عصر نو
www.asre-nou.net |
طبق آخرين موضعگيري شما مجمع روحانيون حق فعاليت در انتخابات را ندارد، چرا؟ به خاطر اينكه اينها در فتنه 88 در خيابانها با مردم درگير شدند. يعني اعضاي مجمع روحانيون با مردم درگيري فيزيكي پيدا كردند؟ بله. برخي از افرادشان درگير شدند. تحليل شما به عنوان يكي از اعضاي مجلس خبرگان رهبري از اتفاقات بعد از انتخابات 88 چيست؟ من به اين مساله كاري ندارم اما در طول فتنه اينها اكثرشان آنوري بودند. يعني عليه خط مستقيم صحبتهايي ميكردند. حرف من اين نيست كه آنها حق ندارند بيايند، من ميگويم آنها قهرا اگر بيايند شكست ميخورند. نميگويم نيايند. مردم ديگر به اينها رغبتي ندارند. اينكه تاييد صلاحيت شوند و راي مردم را كسب نكنند بهتر است يا اينكه اصلا اجازه ورود به صحنه را پيدا نكنند؟ بيايند. اما فايده ندارد به نظرم نيايند بهتر است. شما توجه كن ما با كسي عناد نداريم. توجه كرديد؟ بله. فقط مساله سر اين است كه بايد در چه راهي فكر كنيم كه در اين اوضاعي كه همه دنيا عليه ما هستند روي پاي خودمان بايستيم. ايجاد اختلاف در درون، بيني و بينالله براي كشور مضر است. اينها يك مقداري از آن حد روحانيت تجاوز كردند. روحانيت بايد در پي مديريت مردم باشد نه اينكه طرف مقابل مردم بايستد و در خيابان با آنها درگير شود. من خودم فيلمش را ديدهام. اين كارها براي روحاني درست نيست. اين كارها روحاني را از وجهه مياندازد. حرف من اين است؛ والله ما با كسي عناد نداريم، ما دلمان ميخواهد همه با هم يكدست باشند. اين نقشي كه شما براي روحانيت قائليد شايد تا 30 سال پيش درست باشد اما بعد از انقلاب هر كدام از تشكلهاي روحاني سوگيري سياسي خاصي را اتخاذ كردهاند و گرايشهاي سياسي آنها با هم تفاوت دارد. گرايش اشكال ندارد اما در مرحله عمل وقتي كه همه بايد موافق عمل كنند مهم است. خيليها موافق عمل كردند. مثلا جامعه مدرسين. اختلاف سليقه هست اما روزي كه گرفتاري براي كشور ايجاد ميشود اينها بايد با هم باشند. عرض كردم ما عناد با كسي نداريم اينجور هم نيست كه بگوييم حزب ما و حزب آنها. ما دست ميگذاريم روي شاهين ترازو ميگوييم همه بايد باهم باشند. مقابل هم ايستادن غلط است. شما قبول نداريد؟ اما ميخواستم بدانم تصوير شما از اتفاقات سال 88 چيست چون من دقيقا نفهميدم اينكه ميگوييد اعضاي مجمع با مردم درگير ميشدند يعني چه؟ نشد! اعضا نه. شما حرف من را همين الان داريد تحريف ميكنيد. اگر ميخواستم اين كار را كنم كه سوالم را تكرار نميكردم. بعضي از اعضاي آنها. اعضاي اصلي هم نه. اعضاي منتسب. شما اگر حرف من را عوض كني تكذيب ميكنم. حرف من را عوض نكن. به روي چشم حاجآقا. فقط به من بگوييد درگيري بعضي اعضاي منتسب به مجمع روحانيون با مردم يعني چه؟ بعضي از اين افراد در خيابان با مردم زد و خورد كردند. من فيلمش را ديدهام و الان هم فيلمش هست. قطعا همينطور است. اين كار نيايد بشود. آدم نبايد وقتي اقليت شد در مقابل اكثريت بايستد. واقعا اين كار براي روحاني با لباس روحاني خيلي بد است. چقدر بد بود! عليايحال من عرضم اين است كه من فرد دلسوختهيي هستم. براي آنها هم دلسوزي ميكنم. ميگويم اين كار واقعا درست نبوده و اين باعث ميشود مردم حالت مربيگري و استادي را نسبت به آنها نداشته باشند. همه بيايند و همه با هم باشيم. همه يك كلام را بگوييم و از خدا اين را ميخواهم. خدا كند به حق امام زمان اينطوري باشد ولي ما با هيچكس عناد نداريم. من به عنوان يك فرد سياسي اين حرف را نزدم به عنوان يك ناصح مشفق زدم. رهنمود شما براي بهتر شدن اوضاع كشور چيست؟ خانم شما اگر به حرف من درست گوش بدهي درست ميشود. من يك آدم مصلحي هستم. گوش به حرف من بده حرف من را عوض نكن. بنشينيم فكر بكنيم به اينكه با هم كار كنيم نه مقابل هم. شما الان ملاحظه ميكنيد كه تهاجم بين گروهها چطوري است. آدم ميداند برخي از اين تهاجمها غرضورزي است. نميخواهند وحدتي درست شود. مدام دنبال عيب ميگردند، مدام دنبال اين هستند كه يك چيزي را بزنند توي سر ديگري. من ميگويم اين كار غلط است. آدم بايد ملحق به عموم شود و تنها راهش هم تبعيت از رهبري است و لاغير. رهبري چقدر فرياد زد كه راجع به اين انتخابات ديگر اينقدر داد و بيداد نكنيد، آتش به كشور نزنيد، آب به آسياب دشمن نريزيد. گفت يا نه؟ شما را به خدا رهبري گفتند يا نه؟ بله فرمودند. اينها به حرف رهبري عمل كردند يا نه؟ به هر حال اعتراضاتي داشتند. شما را به خدا راست بگو به حرف رهبري عمل كردند؟ به دلايل مختلف اعتراضات ادامه پيدا كرد. اين شد. من هم همين را ميگويم. ميگويم اين كار غلط است. شما نميگويي غلط است؟ من خبرنگارم. نظرم اهميتي ندارد. شما سياسي هستيد. درس خواندهايد. خيلي چيزها را زير و رو كردهيي، واقعا ميدانيد. من كاري ندارم شما خبرنگار كجا هستيد. جايي كه كار ميكني ممكن است شخصيت خاصي به شما بدهد كه دست از خواسته شخصيتان بكشيد. من اين احتمال را ميدهم. من اين را ميگويم كه كشور وضعيت خاصي دارد كه اين وضعيت ايجاب ميكند همه با هم پشت رهبري بايستيم. يك جمعيت 75 ميليوني با مشت گره كرده پشت رهبري باشيم كه پشت ما را خم نكنند. خانم اعتقاد من اين است. يك كلام به شما بگويم عرضم تمام است و آن اين است كه يك مو از اين انقلاب بيفتد والله هيچ كس، هيچي نيست. اگر اين انقلاب صدمهيي بخورد و راه به دشمن بدهيم وضعيتي خواهد شد، سيلي كشور ميخورد كه هيچكس هيچكس نخواهد بود. هيچ كس هيچي نيست به چه معنا؟ يعني نه من منم. نه شما از شمايي نه فلاني بالاست نه بهماني پايين است. همه بايد زير لگد دشمن له و لورده شويم. ما به آنها سيلي زديم. اگر موفق شوند ديگر به ما رحم نميكنند يك سقف بالاي سر ما نميگذارند. ما در چنين وضعيتي هستيم. شما را به خدا قسم آيا صلاح هست در چنين وضعيتي رو در روي هم قرار بگيريم و پشت سر رهبري نرويم؟ حرف من اين است. در اين 33 سال شما سالي را به خاطر داريد كه ما وضعيت ويژهيي نداشته باشيم؟ همينطور است. فلذا ما فقط به درصدي از آنچه تلاش كرديم رسيديم. آن هم به خاطر همين اختلافات. اختلافات داخلي كشندهتر از اقدامات صهيونيسم است. خانم ما از اقدامات صهيونيسم نميترسيم از اختلافات داخلي ميترسيم. اين جمله شما كه فلان گروه حق فعاليت دارد در راستاي وحدت است يا نه؟ ببينيد من نگفتم حق ندارند و ميگوييم اينها با كاري كه كردند آن وجهه خودشان را از دست دادهاند. اصلا من از شما سوال ميكنم تو را به خدا اين را درست جواب بده. آيا اينها آن وجهه قبلي را كه زمان امام داشتند الان دارند؟ برخي از شخصيتهاي مجمع روحانيون محبوبتر هم شدهاند. حرف من را جواب بده. شما حرف من را جواب نميدهي. من دارم سوال ميكنم وجدانا، بيني و بينالله قضاوت كن اينها آن شخصيتي كه زمان امام داشتند- به هر حال شخصيتهاي والايي بودند به فرمايش شما شخصيتهاي محبوبي در بين آنها بودند- الان در نظر عامه مردم آن شخصيت را دارند؟ يك راه فهميدن اين نكته اين است كه بگذاريم در انتخابات شركت كنند، بفهميم چقدر راي ميآورند. شما جواب من را نميدهي خانم. شما هرچي سوال ميكني من جواب ميدهم اما شما جواب من را نميدهي. من وقتي سوال ميكنم شما در ميروي. من اگر بگويم آنها شخصيتهاي محبوبي هستند عصباني نميشويد؟ خير، عصباني نميشوم اما ميدانم اشتباه ميكني. برحسب شركتي كه با آن كار ميكني داري جواب ميدهي. به هر حال آنها در بيشترانتخاباتهايي كه تاييد صلاحيت شدند و اجازه حضور به آنها دادهايد از رقيبشان بيشتر راي آوردهاند. همين الان دوباره شانسشان را امتحان كنند. ردصلاحيت نميشوند؟ معلوم هم نيست، خيليهاي آنها ردصلاحيت هم نميشوند بيايند شانسشان را امتحان كنند اما اگر من جاي آنها باشم اين كار را نميكنم، شانس را آدم يكبار بيشتر امتحان نميكند. البته پشتكار در سياست صفت پسنديدهيي است. براي دو سه ميليون راي آوردن عقل به آدم اجازه ميدهد دوباره امتحان كند؟ يك خواهش از شما دارم، همه حرفهاي من دلسوزانه است. كسي كه ميليونها تومان خرج كرده –حالا من نميخواهم عدد بگويم – بعد يك تعداد كمي راي آورده عقل حكم ميكند دوباره شركت كند. اصلا ردصلاحيت هم نشود عقل حكم ميكند بيايد؟ شما اگر يك دوره مجلس خبرگان راي نياوريد ديگر كانديدا نميشويد؟ اينجوري باشد بله. من در شهر خودم 300 هزار راي آوردهام اما من حرف ديگري با شما ميزنم. ميگويم اگر من بدانم كه يك بار شانسم را امتحان كردم با آن وضع كذا مواجه شدم - خودت ميداني من كه را ميگويم - من نميگويم رد ميشود ميگويم فايده ندارد. به قول حافظ من جرب المجرب حلت به الندامت، ميداني يعني چه؟ شما بفرماييد؟ يعني هر چه آزمودم از وي نبود سودم... من همنوعدوستم، دلم ميخواهد همه با هم باشند ولي وقتي ميبينيم برخي از برادرهاي ما اتفاقاتي برايشان افتاده صلاحشان نيست دوباره شركت كنند. اين حرف ديگري است اما تيتر صحبت شما در فارس دقيقا اين است «آيتالله ممدوحي: مجمع روحانيون حق فعاليت ندارد». شما اين را از قول من تكذيب كنيد. من نگفتم حق فعاليت ندارند. من همين حرفهايي را كه به شما گفتم به آنها گفتم. خانم اگر شما حرفهاي من را عوض كنيد تكذيب و شكايت ميكنم. من قول ميدهم عين جملات شما را پياده كنم. |