عصر نو
www.asre-nou.net

سلام هفت سالگی

سلام هفت سالگی « نازتاب»
Tue 22 01 2013

مهدی خطیبی

بوی صدای خنده هایت ...

صدایت
خورشیدی است
شکفته در شب
وقتی که
نیمی شادی
نیمی غمگین.
بوی صدای خنده هایت
کرشمه- خنده ی شب بوهاست
می خندی
و دختری از صدایت جان می گیرد
با دامنی سرخ
زمین را می دواند
آن قدر می دواند
تا گردی اش
مسطح شود
یلگی ات
با این بی پیر چه می کند
خانه نشینی نسیم
بی دلیل نیست .

وقتی که حرف می زنی
اشیاء
جان هایی
کودکانه و پر شور می شوند
از سکون
دور می شوند
بخشنده تر
خورشید تر از
نور می شوند .
با صدایت
جوانه می زند
هر چیز
جوانه گی جاری می شود
هر چیز
پیش از صدایت
شتاب سکون است
ذات پذیرنده ی هر چیز

وقتی که غمگینی
گاهی
سکوت مهتابی
شب ترین ماه
در گردی آبی آب
و گاهی
باران ترین صدا
در برکه ی شبانه ی ماه
ماه ترین شبی
وقتی که ملتقای باران و ابری
رقص شانه هایت
شب بارانی را به حرف می آورد
حزن سکوتت
مکث شهرزاد است
در روایت هزار و یک شب گریه
دست کدام مرد صدایت را زخمی کرده است ؟

تا حرف می زنی
دختری با دامنی سرخ می دود
بغض که می کنی
سکوت ابری
اینجا مردی است
که تو را و
باران را
دوست دارد .