تر انگلیسی که رقابت در آن خیلی زیاد است عقب ماندم. من پس از یک رکود اجباری چند ساله به صحنه تئا‌تر و تئا‌تر ایرانی بازگشتم. به عنوان یک تئاتری حرفه‌ای نمی‌توانم آرام بنشینم و کار تئا‌تر نکنم.. در نتیجه هرساله باید کار کنم. به هر حال کار سختی است به خصوص که من باید کارهای دیگری هم برای خرج زندگی‌ام هم بکنم. باید بگویم به طور حرفه‌ای درگیر تئا‌تر هستم. متن می‌خوانم تا کاری را انتخاب کنم. به همین دلیل برای یک کار،‌گاه چهار ماه یا بیشتر تمرین می‌کنم. به غیر از این نقاشی می‌کنم و با موسیقی و خواندن هم درگیر هستم و در بعضی از کار‌هایم در تئا‌تر انگلیسی هم خوانده‌ام و باید از این نظر آماده باشم. به غیر این موارد، ادبیات داستانی را دنبال می‌کنم و در ذهنم کارهای ادبی را نمایشی می‌کنم.

برای انتقال دانسته‌ها و تجربه‌های خود به هنرجویان تئا‌تر - چه ایرانی یا غیره - آیا کلاس‌های آموزشی هم دارید؟

نه، من این استعداد را ندارم که به طور آموزشی و یا تعلیمی هنرم را منتقل کنم. من این استعداد را دارم که هنرم را به صحنه ببرم. در آموزش مستقیم من خودم را موفق نمی‌دانم. صحنه جایی است که من تجربه و آزموده‌های تئاتری‌ام را به کار می‌گیرم. خواهرم سوسن و خانم پروانه سلطانی در آموزش تئا‌تر در لندن کار کرده‌اند و هستند کسانی مثل «ناصر معمار ضیاء» که در «در پرومته در اوین» با هم همکاری داشتیم، اکنون به تدریس تئا‌تر اشتغال دارند. ما با هم یک دوره نمایش رادیویی کار کردیم و در سالن «آلمیدا» که کارهای مهم تئاتری را به صحنه می‌برد در کار ایرج جنتی عطایی «آه... جنگ من، آه» را به زبان انگلیسی در سال ۹۸ با چند هنرپیشه معروف انگلیس به صحنه رفتیم. آقای معمار ضیاء از دانشگاه لیدز دکترای دراما دارند و اکنون در دانشگاه تدریس می‌کنند

با وجود مشکلات برای تئا‌تر ایرانی در خارج از کشور، شما چقدر به این هنر در برون مرز معتقدید؛ به طور مثال جشنواره تئا‌تر ایرانی که در اروپا برگزار می‌شود چقدر برای هنرمندان ایرانی تئانر می‌توانند اهمیت داشته باشند و یا در کاهش مشکلات تئا‌تر مفید باشند؟

به نظر من فستیوال‌های تئا‌تر ایرانی بسیار مهم هستند. اولینش جشنواره کلن، بعد هالدلبرگ و سپس فرانکفورت هستند. من شاهد بوده‌ام که طی سالیان تماشاگرانی با درک بهتر و حرفه‌ای‌تر به سالن‌ها آمده‌اند. پرسش‌هایی که از کارگردانان می‌کنند نشان دهنده درک آنان است. در چند دو دوره اخیر در جشنواره هایدلبرگ به ویژه امسال که بخش رودر رویی تماشاگران با کارگردانان تئا‌تر، می‌بینم که چقدر مهم شده و حرفهای تماشاگران از سطح بینندگان عادی که هر کاری را بپذیرند فرا‌تر رفته و حالا پرسش‌های دقیق تئاتری را بیان می‌کنند. من شاهد این تحول بوده‌ام. هر جند به دلایلی می‌تواند یک دوره از جشنواره با اسقبال کمتری مواحه شود اما من از پرسش‌های تماشاگران می‌بینم کیفیت نگاه به کار‌ها بالا رفته و این لذت بخش است و من متوجه تغییرات هستم. حالا مردم هنر‌شناس بیشتری به سالن‌های تئا‌تر می‌آیند و انتظار دارند با پرسش و نقد خود دردر برنامهٔ گفت‌و‌گو با هنرمندان و مسئولان جشنواره‌ها، پاسخ‌های قاتع کننده‌ای بگیرند. به هر حال من به تئا‌تر خارج از کشور اعتقاد دارم. همین که گروه‌ها کاری را شروع می‌کنند و یا به عشق رساندن به جشنواره ادامه می‌دهند تا برای مردم و جمع وسیعی از دست اندرکاران تئا‌تر اجرا کنند خود انگیزه خوبی است. از طرفی بازیگر و هنرمند تئاتری که در این سالیان مجبور شده از کشور خارج شود در ابتدای امر، خود این فستیوال‌ها می‌تواند برایشان نکته اتکایی باشند تا انگیزه و اعتماد به نفس خوشان را حفظ کنند. من باور دارم که تعداد این جشنواره هم بیشتر شود باز هم بهتر خواهد شد.

خانم فرخ نیا شما در جشنواره تئا‌تر هایدلبرگ در نشست‌های نقد و بررسی از جمله راه کاری که برای بهبود وضعیت تئا‌تر و تئاتری‌های خارج از کشور ارایه کردید موضوع ایجاد سنیدیکا هنرمندان تئا‌تر بود. این موضوع چند سال پیش هم مورد بحث قرار گرفت، اما تاکنون هیچ کاری در این زمینه پیش نرفته، چه موانعی سبب شده که این سندیکا پا نگیرد؟

از چند سال قبل من و سوسن فرخ نیا این موضوع را مطرح کردیم، اما چرا پیش نرفته برای اینکه در مجموع برای تئاتری‌های ما فکر تازه‌ای است و از طرفی راه‌های عملی آن بخاطر پراکندگی ما در نقاط مختلف و حداقل در همین اروپا که در شهرهای بزرگ و کوچک پراکنده‌ایم کار سختی است. راه‌های عملی‌اش ممکن است خیلی‌ها را به وحشت بیاندازد.

اما با توجه به توسعه ابزارهای ارتباطی، فکر نمی‌کنید این مشکل پراکندگی امروز تا حدودی حل شده باشد؟

آری، اما مشکل تنها همین نیست. ببینید در رشتهٔ ما زبان و فرهنگ کار اصلی ماست. اگر بتوانیم خودمان را حفظ کنیم باید مرتب تمرین خواندن و حرف زدن و اجرا داشته باشیم. همین مشکلات باعث شده‌ای تا عده‌ای از تئا‌تر کنار بکشند. من که اینجا عضو انجمن بازیگران تئا‌تر انگلیس هستم می‌بینم این‌ها بار‌ها نشست و جلسه دارند و باید مسئولان حضوری هم دیگر ببینند. می‌خواهم بگویم که دلایل زیاد است. وحشت از اینکه چه جوری عمل بشود، مشکلات مالی که حداقل سالی یکبار یک جا جمع بشویم و به جز اینکه تئاتری‌ها باید خودشان مخارج خودشان را بدهند باید حق عضویتشان را هم بپردازند. هر کسی در تنهایی خودش شاید به این نتیجه می‌رسد که چی، حالا ما این کاره را هم کردیم که چه بشود. همین پرسش‌ها اعتماد بنفس‌ها می‌گیرد و به مانع تبدیل می‌شود. البته ما ایرانی‌ها اولین ملتی نیستیم که پس از یک حادثه مهم سیاسی و اجتماعی می‌انشان تفرقه زیاد می‌شود، اما نشانه‌های از خود گذشتگی و باز بودن و پذیرش هم وجود دارد و این نشانه‌های خوب دارد بیشتر هم می‌شود. اما سندیکا راه نجات هنرمند تئا‌تر است باید ترس و تردید را کنار بگذاریم و حمایت عملی را آغاز کنیم

موفق باشید!

شما هم و ممنونم از گفت‌و‌گو