به یاد دوستی گرانقدر، هوشنگ کشاورزصدر
Thu 21 02 2013
اکبر سیف
سخت ودشوار است هضم فقدان دوست ویاری بواقع گرانقدر نظیرهوشنگ کشاورز صدر. هوشنگ، انسانی فرهیخته بود. دوستی ومحبتش عمیق بود. حرفهایش بکر وتازه بودند، همراه با رگههایی ازطنز. سرزنده بود وشوخ طبع ونشاط خاصی به جمع یاران میبخشید. جای هوشنگ پرنشدنی است...
من هم مثل همه دوستان نزدیک هوشنگ با بیماریای که با آن دست به گریبان بود آشنا بودم ودر جریان سیر تحول آن قرارداشتم. با این وجود، وقتی که خبر درگذشت وی رااز طریق یک دوست به صورت «کزسنگ ناله خیزد...» و «هوشنگ از میان ما رفت...» دریافت کردم، باور کردنش برایم سخت دشوار بود.
برای من هنوز هم فهم کامل این قضیه دشوار است: چرا برای ماهایی که این همه مرگ راپیرامون خویش ودر میان نزدیکترین آدمهای دور وبرمان دیدهایم، و شایدخود نیز بارها در آستانه مرگ قرار گرفته باشیم، ازمرگ یک دوست ویک عزیز تااین قدر منقلب میشویم... ماهایی که چه بسا ندانیم که چگونه شد که در کوران حوادث زنده ماندیم ونیک میدانیم که مرگ سرنوشت محتوم همگان وقانون زندگیست هچنان که تولد وزندگی، چرااین چنین درسوگ ازدست دادن یک عزیز منقلب میگردیم...
البته، تاآنجا که من فهمیده بودم، هوشنگ هم ازسالها قبل واز مدتها پیش، در باره زندگی ومرگ وفلسفه آنها اندیشیده بود ونگاه ورویکردی خاص به زندگی ومرگ داشت. اوضمن آنکه مرگ رابه سخره میگرفت اما عاشق زندگی بود، بدان باتمام وجود خویش عشق میورزید وعجیب دوست داشت زندگی رابواقع زندگی کند و...
هوشنگ عمری رادر مبارزه برای آزادی وسربلندی مردم ایران سپری کرده بود. ازفعالین نهضت ملی بود. علاوه بر توسعه، به دموکراسی وعدالت اجتماعی هم عمیقا باورداشت. پایبندی اوبه اصول اخلاقی مبارزه بر کسی پوشیده نبود. بیجهت نبود که در میان طیف گسترده ومتنوع آزادیخواهان ایران، فارغ از تعلقات ایدئولوژیکشان، اعم از چپ تا نهضت ملی ونیروهای دین باور، از اعتبار واحترام خاصی بر خوردار بود.
هوشنگ در واقع، حامل تجربه مبارزاتی چند نسل از مبارزات مردم وکنشگران سیاسی ایران بود؛ یک پا یش درنهضت ملی ایران بودو پای دیگرش در نهضت چپ ایران. به عبارتی شاید جلوهگاه پیوندو نقطه اتصال این دو جنبش بشمار میرفت وبه نوعی سنتز آنها را نمایندگی میکرد. نمادی ازادامه کاری جنبش مبارزاتی مردم ایران بودوبه حق وحدت ویگانگی طیف گسترده آزادیخواهان ودموکراتهای ایران راآرزو میکرد ودر این راه گام بر میداشت. دراین باره ودرزمینه سابقه فعالیت مبارزاتی این دوست ارجمند، البته دوستان وآشنایان قدیمی هوشنگ بیشتر نوشته ومی نویسند وانگیزه این نوشته هم وارد شدن به این مباحث، که دوستان دیگر صلاحیت بیشتری دارند، نیست.
امامن، بنا به توصیه یک دوست، خواستم در باره آنچه که خود شاهدش بودم وباهوشنگ تجربه کردهام، به همان شیوهای که، به تصور من، اودرست میدانست، درغیاب او، وبه یاد او، نکاتی رامطرح کنم...
هوشنگ، به گمان من، قبل از هرچیز انسانی بود عمیق، فرهیخته، ودریگانگی باخود. واقعیتها را همانطور که بودند میدید؛ به انسان وانسانیت باور داشت ودر این زمانه وانفسا، از آن تهی نگشته بودکه هیچ بلکه سرشار از عشق ومحبت وصمیمیت بود؛ تسلیم جو نمیشد وبا موج همراه نمیگشت. «فن فاصله گذاری» رانیک میدانست؛ وبا خود ومحیط خویش همگاه بهگاه، با فاصله برخورد میکرد. حرمت دیگران راپاس میداشت. حرف خود را میزد ورفتار ی که خود درست وطبیعی میدانست، پیش میگرفت. چنین بود که درجمع خو گرفتگان به «سیستم» موجود، متفاوت بود ومتفاوت عمل میکردوبه همین دلیل هم یگانه بود. راست این است که سیستمی که ما ازآن برآمدهایم، در آن زندگی کرده وبه این یا آن جنبه منفی آن شایدخو گرفته باشیم وچه بسا تا حدودی عادت کرده باشیم؛ سیستمی است مبتنی برتبعیض وبی عدالتی وخودکامگی وتوسل به زور وسرکوب، که روانشناسی ورفتارهای جمعی وفردی خاص خودرا نیزمی پروراند؛ نظیر قدرت طلبی ومیل به نزدیکی به صاحبان قدرت، یاخود شیفتگی ومیل به مطرح شدن ومطرح بودن و...
. آری، هوشنگ باچنین سیستمی از بیخ وبن متفاوت بود وبا آن سر ستیز داشت...
آشنایی از نزدیک من با هوشنگ، به سالهای اخیر برمی گرددوشروع آن، به جریان مباحثات مربوط به پی ریزی آنچه که بعدا به جمهوری خواهان دموکرات ولائیک شاخته شد، میباشد. مصاحبت با هوشنگ، گفتوگو با وی وشنیدن حرفها وارزیابیهای او بخصوص دربرخورد با تاریخ معاصر ایران وچالشهای آن، توفیق بزرگی بود برای من و آموزشهای زیادی برایم درپی داشت. هوشنگ ریشه درنهضت ملی داشت و از دوره جوانی درمراوده مستقیم با فعالین قدیمی وپایه گزاران چپ مستقل ایران قرار داشت. مصاحبت با وی، برای فعالین سیاسیای نظیر من که به خانواده چپ ایران تعلق داشته ودارندودر پی تحولات شگرف بین المللی وملی چند دهه اخیر، به منظورچاره جویی، به بازنگری وبازخوانی گذشته وازجمله تاریخ معاصر ایران در جلوههای اصلی آن روی آورده بودند، غنیمت بزرگی بود.
هوشنگ درخانوادهای فرهیخته ومبارز پرورش یافته بود؛ تجربه انقلاب مشروطه وفراز وفرودهای آنراازنسل قبل از خود شنیده بود؛ تحولات سالهای ۱۳۲۰را دیده بود؛ ودرتحولات سیاسی همه سالهای بعدی جامعه ایران تا به امروز، حضوری فعال داشت. از همین روی، با زیر وبم تحولات در تمامی این سال هاآشنا بود. ذهن پرسشگر وباز، روحیه گشاده ودموکراتیک، نگاه عمیق ونکته سنج، همگی به مباحث هوشنگ عمق وتروتازگی خاص ومنحصر بفردی، بخصوص در بازخوانی راه گذشته وچاره جویی برای آینده، میبخشید...
چنین بود که هوشنگ به عنوان انسانی مبارزوفرهیخته، که در سراسر زندگیاش درد انسانیت ومردم داشت، به جمهوری، دموکراسی، لائیسیته وجدایی قطعی نهاد دولت ازنهاد دین، حقوق بشر عمیقاباور داشت وبا تمام وجود آرزوی توسعه جامعه ایران واستقرار دموکراسی وعدالت اجتماعی رادرمیهن درسرمی پروراندودر این راه تلاش میورزید.
یادش گرامی باد اکبر سیف
پاریس چهارشنبه، ۲۰ فوریه ۲۰۱۳ برابر با ۲ اسفند ۱۳۹۱
|
|