ما داریم از دست می رویم
Sun 21 10 2012
شهاب طاهرزاده
انگشتم
به دهانم بسته بود
چشمم
ماتم فردایی را
اعلام می کرد
کجا گیر افتاده ام ...
نه راه عبورست بر من
و نه مرگ را
همدم خود می بینم
چه کسی گفت
دستت را به من بده
داشتن را
فراموش کرده بودم ؟
چه کسی گفت
دهانت را به من بده
که آخرین گناه من
نداشتن بود ؟
من و تو
مثل باد می مانیم
می وزیم و رد می شویم...
چه امیدیست
به فردای ما ؟
روز می آید و می رود
صدای ما
جز از آب دهان
جلوتر نمی رود...
ما داریم
از دست می رویم
01 04 2012