بيانيه هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
در مورد انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوری
انتخابات آزاد، شعار مشترک مخالفين و منتقدين حکومت ايران
روند انتخابات، فرصتی برای طرح مطالبات مردم
Fri 18 01 2013
انتخابات رياست جمهوری دوره يازدهم در وضعيت بحرانی کشور برگزار می شود: بحران فزاينده اقتصادی، تحريم ها و فشارهای روزافزون بين المللی، انزوای جهانی رژيم ايران ، فقر و فلاکت گسترده در جامعه، تورم فزاينده، تعميق شکاف طبقاتی، انباشت نارضايتی ها و گسترش اعتراضات کارگری از يکسو و از سوی ديگر چالش های سنگين درون حکومت. چگونگی مواجهه جريان های حکومتی نسبت به انتخابات رياست جمهوری در تشديد و يا مهار اين بحران ها، تاثيرات جدی خواهد داشت.
از انتخابات سال ١٣٨٨ به اينسو موقعیت ایران در سطح جهان و منطقه به شدت تضعيف شده، تحریم ها و بحران اقتصاد تشديد يافته، فضای سياسی کشور بسته و بسته تر گرديده، فعالين سياسی و مدنی و سازمان های غيردولتی تحت فشار قرار گرفته، زتدان ها همانند دهه ٦٠ از منتقدين و مخالفين پر شده، موج جديد مهاجرت راه افتاده و سرکوب ها ابعاد وسيعی پيدا کرده است. کشور ما به جهت سياست های سه دهه گذشته حکومت ايران و به ويژه دو دوره رياست جمهوری احمدی نژاد در وضعيت بحرانی به سر می برد و حاکميت با عمیقترین بحران خود پس از سال های اول دهه ٦٠ روبرو است. در انتخابات آتی مشخص خواهد کرد که آيا رژيم ايران می خواهد برای برون رفت کشور از وضعيت بحرانی گام بردارد و يا قصد دارد همچنان به سياست های فاجعه بار ادامه دهد.
انتخابات، اصلاح طلبان و جنبش سبز
بلوک قدرت با وجود آگاهی از وضعيت بحرانی کشور، اهمیت مشارکت نیروهای سیاسی و مردم در انتخابات در شرایط حساس کنونی و مذاکرات با کشورهای غربی، تصميم گرفته است که انتخابات را بدون مشارکت مخالفين و منتقدين از جمله جنبش سبز و اصلاح طلبان شناخته شده برگزار کند. تلاش های محمد خاتمی هم برای فراهم آوردن حداقل امکانات برای مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات، به جائی نرسيده است. فرماندهان سپاه و سران راست سنتی، شرط شرکت فعالين جنبش سبز و اصلاح طلبان در انتخابات را تبری از "فتنه" اعلام کرده اند.
اصلاح طلبان قصد داشتند که جلسه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را تشکيل دهند و در آنجا نسبت به انتخابات سياست گذاری کنند. اما وزارت اطلاعات چهار شرط برای برگزاری اين جلسه تعيين کرده بود که اعلام برائت کلیه اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات از دو کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات ١٣٨٨ سال از جمله آن ها بود. برگزاری اين جلسه منتفی شد و نشان داد که حاکميت قصد دارد که بسته ترين انتخابات رياست جمهوری را برگزار کند.
در حال حاضر بين فعالين جنبش سبز و اصلاح طلبان در داخل کشور، نظرات مختلفی نسبت به چگونگی برخورد با انتخابات وجود دارد و هنوز سياست روشن و واحدی در بين آن ها مشاهده نمی شود. ولی به نظر اکثر فعالين جنبش سبز در شرایط حصر کانديداهای دوره رياست جمهوری قبلی و پربودن زندان ها از فعالين سياسی و مدنی و خفقان حاکم برکشور، شرکت در انتخابات موضوعيت ندارد.
شکاف در بلوک قدرت
بلوک قدرت در انتخابات رياست جمهوری سال ١٣٨٨ کودتا کرد، احمدی نژاد را در مسند رياست جمهوری نشاند، جنبش سبز را سرکوب نمود و اصلاح طلبان را از قدرت راند تا حکومت يکدست از اصول گرايان تشکيل دهد. بلوک قدرت با اين اقدامات، انتظار داشت که کشاکش های درون حکومت از حدت بيافتد و از انتخابات "فتنه" برنخيزد.
با اين وجود، بلوک قدرت بعد از انتخابات سال ١٣٨٨ شکاف برداشت، چالش های جديد پديد آمد، رئيس جمهور برآمده از کودتای انتخاباتی در مقابل ولی فقيه، سپاه و مجلس ايستاد و سياست های خود را پيش برد. سياست هائی که در وجوهی چندان مطلوب آن ها نبود.
ولی فقيه بلافاصله بعد از انتخابات حمايت خود را از احمدی نژاد اعلام کرد، اعتبارش را پشت او گذاشت و در چالش بين احمدی نژاد و مجلس جانب او را گرفت و از مجلس و قوه قضائيه خواست که وارد کشاکش با دولت نشوند. با اين همه، چالش های درون حکومت فروکش نکرده و هم چنان حاد است و انتخابات رياست جمهوری تحت تاثير اين چالش ها برگزار می شود.
احمدی نژاد برکشيده خامنه ای و سپاه است و سياست های فاجعه بار احمدی نژاد در چهار سال گذشته، در چشم اکثر مردم ايران به حساب خامنه ای نوشته می شود. او است که در راس کودتای انتخاباتی قرار گرفت و دستور سرکوب معترضين به تقلب در انتخابات به نفع احمدی نژاد را صادر کرد.
اتميزه شدن اصول گرايان
کمتر از شش ماه به انتخابات رياست جمهوری مانده است ولی اصول گرايان سردرگمند و هنوز برنامه روشنی برای تعيين کانديدا ندارند. در گذشته رقابت با اصلاح طلبان، اصول گرايان را در کنار هم قرار می داد و روی کانديدای معينی توافق صورت میگرفت. ولی اين بار در نبود اصلاح طلبان، شكاف بين جريانهای درون اصول گرايان عمق يافته، به چند دستگی انجاميده و روند اتميزه شدن در بين آن ها پيش رفته است. ديگر نمی توان از جبهه متحد اصول گرايان صحبت کرد. اکنون پيکره اصول گرايان دو سر ندارد، بلکه چند سره است. راست افراطی با دو جريان جبهه پايداری (با سرکردگی مصباح يزدی و به احتمال با کانديداتوری سعيد جليلی و يا حداد عادل) و تيم احمدی نژاد ـ مشائی (با کانديداتوری اسفنديار رحيم مشائی) و محافظه کاران با سه جريان راست سنتی (جامعتين و حزب موتلفه با گزينه های احتمالی علی لاريجانی، منوچهر متكی و مصطفی پورمحمدی)، اصول گرايان مستقل (با چهره هائی مثل محسن رضايی، غلامعلی حدادعادل و علی اکبر ولايتی) و بالاخره اصول گرايان تکنوکرات (با کانديداتوری محمدباقر قاليباف).
احمدی نژاد ـ مشائی
چند ماه ديگر احمدی نژاد بايد پست رياست جمهوری را ترک کند. ولی او به سادگی حاضر نيست دست از قدرت بکشد. او که دوبار از نردبان انتخابات مهندسی شده بالا رفته است، نمی خواهد به سادگی از همان نردبان پائين بيآيد. او برای حفظ قدرت، می خواهد رئيس جمهور آينده از تيم وی باشد و برای رسيدن به اين هدف از يکسو به اقدامات پوپوليستی دست می زند و از سوی ديگر در درون حاکميت سرکشی می کند و از خط قرمزهای آن رد می شود، روزی ولی فقيه، روز ديگر سپاه و روز سوم مجلس و قوه قضائيه را به چالش می کشد.
با اين وجود خامنه ای و به تبعيت از او، مجلس، سپاه و قوه قضائيه سرکشی های احمدی نژاد را تحمل می کنند تا دوره اش به پايان رسد و هزينه سنگين روی دست حاکميت نگذارد. برکناری احمدی نژاد توسط حاکميت به معنی صحه گذاشتن بر حقانيت جنبش اعتراضی است. جنبشی که از ابتدا منتقد سياست ها و عملکرد احمدی نژاد بوده است.
احمدی نژاد برای انتخابات رياست جمهوری آتی برنامه و کانديدا دارد و کانديدای او اسفنديار مشائی است. نزديک ترين فرد به او. احمدی نژاد از رد صلاحيت مشائی توسط شورای نگهبان آگاه است ولی او از ابزارها و امکاناتی برای فشار آوردن به حاکميت و خريدن رای برخوردار است. از جمله تهديد به تعويق و تعليق اجرای انتخابات. او از يک طرف پيام های تهديد آميز خود را به گوش اعضای شورای نگهبان و ولی فقيه رسانده و از طرف ديگر درصدد اجرای فاز دوم هدفمند سازی یارانه ها و بهره گيری از صندوق تامین اجتماعی است.
گروه های وسيعی از لايه های ميانی جامعه براثر بحران اقتصادی به لايه های پائين جامعه رانده شده اند. اکنون حجم لايه های پائين جامعه افزايش يافته و دغدغه معيشت روزمره برای آنها جدی تر شده است. احمدی نژاد میکوشد تا از حربه يارانهها برای جلب بيشتر لايه های پائين جامعه به نامزد مورد نظر خود بهره بگيرد.
انتخابات و جبهه پايداری
راست افراطی با حمايت احمدی نژاد از اسفنديار مشائی و خانه نشينی ١١ روزه اش دو شقه شد و به دنبال آن جبهه پايداری به ابتکار مصباح يزدی تشکيل گرديد. جبهه پايداری در انتخابات دوره نهم مجلس شرکت کرد و رای دوم را آورد. حداد عادل کانديدای جبهه پايداری برای رياست مجلس بود که از علی لاريجانی شکست خورد. جبهه پايداری در برخورد با احمدی نژاد به جبهه پايداری قم و تهران تقسيم شده است که اولی از احمدی نژاد بدون مشائی دفاع می کند و دومی از تيم احمدی نژاد ـ مشائی. به نظر نمی رسد جبهه پايداری بتواند در انتخابات آتی نقش مهمی ايفاء کند.
انتخابات و راست سنتی
شکاف در درون راست افراطی و ناکارائی دولت احمدی نژاد به تقويت موقعيت راست سنتی در ساخت حکومتی انجاميده است. راست سنتی قوه قضائيه را در دست دارد و اکثريت مجلس و رئيس مجلس هم با اين جريان است. راست سنتی تا کنون در قبضه قوه مجريه ناکام مانده است. گرچه هنوز کانديدای راست سنتی مشخص نيست ولی اين جريان برای قبضه قوه مجريه در انتخابات آتی خيز برداشته است. اولين اقدام او طرح تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری با هدف محدود کردن عملکرد احمدی نژاد بود. اما هنوز سرنوشت آن قانون معلوم نيست.
اگر برای راست سنتی معلوم شود کسانی مثل سعيد جليلی، حداد عادل و يا علی اکبر ولايتی از جانب خامنه ای و بيت او حمايت می شوند، به احتمال از معرفی کانديدای مستقل اجتناب خواهد کرد. وگرنه آن ها کوشش خواهند که به آرزوی ديرينه خود جامه عمل پوشند و با در دست گرفتن قوه مجريه، ناکامی چند دوره گذشته را جبران کنند.
انتخابات و حاکميت
حاکميت به شدت از برآمدن حرکت اجتماعی از انتخابات آتی نگران است. سران حکومت می گويند که دشمنان در کمين نشسته اند که از انتخابات و حرکت اعتراضی برآمده از انتخابات بهره برداری کنند و "فتنه" ديگری برپا کنند. به همين خاطر در حال حاضر مسئله اصلی برای حاکميت اين است که نگذارد انتخابات به چالشی برای "امنیت ملی" تبدیل شود. از هم اکنون برنامه گسترده ای توسط ارگان های امنيتی و سپاه تدارک ديده شده است. وزارت اطلاعات در هفته های گذشته به سراغ تعدادی از فعالين سياسی و مدنی رفته و آن ها را از فعاليت در انتخابات منع کرده است. اگر در دوره قبلی انتخابات رياست جمهوری، فضای کشور بعد از انتخابات شديدا امنيتی ـ نظامی شد، اين بار قبل از انتخابات چنين فضائی به وجود آمده است.
خامنه ای می خواهد انتخابات آتی بدون چالش سنگين برگزار شود، "فتنه" جديدی از آن برنخيزد و کسی که در مقام رياست جمهوری می نشيند ديگر نه وزن سنگين رفسنجانی را داشته باشد تا او را به سايه برد، نه همانند خاتمی از توسعه سياسی و از اصلاحات سخن بگويد و نه چون احمدی نژاد در مقابل او بايستد و سرکشی کند. تا کنون جايگاه رياست جمهوری برای خامنه ای مشکل ساز بوده است و هرکسی در آن جايگاه نشسته، برای او به اشکال مختلف مسئله آفريده است. اين بار او می خواهد کسانی چون سعيد جليلی، حداد عادل و علی اکبر ولايتی در مقام رئيس جمهور کشور قرار گيرند که تحت تبعيت او هستند.
خامنه ای در عين حال در پی بازسازی مشروعيت حکومت از کانال انتخابات و کانديدای رياست جمهوری است. اما او اين بار با دشواری بيشتری از دفعات قبل در پيشبرد برنامه اش مواجه است. حذف جنبش سبز و اصلاح طلبان و کانديدای احمدی نژاد، انتخابات را تک قطبی خواهد کرد، در چنين حالتی انتخابات کم رونق و با نرخ مشارکت پائين مردم برگزار خواهد شد که به موقعيت حکومت در داخل کشور و در سطح جهانی لطمه خواهد زد. در حالی که خامنه ای به انتخابات گرم و پرشور با مشارکت بالای مردم نياز دارد تا آن را به عنوان مشروعيت نظام جا بزند و در صحنه بين المللی بفروشد.
تائيد صلاحيت اسفنديار رحيم مشائی، انتخابات را دو قطبی می کند. ولی خامنه ای و راست سنتی نگران شکست کانديدايشان از مشائی هستند. پيروزی مشائی به معنی پيروزی تيم احمدی نژاد بر خامنه ای و راست سنتی است. نتيجه ای که برای آن ها به سادگی قابل پذيرش نيست.
اگر خامنه ای بخواهد انتخابات پررونق برگزار کند و جلو پيروزی مشائی را در پای صندوق های رای بگيرد، بايد فضا را باز کند، انتخابات را سه قطبی برگزار کند و شرايط را برای مشارکت کانديدای جنبش سبز و اصلاح طلبان فراهم آورد. در چنين حالتی به احتمال زياد کانديدای شاخص جنبش سبز و اصلاح طلبان رای اول را خواهد داشت که برای خامنه ای شکست جدی به حساب می آيد.
انتخابات دو قطب و نيمی
حاکميت نه می خواهد انتخابات را سه قطبی برگزار کند و نه انتخابات تک قطبی و دو قطبی مطلوب آن است. برای برون رفت از اين وضعيت و فضاسازی برای انتخابات جهت بالا بردن نرخ مشارکت، به راه حلی متوسل شده است که می توان آن را انتخابات دو قطب و نيمی ناميد.
حاکميت مشارکت اصلاح طلبان را برای آرايش صحنه انتخابات مفيد می بيند و از طرف ديگر حاضر نيست که چهره های شاخص اصلاح طلب همانند محمد خاتمی به ميدان بيآيد. لذا سراغ اصلاح طلبانی رفته است که برای آن ها همانند کبريت بی خطر باشند. در ماه های گذشته چنين مراجعاتی صورت گرفته و امکانات و فضاهائی برای آن ها ساخته شده است. جريان حاکم مشارکت اين دسته از اصلاح طلبان را هم برای گرم کردن تنور و سياهی لشکر می خواهد و هم پذيرش شکست از قبل تعيين شده.
گردانندگان حکومت براين تصورند که گويا انتخابات دو قطبی و نيمی، آن ها را از وضعيت دشواری که قرار دارند، نجات خواهد بخشيد. اما فضای امنيتی و افزايش فشار روی نيروی جنبش سبز و اصلاح طلبان شناخته شده، مشارکت اصلاح طلبان زرد را هم محدود می کند.
ارزيابی اوليه از انتخابات
در هر انتخابات رياست جمهوری در ايران، صف بندی های قبلی به هم می ريزد و صف بندی های جديد شکل می گيرد. در دوره قبلی صف بندی بين دو نيروی اصول گرا و اصلاح طلب بود. اما آرايش تا کنونی نشان می دهد که کانون چالش در انتخابات آتی در درون اصول گرايان متمرکز خواهد بود.
انتخابات در حمهوری اسلامی محل چالش جريان های حکومتی و جابجائی قدرت در بين آن ها است. بلوک قدرت در انتخابات سال ١٣٨٨ اين بازی را به زيان اصلاح طلبان و به سود اصول گرايان به هم زد و در صندوق های رای دست برد. با حذف اصلاح طلبان از قدرت، اين تلقی وجود داشت که اصول گرايان حداقل در جابجائی قدرت بين دستجات درونی خود به صندوق رای مراجعه خواهند کرد و قضاوت صندوق رای را خواهند پذيرفت. ولی گرايشی در بين آن ها وجود دارد که نه با مراجعه به صندوق رای، بلکه با توسل به ابزار شورای نگهبان، می خواهد موضوع قدرت در درون اصول گرايان را حل کنند و کانديدای تيم احمدی نژاد را حذف کند. به باور آن ها احمدی نژاد از يک فرصت به يک تهديد تبديل شده است. دور زدن صندوق رای برای حل مسئله قدرت در درون اصول گرايان، می تواند نقطه انفجار باشد. کاری که حاکميت در دوره قبل در چالش بين اصول گرايان و اصلاح طلبان انجام داد. توسل به تقلب، زمينه ساز شکل گيری اعتراضات در سطح خيابان ها گرديد.
احمدی نژاد و تيم او حاضر نيستند ميدان را خالی کنند و قوه مجريه را به دست رقيب بسپارند. به همين خاطر حاکميت به شدت نگران اقدامات پيش بينی ناپذير احمدی نژاد و تيم او است. به گفته برخی از حکومتگران، در انتخابات آتی "فتنه بزرگ تری از فتنه ٨٨ در راه است." و "میخواهند شخصی معلوم الحال را معرفی کنند و بعد از رد صلاحیت آن توسط شورای نگهبان، نقشه فتنه خود را برنامهریزی شده جلو ببرند."
انتخابات دوره يازدهم رياست جمهوری، دشوارترين انتخابات برای حاکميت به حساب می آيد. از دشواری در رابطه با کانديداها تا برگزاری و تامين امنيت انتخابات. برای حاکميت هم تائيد کانديدای احمدی نژاد مشکل زا است و هم رد صلاحيت آن. حاکميت در صورد رد صلاحيت اسفنديار مشائی خوف آن دارد که جبهه گیری دو سویه هواداران دولت و اصلاح طلبان در برابر خامنه ای در انتخابات شکل گيرد.
اگر هم حاکميت بتواند انتخابات را مديريت کرده و بدون چالش سنگين برگزار کند، معلوم نيست که بعد از انتخابات در موقعيت بهتری قرار گيرد و يا نارضايتی ها به حرکت اجتماعی فرانرويند. کانديدای پيروز اين و يا آن جريان حکومتی در انتخابات غيردمکراتيک و غيرآزاد قادر نخواهد شد که اعتماد و حمايت مردم را جلب کند و بر مشکلات موجود فائق بيآيد و کشور را از بحران های حاد عبور دهد.
هنوز صحنه انتخابات چندان روشن نيست و تصميمات نهائی اتخاذ نشده است. ممکن است کسانی وارد انتخابات شوند و صحنه انتخابات را به هم بريزند. لذا نمی توان ارزيابی دقيقی از صحنه انتخابات را ارائه داد. طبعا در ماه های آتی، صحنه انتخابات روشن تر خواهد شد.
بحران اقتصادی کشور، فقر، بيکاری، تورم، وضعيت فلاکت بار کارگران، زحمتکشان، دهقانان و لايه های ميانی جامعه، تحريم های بين المللی، بحران هستهای و انزوای ايران در نزاع های انتخاباتی جائی ندارد. نزاع ها در بين دستجات حکومتی برسر برنامه برون رفت از وضعيت بحرانی نيست، بلکه برسر قدرت و چنگ انداختن بر ثروت های کشور است.
انتخابات آزاد
نيروهای مخالف و منتقد حکومت که دل نگران وضعيت کشور هستند و آينده کشور را تاريک می بينند، بدرستی راه برون رفت از وضعيت بحرانی را در برگزاری انتخابات آزاد می دادند. مخالفين و منتقدين حکومت گرچه برداشت های متفاوتی از انتخابات آزاد دارند، اما آن ها در مقابل انتخابات غيردمکراتيک و مهندسی شده که حاکميت تدارک ديده است، ايستاده و بر برگزاری انتخابات آزاد پای می فشارند. انتخابات آزاد سال ها است که از جانب نيروهای اپوزيسيون مطرح می شود و امروز هم از زبان اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی با برداشتی که از انتخابات آزاد دارند، شنيده می شود. اولين بار است که شعار انتخابات آزاد چنين جايگاهی در بين نيروهای سياسی کشور پيدا کرده است.
خامنه ای از فراگير شدن شعار انتخابات آزاد و از تبديل شدن آن به شعار مشترک مخالفين و منتقدين حکومت، هراسان شده است. او در سخنانش انتخابات غيردمکراتيک، غيرآزاد و مهندسی شده حکومت را به جای انتخابات آزاد جا زده و سخن گفتن از انتخابات آزاد را به عنوان پرکردن جدول "دشمن" به حساب آورده است. در حالی که در همان زمان نماينده وی در سپاه به صراحت از مهندسی انتخابات توسط سپاه سخن می گويد. کاری که در انتخابات های قبلی صورت گرفته است.
منصوبين خامنه ای در خطبه های نماز جمعه و تريبون های حکومتی يک صدا عليه انتخابات آزاد سخن گفته و "کليدواژه انتخابات آزاد" را به عنوان رمز "فتنه" در انتخابات آتی تلقی می کنند. واکنش حکومتگران نشان می دهد در چه ابعادی شعار انتخابات آزاد در بين نيروهای سياسی و اجتماعی جاباز کرده و حکومتگران تا چه اندازه از طرح آن وحشت دارند.
انتخابات آزاد امروز به شعار فراگير و پوش دهنده نيروهای مخالف و منتقد تبديل شده است. لازم است با تمام نيرو اين شعار را به ميان گروه های اجتماعی برد و به شعار همگانی تبديل نمود.
سياست ها
حاکميت درصدد است انتخابات رياست جمهوری دوره يازدهم را غيرآزادتر و غيردمکراتيک تر از انتخابات های قبلی و در فضای به شدت امنيتی برگزار نمايد. اين انتخابات، انتخابات لايه نازکی از جامعه است و در چارچوب اصول گرايان برگزار می شود و خامنه ای، شورای نگهبان و سپاه در حال مهندسی آن هستند.
از اين رو در ماه های مانده به انتخابات لازم است از يکسو انتخابات غيرآزاد و غيردمکراتيک را افشاء کرد و از سوی ديگر از فضای انتخابات برای طرح مطالبات مردم بهره گرفت و حاکميت را وادار ساخت که به آن ها گردن نهد. امروز فقر، بيکاری، تورم و تعميق شکاف طبقاتی، تحريم های بين المللی و تاثيرات مخرب آن برزندگی اکثريت مردم، به مسئله اصلی جامعه ما تبديل شده است. فضای انتخابات برای نيروهای اپوزيسيون از جمله برای سازمان ما فرصتی است برای طرح مسئله اصلی جامعه و مطالبات مردم. ما برای تامين خواسته های کارگران و مزدبگيران، و زنان و بهبود وضعیت معیشتی مردم، آزادی زندانيان سياسی و عقيدتی، تامين آزادی های سياسی، کوتاه کردن دست ارگان های امنيتی ـ نظامی از زندگی مردم، بازگرداندن سپاه به پادگان ها، پذيرش حق رای مردم و برگزاری انتخابات آزاد، رويکرد به گفتگو و مصالحه در مناسبات با امريکا و بحران هسته ای و فراهم آوردن شرايط برای برداشتن تحريم های بين المللی و تلاش خواهيم کرد.
جنبش سبز از رای و حمايت گسترده در جامعه برخوردار است. اين رای نبايد خرج حاکميت شود. اتخاذ سياست واحد نسبت به انتخابات آتی برای جنبش سبز از اهميت برخوردار است. تا اعلام سياست مشخص نسبت به انتخابات، هنوز فرصت چندماهه وجود دارد. اما تا ماه های مانده به برگزاری انتخابات می توان کمپين آزادی زندانيان سياسی و عقيدتی و رفع حصر خانم رهنورد و آقايان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی در داخل و خارج از کشور راه انداخت، از انتخابات آزاد دفاع نمود، از جريان هائی که نمی خواهند سياست های فاجعه بار هشت سال گذشته ادامه يابند، خواست که از انتخابات آزاد و از مطالبات جنبش سبز در انتخابات حمايت کنند و به اصلاح طلبان زرد فشار آورد که به عنوان هيزم تنور انتخابات مهندسی شده عمل نکنند و عامل اجرای برنامه های جريان حاکم نشوند.
با توجه به شکنندگی حکومت و بحران هائی که با آن روبرو است، اين امکان وجود دارد که در روند انتخابات حرکت اعتراضی شکل گيرد و فضاها و فرجه هائی برای جنبش سبز فراهم شود. لازم است هم روند انتخابات را از نزديک رصد کرد، به مقتضای شرایط برخورد نمود و و نسبت به همراهی با حرکت های اجتماعی آمادگی داشت و هم برای شکل دادن چنين فضاها و فرجه ها و برای بهره گيری از آن برای باز کردن فضای سياسی و عقب راندن بلوک قدرت کار و تلاش کرد.
هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)
٢٩ ديماه ١٣٩١ (١٨ ژانويه ٢٠١٣)