انتخابات آ مریکا، رژیم جمهوری اسلامی و فعالیت های اتمی اش
Wed 7 11 2012
علی جلال
حکومت آمریکا سیستمی دوحزبی است، حزب دمکرات ، حزب جمهوریخواه ، مردم آمریکا تقریبا همواره از شنیدن صدایی غیر از صدای این دو حزب محروم بوده اند ، علت هرچه باشد ، این امر بیانگر محدوده دمکراسی آمریکا است.
رئیس جمهورهای حزب دمکرات کمتر ازرئیس جمهورهای جمهوریخواه برای مردم جهان زیانبار
. بوده اند.آنان بسیاری گاه ها از دانشیافتگان بالاترین دانشگاه های آمریکایند.
برای نخستین بار در تاریخ آمریکا سیاهپوستی از خانواده ای مسلمان-مسیحی به ریاست جمهوری آمریکا رسید، باراک حسین اوباما! دکترای حقوق سیاسی از دانشگاه هاروارد، استاد حقوق دانشگاه شیکاگو. او در چارچوب حزب دمکرات آمریکا، آدم برجسته ای است و جنگ خواه نیست او شاید تنها رییس جمهور آمریکا، باشد که از حکومت اسراییل فاصله آشکاری گرفت. در جنگهای سالهای ریاست جمهوری او ، لیبی، ، آفریقای سیاه ، سوریه ، او از انگلیس و فرانسه کمتر دراین جنگها فعال بود و هست ، در مورد سوریه و آفریقای سیاه با سیاستهای جنگ طلبانه انگلیس و فرانسه تا حدی مخالف است. در کشور خود برای نخستین بار ، بهداشت و درمان مردمان رابیمه کرد، بطوریکه جمهوریخواهان اورا سوسیالیست و در مواردی "کمونیست" نامیدند. در رابطه با میهن ما، ایران، او تلاش بسیار کرد که تا شاید از راه گفتگو با جمهوری اسلامی، از اجبارآمریکا به تحریم شدید و یا بکارگیری زور نظامی جلوگیرد. اما سید علی خامنه ای به این تلاشهای صلح خواهانه و مذاکره جویانه، جواب خیره سرانه داد. باراک حسین اوباما اکنون در آستانه دوره دوم ریاست جمهوری در برابر جمهوریخواه بی دانش خرافی جنگ طلبی بنام رامنی قرار گرفته. در این مبارزه انگلیس و فرانسه و اسرائیل و جمهوری اسلامی بر علیه اوباما هستند.
برای ما ایرانیان بویزه این نکته چشمگیر است که چگونه یک بار دیگر جمهوری اسلامی بنا به سرشت خویش یگانگی خود با ارتجاع جهانی را به نمایش می گذارد ، جمهوری اسلامی همانقدر با اوبامای مسلمانزاده بد بوده و هست که اسرائیل .
همه می دانند که اسرائیل آرزو دارد که میترامنی پیروز شود اما جمهوری اسلامی چی ؟!
مردم دمکرات و صلح خواه جهان آرزوی شکست رامنی را دارند اما اگر چنین نشود همه یکبار دیگر خواهند دید که چگونه در همان دم در شمارش آرا که احیانا بر تری رامنی نمایان
گردد ، جمهوری اسلامی با فضاحت تمام دستهایش را بالا می برد
پیشینه جمهوری اسلامی
دردهه هفتاد میلادی چون جیمی کارتر از حزب دمکرات رئیس جمهور آمریکا شددراثر فشار او شاه فضای سیاسی راگشود، جنبش برآمد ، انگلیس پشت اسلامگرایان خمینی را گرفت و ...آنگاه دانش آموختگان پیرو روحانیت در حمله ای ناجوانمردانه فرستادگان سیاسی آمریکا (کارمندان سفارت) را اسیر کردند خمینی گروگان ها را جاسوس نامید که باید محاکمه شوند . اما او بیدرنگ "جاسوسان"سیاهپوست را سالوسانه آزاد کرد و از آن سالوسانه تر "جاسوسان" زن را آزاد کرد
به جهانیان نشان دهد که." اسلام چقدر برای زنان احترام قائل است " درحالیکه خمینی دختران ایران را که بر علیه خوی ارتجاعی اواعتراض می کردند همچون زنان "کفا ر حربی" در اختیار پاسدارهای درنده خوی خود قرار میداد تا آنان رامورد تجاوز جنسی قرار دهند. کارتر آماده بود برای رهایی گروگانها امتیازاتی بدهددارایی های ایران در آمریکا را پس بدهدو
برخی کشورها میانجی شدند اما خمینی به درشتی همه را جواب کرد تاانتخابات امریکافرارسید در همان شب انتخابات و پیش از پایان رای گیری به محض اینکه اری ریگان فزونی گرفت ، "جانشین پیغمبر" سراسیمه گروگانها را آزاد کرد و دسته ای را به سرپرستی بهزاد نبوی به الجزایر فرستاد تا هرچه آمریکایی ها دیکته کردند را امضاء کند و آن قرارداد ننگینی شدکه بنا به آن نه تنها آمریکایی ها اموال ایران در در آمریکا را بالا کشیدندبلکه تا امروز (و شاید تا همیشه) دادگاههای آمریکا به بهانه های گوناگون دارای های ایران را مصا دره می کنند
سپس صدام به ایران حمله کرد خمینی اوراکافر حربی اعلام نمود که به دستور آمریکا حمله کرده است . پس از چندی در قضیه مک فارلن خمینی در معامله با ریگان ، از اسرائیل اسلحه گرفت پول ان را به شورشیان نیکآرگوئه که از طرف آمریکا با دولت انقلابی و قانونی آن کشور می جنگیدند داد٠.
.خمینی همه میانجیگری ها برای پایان جنگ و پرداخت غرامت به ایران و پذیرش قرارداد ١٩٧٥ از طرف صدام و ... رابا درشتخویی رد کرد. او مرتب فریاد می زد "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم"، او شعار می داد "ما مثل امام حسین وارد این جنگ شدیم و مثل او تا پایان خواهیم " اما پس از به کشته دادن یک ملیون جوان ایرانی و عراقی، شکست خورد، پاسداران اواز برابر سربازان عراقی به هزیمت گریختند ، وصدام دوباره خاک ایران (اقلا شهر مهران) را تصرف کرد و ..چون نوبت به خمینی رسید فقط گفت "زهرخودم، (و البته نه مثل حسین که در پی یارانش به میدان رفته بود). خمینی و رزیم کنونی توجیه این فضاحت در جنگ را شرکت آمریکا در جنگ عنوان می کنند. در حالیکه همان موقع نیز برای هول دادن جوانان روی میدانهای مین، شعار می دادند "آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، خون برشمشیر پیروزاست
محاکمه متجاوز حق مسلم ماست ... " بعد جرج بوش پدر از حزب جمهوریخواه رئیس جمهور شد، وجمهوری اسلامی دست از پا خطا نکرد، سپس بیل کلینتون از حزب دمکرات روی کار آمد ، او به کشتار مسلمانان بوسنی توسط صرب ها پایان داد ( مداخله وبمب باران ویرانگر
کلینتون بسیار سعی کرد تا با جمهوری اسلامی به مذاکره بپر دازد اما خامنه ای با"قاطعیت اسلامی"! بد وبیرا جواب داد . ،بیل کلینتون به عنوان رئیس جمهور آمریکادر مجمع عمومی سازمان ملل بسوی خاتمی رفت تا با رئیس جمهورایران دیدار کند اما خامنه ای دستور داد تا خاتمی روی برگرداند و او نیز اطاعت کرد. سپس جرج بوش از حزب جمهوریخواه روی کار آمد به عراق و افغانستان حمله کرد، خامنه ای "قبله عالم مسلمانان جهان" که "جز به خدا توکل ندارد " به وحشت افتاده در افغانستان به یاری آمریکا شتافت، در عراق نیروهای مخالف صدام مقیم ایران(مجلس اعلا ، سپاه بدر و ..) را به دستبوسی جرج بوش فرستادو سپس خود رژیم اقلا چهاربار مستقیما و رودررو، در عراق با نمایندگان جرج بوش به مذاکره نشست. اما بازوقتی اوبامای دمکرات در مخالفت با جنگ طلبی جرج بوش جمهوریخواهها سر کار آمد ، خامنه ای باز فرصت را مناسب دید تا دن کیشوت پاسدارانش شود، هرچه اوباما بطور دیپلماتیک دست دوستی دراز کرد ،سیدعلی قلدرنمایی کرد ، هرچه نامه محرمانه و غیرمحرمانه نوشت، "حضرت آقا " غضب غمزه فرمودند. آری دوررژیم مذهبی جهان سومی بیش ازدیگران بااوبامای مسلمانزاده بد بوده و هستند: اسرائیل و "جمهوری اسلامی حاکم بر ایران.
امروزه همه از دوستی اسرائیل با میت رامنی آگاهند ولی شاید کسانی تا پیش ازکار آمدن احتمالی رامنی نمی توانند به درستی سازگاری جمهوری اسلامی با او را تجسم کنند.
باز هم در باره برنامه اتمی جمهوری اسلام
اینجانب در این سالها چندین بار در این باره نوشته ام، در اینجا، نکات اصلی را یاد می آورم
در سیاست در تحلیل نهایی منطق حرف اول را نمی زند ، زور و قدرت حرف اول رامی زنند
٢-از جمله معنی ابرقدرت بودن یعنی اینکه امنیت ما در درجه اول اهمیت است، یعنی هیچکس (جز رقبای ما که پیوسته با آنها در چالشیم) نمی توانند ما را نسبت به امنیت مان نگران کنند، یعنی اینکه ما ابر قدرتیم برای اینکه می توانیم امنیت بسیاری از کشورها را تهدید کنیم و آنها را به سازگاری با سیاستهایمان واداریم ، در حالیکه مطمئنیم که آنها نمی توانند مقابله به مثل کنند و امنیت ما را تهدید کنند
- ٣ - کشوری که برای دستیابی به بمب اتمی تلاش می کند،اگر در چارچوب یکی از ابرقدرتها باشد آنگاه بمب اتمی اش در کنترل آن ابر قدرت است وگرنه تلاشش به معنی به چالش کشیدن امنیت ابرقدرتها است ، خوب بودن! ، بد بودن! ،شدنی بودن! ،نشدنی بودن! ، درست بودن! ، غلط بودن اینکار، با هزینه آن سنجیده می شود، هزینه در افتادن با ابر قدرتها! حال اگر کشور مزبوربطور واقعی در حال ابرقدرت شدن باشد (توسعه اقتصادی، بزرگی جمعیت وخاک و ثبات ساختاری) کنار آمدن طرفین باهم شدنی می نماید، وگرنه چه دلیلی دارد که ابر قدرتها ، ابرقدرتی خودرا با کشوری جهان سومی مانند کشور ما به مشارکت بگذارند، پس آنها با تمام قوا از ابرقدرتی خود ازامنیت خوددفاع می کنند، و این یعنی !اگر راههای دیگر جواب نداد جنگ
منافع ملی
منافع ملی ما این است که کوشش وتلاشهای ما در درجه اول برای توسعه اقتصادی و پیشرفت کشوربرای بهبود روز افزون زندگی مردم ما باشد ، منافع ملی ما این است که در سیاست خا رجی درگیری وجنگ را از میهن خود دورکنیم رابطه دوستی را با کشورهای هرچه بیشتری گسرش داده و همکاریهای اقتصادی و فرهنگی را پایدار نماییم. بدون داشتن روابط خوب با کشورهای پیشرفته صنعتی دستیابی به پیشرفت در جهان کنونی غیرممکن است، منافع ملی ما این است که کشور کوچک قطربا کمتر از دوملیون نفر جمعیت نتواند از بیش از دهسال پیش همچنان منابع گاز ما در خلیج فارس را به یغما ببرد واز درآمد آن اینجا و آ نجا علیه منافع ایران عمل کند،منافع ملی ما این است که با همه کشورها دوستی را گسترس دهیم بویزه کشورهای همسایه و بویزه با آنان که همداشت های تاریخی و فرهنگی و زبانی و .. داریم منافع ملی ما این است که به کشورهایی که از لحاظ تاریخی ، زبانی ، فرهنگی ، به ما نزدیکترند بیدیشیم و پایه های توسعه و رفاه در منطقه هر چه وسیعتری را پی ریزی کنیم ، زیرا از لحاظ استراتژیک ، نمیتوان در میانه فقرا و فقر ، خوشبخت بود ، منافع ملی ما این است که به همتباران افغانستانی خود توجه کنیم ،عربستان سعودی ، قطر ، و پاکستان بلای جان مردم افغانستان اند ، آنها از برپا دارندگان و اصلی ترین حمایت کنندگان طلبان بوده و هستند. جمهوری اسلامی به حکومت پاکستان در اقدامات ضد افغانی کمک می کند، منافع ملی ما این است که به همکیشان ، هم فرهنگان و همتباران خود ،جمهوری آذربایجان ، بپردازیم ، مردمی که سه نسل پیش باهم یک کشور بودیم ،در اثر سلطه حکومت ضد ایرانی جمهوری اسلامی، بر میهن ما ، سرمایه داری کشور همسایه منابع ،نفت و ... آذربایجان را به یغما می برد، این وضعیت توازن استراتژیک در منطقه را به ضرر ما بر هم زده است. منافع ملی ما این است که به برادران ما در تاجیکستان بیندیشیم، که از زمان استقلال تا کنون در پی تحکیم ا ستقلال در برابر دیگران و از جمله در برابر روسیه هستند، آنان همواره ازما تقاضای کمک کرده و می کنند ، اما جمهوری اسلامی ضد ایرانی، به گمان جلب حمایت روسیه در غزه و لبنان ،تاجیکان روی کرده به ایران را دودستی تحویل روسیه داد، آنها هم فورا در تاجیکستان پایگاه نظامی ساختند واکنون بیش ده سال است که تاجیکستان،در سیطره نظامی روسیه است ؛ منافع ملی ما این است که در منطقه با ازبکستان رابطه خودرا گسترش دهیم بویزه که بزرگترین و معروفترین و تاریخیترین شهرهای فارسی گوی آسیای میانه در آنجا واقعند،
پیشینیان ما، تاریخ ما پایه های ژرف روحی و وجدانی روابط انسانی ، بین مردمان ما ومنطقه گسترده ای از آسیای صغیر تا آسیای میانه و کرانه های چین تا سرتاسر هند را پی نهاده اند، حافظ
و سعدی ، مولای رومی و.. تا هنر پیشروی امروزایران،عرصه های طبیعی دیپلماسی است.
جمهوری اسلامی ماهیتا ضد همه این ارزش هاست ، سی وسه سال تجربه این را به همه ثابت کرده است.
جمهوری اسلامی خود را ایرانی نمی داند ، سران فاسد و ضد ایرانی این رژیم در توجیه ماهیت پلید خود در پیش عوام می گویند که: الله فرزندان پیغمبر را بیش از همه آدمیان دوست دارد پس ایران را ، به غنیمت به آنان داده که اولا خود و اهل بیت و لشگریان آنان از آن متلذذ شوند، ازباقی مانده این نعمات در راه اسلام و مسلمین(درکشورهای عربی) صرف کنند و به جهاد کنندگان(گروهای مسلح در غزه و لبنان و ..) دهند، در این سی وسه سال هیچکس ، هیچ با ر از دهان هیچ مقام جمهوری اسلامی ، کلمه منافع ملی را نشنیده است، آنان همواره از منافع نظام سخن می گویند ، که یعنی منافع سران حکومت
منافع ملی ما این است که با سقوط رژیم جنگ طلب و دیکتاتور صدام در عراق ، پایه های دوستی تاریخی و عمیق مردم همکیش ایران و عراق را دو باره باز سازی و مستحکم کنیم، و ازصلح و دوستی، همکاری بین سنی ها و شیعیان آن کشورپشتیبانی کنیم ، بکوشیم که کردها به حقوق تاریخی و پایما ل شده خود دستیابند، سازندگی و فعالیتهای اقتصادی وروابط فرهنگی را گسترش دهیم ، در حالیکه جمهوری اسلامی در عراق فتنه گری می کند ، دستجات دینی و ملی را به جان هم می اندازد، جاسوسان خود را آنجا نفوذ می دهد و .. این اقدامات به ضرر منافع ملی ایران ،بویژه در آینده است
فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی
هدف جمهوری اسلامی از فعالیتهای اتمی بهیچوجه برای ایران و پیشرفت آن نیست ، بر عکس برای دستیابی به توانایی های اتمی-نظامی است، تا با سپر بالا کردن مردم ایران ، تا با سنگر گرفتن در پشت مردم ایران ، دیگران را تهدید
کند ، سران رژیم معتقدند که الله ایران و مردم آنرابه زلاله پیغمبر (خا منه ای) داده تا در راه حفاظت از خود و کمک به مسلمین عالم (کشورهای عربی) هر طور سلاح می دانند بکار گیرند؛
هر گام جمهوری اسلامی در راه فعالیتهای اتمی مهلکه ای برای ایران و مردم ایران است . درست ترین راه بازداشتن این رژیم و عقب راندن آن ، اعتراض و مخالفت روز افزون و فریاد گرایانه مردم ایران می باشد . با ید از شر این رژیم رها شد ، تنها راه آن است که بپا خیزیم ، قیام مردم ایران در 1388 بر ضد جمهوری اسلامی،و سپس عقب نشینی موقت و هوشمندانه آنها دستآوردهای زیادی داشته است ، این قیام رژیم را از درون درهم ریخت ، از آنزمان تاکنون آوار درهم ریزی رژیم پیوسته به گوش می رسد، ؛ رژیم تا پیش آن می کوشید که فعالیتهای اتمی خود را جزء منافع ملی ایران وانمود کند، و درنگاه خارجیان ، ایرانی ها را پشتیبان آن بنمایاند ، با قیام 88 توطعه های احمقانه و فتنه گرایانه خامنه ای در هم ریخت. او هنوز ازضربات سهمگین این قیام وترس از بازگشت آن ، که قطعا پس از باز سازی و تمدید قوا باز خواهد گشت، روانی و دچار بیماری یاس و افسردگی است.
ما همواره مخالف تحریمها و هر نوع فشارو تنگنا انداختن مردم ما بوده و هستیم ، ما همواره گفته ومی گوییم که با هر تجاوز به مردم ما و میهن ما از جانب هر نیرویی به مبارزه خواهیم پرداخت ،بدون اینکه لحظه ای از مبارزه علیه جمهوری اسلامی باز بمانیم
وضعیت کنونی جمهوری اسلامی در رابطه با فعالیت های اتمی اش
بنا به آنچه در بالا گفتم ، که پیش ازاین نیزنوشته بودم ، جمهوری اسلامی علیرغم شعارهایش ، سرانجام عقب خواهد رفت ، اما متاسفانه باز هم مانند پذیرش آتش بس، با پرداخت خسارات گرا ن از جیب مردم ایران
وقتی به خامنه ای گفته شد که تحریم ها ممکن است مردم را به شورش کشاند، آقا برای حفظ نظام که اوجب واجبات است، احساس کرد که "تکلیف اتمی ساقط میشود " می شود پس توسط نماینده اش، سید جلیلی، با وعده وعید زیاد، کاترین اشتبون را قانع کرد که یکبار دیگر، در هفدهم سپتامبر گذشته، به استانبول بیاید شواهد نشان می دهد که در این ملاقات نماینده اتحادیه اروپا قانع شد که جمهوری اسلامی می خواهد شرایط رابپذیرد، بلا فاصله پس از باز گشت جلیلی ، سرکردگان پاسدارها (محمد علی جعفری و..) برای اولین بارداد و فریاد راه انداختند که جنگ با اسرائیل در پیش است، ما چنین چنان می کنیم ، حرفهایی که برای ناظرین نظامی تنها بیسوادی ، تعجب بر انگیز آنان و بی خبریشان ازالفبای آگاهی ارتشی را به نمایش گذاشت، در همان زمان هاشمی رفسنجانی مهره های خود را جابجا کرد، تصمیمات مهمی گرفت پسر خود را به دارالخلافه فراخواند ، و چون حریف فائزه را تهدید کرد. رفسنجانی از پیش راندن ، مهدی باز نامند ، حریف هر دو، فائزه و مهدی ، را از چترنگ بیرون کرد.
آنگاه نوبت احمدی نژاد بود ، تا با اطلاع از عقب نشینی رهبر در آخرین مذاکرات استانبول. به نیویورک برود و آنجا ، پرده ها را بالا بزند و طی پنج گفتار متفاوت پنج با ر اعلام کند "که با ید با آمریکا مذاکره کنیم
پس از این بود که روزنامه های آمریکا و اروپا از ملاقات مستقیم نمایندگان رهبر و رئیس جمهور آمریکا نوشتند.
حاصل کلام : آری جمهوری اسلامی باز هم در برابر شعار های توخالی خود و باز هم پس ازتحمیل هزینه ها و خسارات زیاد به ایران ،عقب خواهد نشست اما هرچه دیرتر با پرداخت خسارات بیش آیا این خطر هست که اوباما را از دست بدهد ؟ از نظر من مسلم است که اگر رامنی درانتخابات پیروز شود ، جمهوری اسلامی با ترس و حول و فضاحت بیشتری دستها را بالا خواهد برد، آیا شبهای آخرانتخابات کارتر-ریگان تکرار خواهد شد، همه می دانند که ریگان با تحریک احساسات آمریکائیان بر سر اسارت کارمندان سفارت آمریکا در ایران، سر کار آمد ، و جمهوری اسلامی تا
آخرین لحظه از پذیرش خواست کارتر برای رهایی گروگانها پیش از انتخابات ، سرباز زد
علی جلال٠٥/١١/٢٠١٢