اخبار و گزارشات کارگری ۱۷ و ۱۸ مهرماه ۱۳۹۱(با ضمیمه ویژه۸ اکتبر روز جهانی کودک)
Tue 9 10 2012
اخباروگزارشات کارگری17مهرماه1391(با ضمیمه ویژه8اکتبرروزجهانی کودک)
- بدلیل گرانی سرسام آور مواد اولیه، تولید لاستیک در کارخانه کیان تایر بطور کامل متوقف شد
- تعویق ۲ ماه حقوق كارگران سولفات سدیم صفائیه-اتمام سهمیه بیمه كارگران ساختمانی در اسلامشهرومحرومیت۱۲۰ کارگر
- گزارشی درباره بیماری های تنفسی وپوستی کارگران
- گزارشی درباره کارگران پمپ بنزین ومشکلاتی که با آن دست به گریبانند
- جوانی درحین کاردچاربرق گرفتگی شدوجان باخت
بدلیل گرانی سرسام آور مواد اولیه، تولید لاستیک در کارخانه کیان تایر بطور کامل متوقف شد
اتحادیه آزاد کارگران ایران: کارخانه کیان تایر از جمله کارخانه هایی است که طی سالهای گذشته دچار بحران شده بود و کارگران آن بطور مداوم در اعتراض بسر میبردند اما در یکسال گذشته تولید این کارخانه به روال عادی بازگشت و دستمزدهای کارگران نیز بطور مرتب پرداخت شد اما با شروع بحران ارزی اخیر و گرانی سرسام آور مواد اولیه از روز چهارشنبه 12 مهر ماه این کارخانه بزرگ از تهیه مواد اولیه عاجز ماند و تولید لاستیک در آن بطور کامل متوقف شد.
مدیریت کارخانه کیان تایر از اردیبهشت ماه سال گذشته تاکنون حدود 250 نفر از کارگران را پیش از موعد بازنشسته کرده است. اما بدلیل عدم پرداخت کامل سنوات این کارگران، آنان تاکنون چندین بار در مقابل کارخانه دست به اعتراض زده اند.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران اخیرا مدیریت کارخانه کیان تایر به حدود 60 نفر از کارگرانی که به سن بازنشستگی رسیده اند اعلام کرده است در صورتی آنان را بازنشسته خواهند کرد که این کارگران سنوات خود را همچون کارگران بازنشسته دوره های پیشین بصورت ماهیانه 500 هزارتومان دریافت کنند اما آنان باید با دادن تعهد محضری متعهد شوند که در صورت پیش آمدن اخلالی در پرداخت این پول، دست به اعتراض نخواهند زد. بنا بر این گزارش کارگران زیر بار این طرح مدیریت نرفتند و اعلام کردند در صورتی تعهد محضری میدهند که کارفرما نیز تعهد محضری مبنی بر پرداخت بموقع تعهدات خود بدهد. این کشمکش میان مدیریت و کارگران همچنان ادامه دارد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 17 مهر ماه 1391
تعویق ۲ ماه حقوق كارگران سولفات سدیم صفائیه-اتمام سهمیه بیمه كارگران ساختمانی در اسلامشهرومحرومیت۱۲۰ کارگر
به گزارش17مهرایلنا:
-۲ماه حقوق كارگران كارخانه سولفات سدیم صفائیه گلشن طبس، به تعویق افتاده است. دلایل عدم پرداخت حقوق کارگران به اجرای طرح هدفمندی یارانهها و چند برابر شدن هزینه سوخت و عدم پرداخت تسهیلات بانکی به این واحد بر میگردد.
-سهمیه ۷۰۰ نفری بیمه کارگران ساختمانی تامین اجتماعی اسلامشهر تمام شد.کارگران مشمول به نحوه توزیع این سهمیه اعتراض دارند/.هماکنون ۱۲۰ کارگر مشمول از مزایای بیمه محرومند.
گزارشی درباره بیماری های تنفسی وپوستی کارگران
بسیاری از تختهای بیمارستانی در استان کرمانشاه در اشغال کارگرانی است که به دلیل ناایمن بودن محیط کار دچار آسیبهای قطع عضو و یا بیماری های پوستی و ریوی شدهاند.
دست ها ی پینه زده، قامتی رنجور و خمیده، رنج بردن از درد پا وکمر و چهره ای که به زحمت لبخند می زند، حاکی از چندین سال زحمت و تلاش در شغل و کاری پرزحمت است کاری که شاید خیلی از جوانان امروزی تحمل یک روز انجام دادن آن را نداشته باشند.
حتی فکر کردن به این موضوع هم سخت است که فردی بخواهد بیشتر از آنکه نور و روشنایی ببیند به تاریکی و هوای بسته و آلوده انس بگیرد و خم به ابرو نیاورد.
مشاغلی که تهدیدی است برای معلول شدن، فلج شدن و شاید هم مرگ؛ و او با بی تفاوتی این تهدید را نادیده گرفته و با دستانی تاول زده، دل زمین را تیشه می زند و آن را از هم می شکافد و پیش می رود.
کارکردن در معدن سخت ترین شغل جهان است و بالاترین نرخ مرگ و میر و بیماری های تنفسی را از آن خود کرده است، بسیاری از معدنچیان مجبورند به جای استشمام در هوایی پاک وآزاد، هوایی مملو از گرد وغبار را مهمان ریه خود کنند و متوجه آثار وضررهای بلند مدت آن نشوند.
چنین مشاغلی که باعث آسیب رساندن به مجرای تنفسی و بروز آن در دراز مدت می شوند کم نیستند، اما موضوع درواقع بحثی است که در رابطه با بیماری های ریوی ناشی از شغل است، بسیاری از شغل ها با موادی در ارتباطند که این مواد حتی مقدار اندکی از آن می تواند برای سیستم تنفسی بسیار آسیب زننده باشد و مشکل ایجاد کند و به همین دلیل این افراد معمولا دچار عوارض می شوند هر چند که عوارض ممکن است بسیار طولانی مدت باشد و خیلی دیر خودش را نشان دهد.
این بیماری ها معمولا با نام بیماری های تنفسی مرتبط با شغل خوانده می شوند.
جوشکارانی که هر روز با وسایل و آهن آلات سنگین دست و پنجه نرم می کنند و در هوای سرد زمستانی که یخ زدگی این وسایل چند برابر می شود با دستانی نحیف، آن ها را جابه جا می کنند و در معرض انواع مواد شیمیایی قرار می گیرند تا از آهن آلات سرد و یخ زده در و پنجره های فولادی بسازند، کم نیستند.
کسانی که با سیمان سر و کار دارند شاید نمی دانند که خود سیمان می تواند عارضه های ریوی بسیار جدی ایجاد کند و یا افرادی که در شهرهای شلوغ و پر جمعیت و پر از دود مرتبا در خیابان ها در حال تردد هستند و همواره در معرض آلودگی قرار می گیرند برای این افراد هم طبیعی است که بسیار در معرض بیماری های ریوی قرار بگیرند، متاسفانه دیده شده که در برخی از مشاغل، افراد خانواده هم در معرض خطر قرار می گیرند.
استنشاق این مواد شیمیایی از راه تنفس و بیماری ها و التهاباتی که در دراز مدت خود رانشان می دهند مثل خس خس سینه، سردردهای شدید، احساس تنگی در قفسه سینه، کم شدن روشنایی و بینایی چشم چه در شغل هایی که خیلی سنگین هست و چه در شغل هایی که ظاهرا شغل های راحتی است، به چشم می خورد.
فوق تخصص بیماری های تنفسی در کرمانشاه ، با اشاره به ظاهر شدن بیماری آزبست در سنین بالا، افزود: معمولا عوارض این بیماری بعد از سنین 30 یا 40 سال خود را نشان می دهند، به همین خاطر است که این بیماری معمولا بیماری افراد مسن محسوب شده و در سنین بالا خودش را نشان می دهد و مشکلات آن بسیار جدی خواهد بود.
دکتر معینی تصریح کرد: بیماری آزبست با نام پنبه نسوز شناخته می شود ، این پنبه نسوز الیاف و موادی در داخل خودش دارد که بسیار می تواند مشکلات بسیار جدی برای سیستم تنفسی افراد ایجاد کند، متاسفانه به خاطر کاربرد زیادی که درواقع این ماده در صنایع دارد در برخی از کشورها از آن چشم پوشی نمی شود و همین مسئله باعث می شود افرادی که با این مسئله سر و کار دارند بسیار در معرض خطر قرار گیرند.
وی با اشاره به اینکه از این ماده معمولا در صنایعی با عنوان عایق های حرارتی و کارخانه های سیمان استفاده می شود، گفت: با توجه به اینکه این افراد در چنین محیط هایی کار می کنند دچار بیماری و اختلالاتی خواهند شد که از این بین می توان به اختلالات ریوی مثل التهاب بافت های ریوی یا مجاری تنفسی در افرادی که با این ماده سروکار دارند دیده شده که در ابتدا با سرفه و در مراحل پیشرفته با تنگی نفس همراه باشند.
معینی با اشاره به اینکه در استان کرمانشاه سعی شده استفاده از این ماده به حداقل برسد در خصوص دیگرمشاغل تاثیرگذار بر سیستم ریوی افراد گفت: افرادی که با جوشکاری سر و کار دارند و شغل آن ها جوشکاری است ، معمولا در جوشکاری مواد شیمیایی ایجاد می شود که این مواد شیمیایی تنفس می شود و این مواد از طریق سیستم تنفسی به ریه منتقل می شود و ممکن است به شکل یک التهاب و یا عوارض بسیار طولانی مدت آشکار شود و حجم های ریوی کاهش پیدا می کند و این ها مشکلات بسیار جدی تنفسی پیدا می کنند.
معینی با بیان این مطلب که آقایان به دلیل گذراندن زمانی بیشتر در مشاغلی که با مواد شیمیایی در ارتباطند، بیشتر در معرض بیماری های تنفسی هستند، ادامه داد: عارضه ریوی در طولانی مدت ایجاد می شود و به همین دلیل هم جوشکاران یا اطلاع ندارند و اگر هم اطلاع دارند پیشگیری نمی کنند.
وی با بیان این مطلب که اگر علائمی مانند سرفه التهاب های سیتم عصبی در افرادی که با چنین مشاغلی درارتباطند مشاهده شود حتما باید به پزشک متخصص مراجعه کنند.
وی در خصوص ایمنی و بهداشت محیط کار جهت جلوگیری از مبتلاشدن به بیماری های تنفسی گفت: استفاده از ماسک مانند فیلتری در مقابل موادشیمیایی برای کارگران معدن، جوشکاران و کلا تمامی افرادی که با موادشیمیایی و گرد وغبار در ارتباطند عمل می کند.
به علت عوارض غیر قابل درمان و ناتوانی دائمی ناشی از ابتلاء به این بیماری انجام اقدامات پیشگیرانه در معادن، کارخانه های سیمان و مشاغل در ارتباط با مواد شیمیایی در استان، به خصوص اقدامات سطح اول پیشگیری موثرترین روش های جلوگیری از بروز این بیماری ها هستند که باید مورد توجه کارفرمایان، کارگران و متخصصین سلامت شغلی کرمانشاه قرار گیرند.
منبع:مهر-17مهر
گزارشی درباره کارگران پمپ بنزین ومشکلاتی که با آن دست به گریبانند
كار كردن در منطقهاي خطرناك، قرار گرفتن طولاني در معرض بنزين و ساير مواد شيميايي و نيز اسكناس و حقوق و دستمزدهاي پايين بخشي از سختي كار كارگران پمپ بنزين است.
همه ما مثلث آتش را ميشناسيم. ماده سوختي، اكسيژن و جرقه يا گرما. كارگران پمپ بنزين هميشه در كنار دو ركن از اين سه ركن زندگي ميكنند. كوچكترين بياحتياطي از سوي آنها يا هر فرد ديگري در محوطه پمپ بنزين ميتواند جان آنها را به خطر بيندازد.اين مساله را بايد در كنار نكات بهداشتي و سلامت سنجيد.
دكتر نادر ضرابي، پزشك عمومي در رابطه با تاثيرات احتمالي بنزين روي سيستم بدن انسان به يك نشريه سلامت و بهداشت ميگويد: «از آنجا كه بنزين يك حلال صنعتي بسيار قوي است، در تماس با پوست چربي آن را در خود حل ميكند و از بين رفتن چربي پوست، خشكي و پوسته شدن آن را در پي دارد.»
در كنار اين مساله متخصصان مواردي چون سردرد، سرگيجه، از دست دادن كنترل عضلاني، سرطانزايي بويژه افزايش احتمال ابتلا به سرطان خون و اختلال در سيستم اعصاب مركزي را از آثار كوتاهمدت و بلندمدت قرار گرفتن در معرض بنزين ميدانند.
با اين حال يكي از كارگران با سابقه پمپ بنزين در مصاحبهاي ميگويد يكي ازهمكارانش براي آنكه بتواند از مزاياي مشاغل سخت و زيانآور استفاده كند به اداره كار مراجعه كرده و درخواست بررسي داده بود.
بازرس مربوطه به پمپ بنزين مراجعه كرد و دستگاهي را به مدت دو ساعت به كارگر شاغل در پاي پمپ وصل كرد و تائيد كرد كه اين كار زيانآور است، اما گفت به دليل آنكه كار ما خدماتي است و توليد نميكنيم سختي كار به ما تعلق نميگيرد.
اين كارگر با سابقه پمپ بنزين با انتقاد از كملطفي به كارگران پمپهاي بنزين ميگويد: در حالي كه تا شعاع 100 متري آلوده است، چرا نبايد به كارگران اين شغل توجه كرد؟
به غير از مواد شيميايي، مدام راه رفتن و سر پا ايستادن طولاني هم يكي از ديگر مواردي است كه به سلامت كارگران صدمه وارد ميكند.
دكتر علي ميكائيلي، متخصص قارچشناسي دانشگاه كرمانشاه معتقد است: «عوامل ميكروبي اعم از ويروسها، قارچها و باكتريها با چسپيدن به جرمهاي غيرقابل پاك شدن، روي اسكناس قرار ميگيرند و با توجه به اينكه طول عمر اين جرمهاي ميكروبي متغير است ممكن است عمرشان از چند ساعت تا چند ماه و سال طول بكشد.
وي افزود: قارچها معمولا داراي طول عمر بيشتري نسبت به ساير عوامل ميكروبي هستند بخصوص اگر اسپور قارچ روي وسايل و اجسام قابل ردوبدل كردن و عمومي همچون دسته كليد، دستگيرهها، نردهها و ساير اسناد همچون پول قرار گرفته باشد تا سالها روي آنها باقيمانده و در مورد قارچهاي پوستي يا درماتوفيتها در صورت تماس با پوست افراد ديگر، ايجاد بيماري پوستي بخصوص بيماري پوستي كچلي ميكنند.»
اين خطرات را بايد در كنار آسيبهايي گذاشت كه از مشتريان به كارگران پمپ بنزين ميرسد. يك بازرس واحد مهندسي فرآوردههاي شركت نفت ميگويد: «متاسفانه در تمام پمپهاي بنزين شاهد هستيم كارگران با مردم درگير ميشوند، از سكوها ميافتند و دست و پايشان ميشكند، رانندگان خودروها پول بنزين را برميدارند و متواري ميشوند.» حتي گاهي خرابي پمپها يا زود تمام شدن بنزين باعث ايجاد درگيري ميشود.
با اين همه خطرات و سختيها، حقوق كارگران پمپ بنزين از مدل عمومي كارگران پيروي ميكند. اين به آن معناست كه پايه حقوق فعلي آنان 400 هزار تومان است و در حالت متوسط، با در نظر گرفتن انعام و... به 600 هزار تومان ميرسد.
مقايسه اين دستمزد با ساعت كاري طولاني (گاهي شبانه روزي) و شرايط سخت كاري اين نتيجه را ميدهد كه كارگري پمپ بنزين هم جزو مشاغل سخت است، اگر چه در ليست اين مشاغل نيامده باشد.
نكته جالبتر اين است كه از ميزان دستمزد اين كارگران، مقداري كه توسط مشتريان پرداخت نميشود يا توسط زورگيران احتمالي اخذ ميشود هم بايد كسر شود.
بوي بنزين براي بعضيها هم كه شيرين باشد؛ براي برخي ضيق شده است. استشمام صبحگاهي آن نشانه شروع كاري است كه سختيهاي زيادي دارد.
منبع:جام جم-16مهر
جوانی درحین کاردچاربرق گرفتگی شدوجان باخت
به گزارش17مهر، پایگاه خبری 125،بی احتیاطی و رعایت نكردن اصول ایمنی هنگام کار با دستگاه فنرزنی باعث برق گرفتگی و مرگ شهروند جوان در انتهای خیابان استاد معین، خیابان دستغیب،تهران شد.
مهدی فتحی افسر آماده منطقه 5 كه در محل حادثه حضور داشت دراین باره گفت: جوان 26 ساله ای به نام(یاور-ب)، در حال فنرزنی دهانه چاه فاضلاب بود كه ناگهان دچار برق گرفتگی شد و بنابر تائید عوامل اورژانس در دم جان باخت.
هفدهم مهرماه1391
*******************
ضمیمه اخباروگزارشات کارگری17مهرماه1391- ویژه8اکتبرروزجهانی کودک
-8اکتبر در برخی نقاط دنيا از جمله ايران روز جهانی کودک است
- بچه يي با آرزوي بيدار شدن
- آرزوي صلح و دوستي
- بیانیه جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به مناسبت روز جهانی کودک
- بیانیه جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به مناسبت روز جهانی کودک
- کودکان مهاجر یک فرصت هستند نه تهدید
- استثمار کودکان کار توسط بزرگترین شرکت های تجاری دنیا
8اکتبر در برخی نقاط دنيا از جمله ايران روز جهانی کودک است
8اکتبر در برخی نقاط دنيا از جمله ايران روز جهانی کودک است.
در سال 1953، يونيسف ( United Nations International Emergency Fund ) يکي از بخشهاي دائمي در سازمان ملل گرديد . و روز 8 اکتبر " روز جهاني کودک " نام گذاري شد.
کودکان در اين روز ، خواهان يادآوري اين مسئله هستند که سالانه هزينه هاي غير قابل تصوري صرف توليد انواع سلاحهاي هسته اي و غير هسته اي مي شود حال آنکه در سال کودکان بسياري از گرسنگي ، عدم امکانات بهداشتي ، سوء تغذيه و ... جان خود را از دست مي دهند و کسي نگران آنها نيست !
يونيسف اعلام داشته که تنها با اختصاص پنج دلار براي هر کودک مي توان جان 90 درصد از کودکاني را که سالانه مي ميرند ، نجات داد و براي بهبود چشمگير زندگي کودکان جهان سوم ، کافي است که فقط مبلغ شش هفته بودجه تسليحاتي جهان هزينه شود.
بچه يي با آرزوي بيدار شدن
كودكي هستم با آرزوهاي بزرگ. نه آرزوي آبنبات و يك عالمه اسباببازي. آرزوي من خيلي بزرگ است. آرزوي من از تهران بزرگتر است. آرزوي من از ايران و حتي آسيا هم بزرگتر است. آرزوي من به اندازه دنيا بزرگ است، شايد هم بزرگتر. آرزوي من آرزويي تكراري است. آرزوي من شادي است؛ نه فقط براي خودم، نه براي خانوادهام و نه براي شهرم، بلكه براي تمام دنيا، حداقل تمام بچههاي دنيا. شايد بپرسيد چرا شادي. چون شادي ميتواند براي بچهيي غذا باشد، ميتواند براي بچهيي پدر و مادر باشد، ميتواند براي بچهيي بازي باشد، ميتواند كتاب باشد، ميتواند شكلات يا يك آبنبات شيرين و رنگارنگ باشد، ميتواند براي بچهيي يك دنياي بدون جنگ باشد، ولي در كل شادي چيزي است كه وقتي ما آن را داريم لبخند ميزنيم، پس شايد بهتر باشد بگويم آرزوي من لبخند همه بچههاي دنياست. آرزوي من اين است كه ديگر كودكي فالفروش نبينم. آرزوي من اين است كه بچهيي از گرسنگي نميرد. آرزوي من اين است كه بچهيي مريض نباشد. آرزوي من اين است كه ديگر عددهاي بزرگي كه آمار كودكآزاري را نشان ميدهند، نبينم. آرزوي من اين است كه ديگر بدي نبينم. آرزوي من اين است كه بچهيي با آرزوي بيدار شدن نخوابد. آرزوي من اين است كه ديگر بچهيي در اثر بمبگذاريها نميرد. آرزوي من اين است كه مرزي ميان كشورها نباشد. آرزوي من متحد بودن همه جهان است تا لبخند بر لب كودكانش بنشاند.
بهيندخت عليپور-كلاس ششم ابتدايي
منبع:اعتماد-17مهر
آرزوي صلح و دوستي
آرزويم در روز جهانيمان، صلح و دوستي و جهاني عاري از خشونت است. آخر خستهايم از اينكه هر روز شاهديم در گوشهيي از جهان، عدهيي بيگناه، قرباني جنگ و خشونت ميشوند. آرزوي من دنيايي آشنا با مهرباني و انسانيت است. آشنا با بوي عشق و دوستي، و عاري از «مرگ بر...». در آرزوهاي من هيچ پرندهيي در قفس محبوس نيست! جدا عجب دنيايي خواهد بود، دنياي پر از صلح و دوستي! آرزو دارم انسانها به درجه والايي از آزادانديشي برسند. بتوانند هر انساني را فراسوي مرزهاي جغرافيايي، مذهبي، قومي، نژادي و... بپذيرند و براي يكديگر پيامي از مهر و آشتي داشته باشند. آرزوي جهاني شاد و عاري از فقر را دارم. جهاني كه در آن هيچ كودك كاري وجود نداشته باشد. هيچ انساني براي گذران زندگي مجبور به تنفروشي، دزدي، قتل و... نشود و شأن انسانياش حفظ شود. هيچ كارتنخوابي نباشد و حلبيآبادي وجود نداشته باشد. من آرزوي زميني پاك و سبز را دارم؛ زميني كه با بيمبالاتي انسانها دچار بحران نشود. هيچ ديواري فرو نريزد و هيچ سيل ويرانگري جاري نشود. و در نهايت آرزو ميكنم براي آرزوهاي خوبمان، تنها آرزو نكنيم، بلكه براي تحقق آنها تلاش كنيم. ميدانم كه آرزويم آنقدر زير تيغ غرض اين و آن رفته است كه شايد جذابيت چنداني نداشته باشد اما تكرار آن اهميتش را به من يادآوري ميكند.
كيانا نظري-سوم راهنمايي
منبع:اعتماد-مهر
بیانیه جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان به مناسبت روز جهانی کودک
روز جهانی کودک در حالی سپری می شود که بیش از نیم میلیارد کودک در جهان از کودکی خود محروم شده اند. هرچند مسئله ی کودکان مسئله ای فرامناسبتی است ولی بیراه نیست به بهانه ی این روز نگاهی دوباره به وضعیت کودکان داشته باشیم.
سوءاستفاده و بهره کشی از کودکان، خشونت، بازماندن از چرخه ی تحصیل، محرومیت از تامین اجتماعی مناسب و حتی هویت، مجالی برای جشن گرفتن در چنین روزی باقی نمی گذارد.
اگر چه هر سال در چنین روزی شاهد موجی از آمارها و ابراز نگرانیها از جانب دولتها و نهادهای مردمی در خصوص وضعیت وخیم کودکان در جهان هستیم، اما افزایش هر روزه ی این آمار حکایت از سازوکاری دارد که برای بقای خود، این قبیل بی عدالتی ها را طلب می کند.
همراستا با این سازوکار جهانی، در ایران نیز شاهد میلیونها کودک کار، بازمانده از تحصیل و محروم از حداقل های لازم برای ادامه ی حیات هستیم. دیدن کودکان آسیب دیده دیگر بخشی از زندگی روزمره ی ما شده است. برای یافتن چنین کودکانی لازم نیست راه دوری را طی کنیم، کافی است سری به خیابانها، کارگاههای خانگی، ایستگاههای مترو و مزارع کشاورزی بزنیم.
همزمان با روز جهانی کودک، سال تحصیلی جدید ایران در حالی آغاز می شود که دولت از انتشار آمار مربوط به کودکان بازمانده از تحصیل امتناع می ورزد. اگرچه این آمار در سال گذشته از تقریبا 7 میلیون کودک ایرانی بازمانده از تحصیل حکایت می کرد اما با توجه به این موضوع که اکثر این کودکان از خانواده های کارگری و اقشار ضعیف جامعه هستند، می توان انتظار داشت که وخیم شدن اوضاع اقتصادی و گسترش فقر و گرانی در طول سال گذشته، باعث افزایش این آمار شده باشد.
از طرفی همیشه کسانی هستند که از آمارها جدا می افتند. افرادی که به واسطه ی شرایط اقتصادی یا جنگهای داخلی و خارجی به کشور ما مهاجرت کرده اند. شرایطی که وخامت اوضاع اقتصادی، سختی های مهاجرت و تبعیض های اجتماعی به کودکان این خانواده ها تحمیل کرده است به تنهایی برای محرومیت این کودکان از حقوق اولیه ی خود همچون حق تحصیل کافی است و دیگر نیازی به بخشنامه های بازدارنده ی جدید آموزش و پرورش برای ایجاد محرومیت های مضاعف برای این کودکان نیست.
امسال نیز مثل سالهای گذشته، کودکان مهاجرینی که به دلایل بسیار از دریافت کارت اقامت بازماندند، اجازه ی ثبت نام در مدارس را نیافتند. حتا آموزش و پرورش طی بخشنامه ی جدید خود در مورد کودکان مهاجری که کارت اقامت یا پاسپورت دریافت کرده اند، برای ثبت نام در مدارس دولتی پرداخت مبلغی بین200 هزار تومان تا 400 هزار تومان را الزامی کرده است. وضعیت معیشتی خانواده های افغان به گونه ای است که چنین شرایطی باعث محرومیت بیش از نیم میلیون کودک افغان از تحصیل میگردد.
حال باید پرسید آن زمانی که کودک باید در مدرسه باشد و نیست، چگونه سپری می شود و پیرو این موضوع چه جایگاهی را در جامعه پر خواهد کرد؟ بدیهی است جایگاهی فراتر از نیروی کاری ارزان برای تولید سود بیشتر در ساختار اقتصادی نصیب این کودکان نخواهد شد.
فارغ از اینکه چه کسانی در این بین ذینفع هستند، باید پرسید با وجود خیل آمارها و ابراز نگرانی ها چطور است که هر روزه به این ارقام و آمار نگران کننده افزوده می شود، اما مسئله حل نمی گردد؟ چرا که بهره مندی این کودکان از حقوق اولیه شان همچون تامین اجتماعی و حق تحصیل راه را بر سوءاستفاده از این کودکان به عنوان نیروی کار ارزان می بندد و از آنجا که عامل بازتولید بی رویه ی این مساله عامل فرهنگی نیست راهکار آن را نیز نمی توان به راهکاری صرفا فرهنگی تقلیل داد. بلکه باید تلاش خود را در جهت دگرگونی شرایط اقتصادی اجتماعی سازنده ی کار کودک، به مثابه یک جایگاه، صرف کنیم.
گزارشی درباره کودکان کار
در گوشه و کنار این شهر اثری از آنها میبینی، پشت فرمان باشی یا پیاده، وقتی صدای هیاهویشان را از پشت دیوارهای مدرسه میشنوی یا خندههای کودکانهشان را وقتی با همسالانشان در پیادهرو قدم میزنند، گوش میدهی، یا وقتی تابخوردنشان را در زمین بازی پارکها میبینی، لذت میبری، حتی وقتی شاهد دعواهای کودکانهشان هستی باز هم لبخند میزنی، اینها کودک هستند، با هر آنچه با کودکی همراه است، اما وقتی برخی از آنها را پشت چراغ قرمز میبینی که با نگاههای معصوم، التماس خرید یک شاخه گل میکنند، یا فال به دست با انگشتان ظریفشان به شیشه ماشینت میکوبند، یا وقتی در پیادهرو، آنها را با جثه کوچکشان میبینی که چرخدستی بزرگی را به زور میکشند، وقتی دستهای سیاهشان را میبینی که بهخاطر دست زدن به زبالهها و جداکردن پلاستیک از سایر آشغالها چرک شده است، آنگاه است که دیگر صحنه لذتبخش نیست، دردآور است، دیدن این کودکان آزارت میدهد، نه به خاطر دیدن چهرههای غمگین و ناراحتکنندهشان، به خاطر کودکی گمشدهشان. دیگر همه شاهد تغییر تدریجی چهره و ترکیب صورت این کودکان خیابان شدهاند، خیلیهایشان ایرانی نیستند، سنشان پایین آمده، به راحتی کودکان 3 و 4 ساله را سر چهارراهها میبینی که لابهلای خودروها خود را به شیشه راننده میرسانند، حتی قدشان هم نمیرسد، یا پول میخواهند یا میخواهند گل و فالشان را بخری، اینها البته تنها یک روی سکه است، رد برخی از آنها را میتوانی در کارگاههای زیرزمینی بگیری. همان جا که کارفرمایان برای دور زدن قانون، به صورت پنهانی با کمترین دستمزد، آنها را به کار گرفتهاند. هر چند که گفته میشود این روزها بهدلیل کسادی بازار خیلی از این کارگاهها تعطیل شده و کودکان کار، بیکار شدهاند! همه این اتفاقات در مقابل چشمان مسئولان مربوطه رخ میدهد، همانها که در روز بارها پشت چراغ قرمز توقف میکنند، از پشت شیشههای خودروهایشان، پیادهروها را میبینند. در چنین شرایطی دور از ذهن نیست اگر روز جهانی کودک (16 مهر) را در سکوت سپری شود. در همین سکوت بود که در نشست صمیمی با اعضای هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان، مشکلات کودکان و حقوق نادیدهشان، مطرح میشود. لایحه جامع حمایت از حقوق کودکان، سیاستهای آموزش و پرورش، کودکان کار و خیابان و زلزلهزده، کودکآزاری و... موضوعاتی بود که از سوی اعضای هیات مدیره انجمن مورد بررسی قرار گرفت. کودکان کار و خیابان اما در اولویت بودند، با مطرح شدن ماجرای بیکاری کودکان کار و خیابان در ماههای اخیر؛ علیاکبر اسماعیلپور یکی از اعضای هیات مدیره انجمن، به بکارگیری کودکان در کارگاههای زیرزمینی برای فرار از مالیات و بیمه کردن کارگران اشاره میکند با این حال میگوید که تاکنون با پدیده بیکاری این کودکان مواجه نشده است. اما خبرنگار به اظهارات مددکاران مرکز کودکان کار و خیابان پاسگاه نعمتآباد اشاره میکند که خبر از تغییر در بازار کار این کودکان دادهاند.
بیکاری کودکان کار
پهلوان، یکی از فعالان کودک اما این موضوع را تایید میکند: «این اتفاق برای کودکانی رخ میدهد که به صورت پنهانی مشغول به کار هستند، تعدادی از کودکان تازه وارد کانون اصلاح و تربیت میگویند که بهدلیل مشکلات صاحب کارشان، بیکار شده و در نهایت روانه خیایان شدهاند. یعنی حتی به صورت پنهانی مشغول به کار بودند اما بهدلیل وضعیت اقتصادی بیکار شده و در نهایت درگیر آسیبهای اجتماعی شدهاند.» در این میان لیلا ارشد یکی دیگر از اعضای هیات مدیره انجمن به آماری که شهرداری تهران از کودکان کار ارائه کرده اشاره میکند. «براساس اعلام شهرداری کودکان کار و خیابان 15 درصد افزایش یافتهاند.» او این توضیح را هم میدهد: «زمانیکه شرایط سخت میشود خانوادهها ناچار میشوند از کودکانشان برای امرارمعاش استفاده کنند، البته آمارهای شهرداری آمار دقیقی نیست، چرا که تنها محدود به بچههای خیابان است.» به اعتقاد اسماعیلپور نیز اعلام این آمار از سوی شهرداری تهران، براساس پژوهش و بررسی رسمی نبوده است. «متاسفانه تاکنون هیچ پژوهش جدی در این زمینه صورت نگرفته است.»
کودکان کار روانه کانون اصلاح و تربیت
دکتر شیوا دولتآبادی، استاد دانشگاه و یکی دیگر از اعضای هیات مدیره انجمن نیز تاکید میکند که بارزترین پدیده افت اقتصادی، ورود کودکان کار و خیابان به کانونهای اصلاح و تربیت است. این پدیده به خودی خود فاجعه است، حتی نبود کار زیرزمینی سبب میشود تا گرایش به کارهای خطرآفرین از سوی این افراد بیشتر شود. تاثیر سیاستهای آموزش و پرورش در افزایش جمعیت کودکان کار و خیابان، موضوع دیگری بود که در این جلسه مطرح شد، دکتر دولتآبادی در این باره میگوید: «هزینهبر شدن تحصیل، خانوادههایی را با مشکل مواجه کرده است، همین موضوع سبب میشود تا تعداد دانشآموزان دچار ریزش شود، از سوی دیگر نبود خدمات مددکاری در مدارس بهخصوص در مناطق آسیبپذیر تا بتوانند وضعیت زندگی این خانوادهها و دانشآموزان را دنبال کنند، شرایط را بدتر کرده است.» اسماعیلپور با اشاره به جمعآوری متکدیان و کودکان کار و خیابان در روزهای برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد و اعلام آمار کاهش این افراد از سوی مسئولان میگوید: «این کودکان که برای مدتی از سطح شهر جمعآوری شدند، بلافاصله مسئولان تاکید کردند که تعدادشان کم شده است.» براساس اعلام او، این اتفاقات در حالی رخ میدهد که براساس ماده 32 پیماننامه جهانی حقوق کودک و ماده 72 قانون کار ایران، اشتغال کودکان ممنوع است، با این حال وزارت رفاه در سالهای گذشته برنامهای برای اجرای این مفاد نداشته و ندارد. علاوه بر این در سال 80 مقاولهنامه 182 سازمان جهانی کار تحت عنوان شناسایی و محو بدترین اشکال اشتغال کودکان نیز پذیرفته شده و ایران متعهد به اجرای آن شده است. «براساس آمار مرکز پژوهشهای مجلس، تعداد دانشآموزان بازمانده از تحصیل 5/3 میلیون نفر است.» اسماعیلپور با اشاره به این اعداد، ادامه میدهد: «در ابتدای سال تحصیلی آموزش و پرورش میزان دانشآموزان ثبت نام نکرده واجد شرایط را 5/1 درصد اعلام کرد، با این توضیح که این افراد یا معلول بودند یا به نوعی دسترسی به آموزش نداشتند.» به گفته او، در برخی از روستاها مدرسه وجود ندارد یا اینکه بهدلیل شرایط اقتصادی خیلی از آنها توانایی مدرسه رفتن ندارند؛ «در روستاهای آذربایجان شرقی، کودکان بهدلیل نبود مدرسه راهنمایی در روستایشان و مسافت زیاد آن با خانههایشان، تا کلاس پنجم ابتدایی سواد دارند، که نشاندهنده غفلت آموزش و پرورش است.»
منبع:آرمان-16مهر-بخشی ازیک گزارش
کودکان مهاجر یک فرصت هستند نه تهدید
جمعیت پناهندگان در کشور ما در طول 30 سال گذشته جمعیت شناوری بوده است و متناسب با فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی در افغانستان، جمعیت آنها در کشور کم و زیاد شده است، نیمی از این جمعیتی که در ایران هستند را زنان و کودکان تشکیل میدهند که بهدلیل آسیب پذیری بالای آنها، از محرومیتهای آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی و امنیتی بیشتری برخوردار بودند. هر چقدر هم که بخواهیم وضعیت آنها در ایران و افغانستان مقایسه کنیم، آنها را در ایران وضعیت قابل قبولتری دارند، با توجه به شرایط افغانستان، اگر به ایران مهاجرت نمیکردند قطعا نیمی از این زنان و کودکان در جریان جنگ، خشکسالی و فقدان کمبودهای بهداشتی جان خود را از دست میدادند. حضور این افراد در ایران فرصت جدیدی را برایشان فراهم کرد تا زندگی جدیدی را شروع کنند. در کنار این موضوع ما بهعنوان فعالان اجتماعی با نگاه آرمانی به مسائل، انتظار داریم موضوعهایی که در جامعه مطرح میشود به بهترین شکل ممکن عملی شوند، به اعتقاد ما کسانی که فرصت زندگی سالم و مطمئنی در کشورشان را بهدست نیاوردند و به ایران پناهنده شدهاند، باید مدت اقامتشان در ایران را با بهرهوری از حداکثر امکانات بگذرانند، در نهایت اگر منصفانه به موضوع نگاه کنیم شاید برآورده کردن تمام نیازها و مطالبات جمعیت زیادی از این افراد در جهان بیسابقه است. به هر حال منطقی نیست که همه انتظارات این افراد تحقق پیدا کند. یکی از مهمترین خواستههای ما نیز توجه به آموزش کودکان مهاجر است. براساس آمارهای رسمی ما به طور متوسط 200 هزار دانشآموز پناهنده را در کشور داریم که امکان دسترسی به مدارس دولتی را نداشتهاند و کسانی بودند که با استفاده از موقعیتهای دیگر این امکان برایشان فراهم شد تا در محیط آموزشی ایران حضور داشته باشند، براساس آخرین آمار 288 هزار دانشآموز پناهنده در سال تحصیلی 91 90 ثبت نام کرده و مشغول یادگیری هستند. این در حالیست که براساس آمار یونیسف در سال گذشته، از میان مهاجران افغان حدود 400 هزار لازم التعلیمی در کشور وجود داشت که با کم کردن 288 هزار نفر، باز هم تعداد قابل توجهی از آنها خارج از چرخه آموزش قرار دارند. بررسیها نشان میدهد که تعداد مهاجران افغان در چند سال اخیر افزایش داشته است، یک بخش از این اتفاق، متاثر از سیاستهای ناشی از تجدید نظر دولت در ارتباط با آموزش کودکان افغان بوده است، در پی این سیاستها بود که این کودکان فرصت بیشتری برای استفاده از محیطهای آموزشی پیدا کردند. با این حال ما در سال جاری با این نگرانی مواجه هستیم که افزایش شهریه مدارس برای پناهندگان، در کنار تنگ نظریهایی که در سطح مدارس از سوی برخی مدیران مناطق و مدارس صورت میگیرد، فشار فزایندهای به خانوادههای این کودکان وارد شود. افزایش نرخ هزینههای اقتصادی در جامعه در کنار افزایش شهریههای ثبت نام عامل بزرگی شده تا تعداد بیشتری از این افراد از چرخه آموزش خارج شوند. خارج شدن این کودکان از چرخه آموزش مساوی است با وارد شدن آنها به چرخه کار و خیابان و آسیبهای اجتماعی که در نهایت جامعه را مورد تهدید قرار میدهد. انتظار ما این است که در راستای تحقق حقوق کودکان که همان فراهم کردن زمینه تحصیل رایگان است، آموزش را در اختیار این افراد قرار دهیم تا زندگی مناسبتر و قابل قبول تری داشته باشند، این موضوع میتواند از سطح آسیبهای اجتماعی و ... بکاهد. آن چیزی که وجود دارد این است که میان فقر اقتصادی و بالا رفتن آسیبهای اجتماعی رابطه مستقیمی وجود دارد، به همان نسبت که شرایط اقتصادی تنگتر میشود، آسیبها نیز افزایش پیدا میکند، مسئولان باید توجه داشته باشند که آموزش برای این خانوادهها نیاز ثانویه است، اگر دولت میخواهد هزینههای حضور این افراد در جامعه را کاهش دهد، بهترین راه رایگان کردن آموزش آنهاست، چرا که هزینههای ناشی از ورود این افراد به چرخه کار و خیابان سنگینتر از پرداخت هزینههای تحصیلشان است. آموزش و پرورش اعلام میکند که هزینه آموزش هر یک کودک پناهنده در ایران حدود یک میلیون تومان در سال است، اما اگر این افراد از چرخه آموزش خارج شوند، هر کدام از آنها میتوانند یک بمبی باشند که هر لحظه ممکن است، منفجر شود، در آن شرایط این کودکان به شدت در معرض ارتکاب جنایت قرار میگیرند. براساس آمار شهرداری تهران، دو سوم کودکان کار و خیایان، مهاجر هستند، مشکلات اقتصادی به طور طبیعی بر جامعه مهاجران تاثیر میگذارد، از یک طرف مشکلات فرهنگی فراوانی که این خانوادهها با آن روبهرو هستند، باعث میشود تا تنها چیزی که به ذهن این افراد برای ادامه حیات در ایران میرسد، استفاده از کودکانشان است. انتقادی که به برخی از مسئولان و تصمیمگیرانی که به طور مستقیم مرتبط با موضوع مهاجران هستند، وارد است این میباشد که اشراف کاملی نسبت به موضوع پناهندگان از سوی این افراد وجود ندارد، این در حالی است که این موضوع به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی برای کشور اهمیت زیادی دارد، شاید یکی از بزرگترین نگرانیهای ما نادیده گرفتن مشکل پناهندگان و مهاجران در کشور است. در بسیاری از کشورها شاید تعداد مهاجرانشان کمتر از 50 هزار نفر باشد، اما شاهد هستیم که بدون استثناء تمام دانشگاههای آن کشور کرسی پناهندگان دارند که به مشکلاتشان رسیدگی میکنند، اما در ایران بخش کوچکی از ادارات و وزارتخانهها به این موضوع اختصاص داده شده است، تصمیم گیریها در این زمینه کاملاً کارشناسی نیست و به تدریج فرصتها تبدیل به تهدید میشود، زمانیکه ما شناخت عمومی نسبت به این موضوع نداریم چگونه میتوانیم آسیبهای ناشی از حضور این کودکان در کشور را بررسی و درمان کنیم. کودکان پناهندهای که در کشور ما بزرگ میشوند نسل دوم و سوم مهاجران هستند. نادیده گرفتن آنها تبدیل به تهدید میشود، بسیاری از این کودکان که جوانی و نوجوانی خود را در ایران گذراندهاند با نگاه غیرانسانی سرشار از عقده میشوند و این افراد در بازگشت به افغانستان تبدیل به تهدید میشوند.
منبع:آرمان-16مهر
استثمار کودکان کار توسط بزرگترین شرکت های تجاری دنیا
نویسنده: جکی کوندلا / آدام بورک (نوامبر2008)
برگردان: گیتا صالحی
مهم نیست که ازچه زاویهای به موضوع بنگریم، دنیای امروز با پول و طمع اداره میشود و مقدارپول هرکس، مهمترین مسأله برای او است. تجارتهای بزرگ واردات کالا، امور خارجی و اقتصاد امروز جهان را اداره میکنند و مهم نیست در کجای دنیا باشد. شیوهی زندگی طمعکارانه و دیدگاه مادی این شرکتها، زندگی و ذهن بسیاری از انسان های پاک و شریف را به خود مشغول کرده است و این گفته که " پول ریشهی تمامی بدیهاست" به عینه امروزه قابل لمس است
زمانیکه به جزییات بنگریم اصلاً غیرمنتظره نیست که کار کودکان جزو بزرگترین مشکلات دنیای امروز است. شرایط کاری سخت، محل کارغیرایمن، دستمزدهای پایین و ساعات کاری زیاد، دنیای کاربردگی را میسازد و در بیشترمواقع این کودکان هستند که در کارخانهها کار میکنند. اگرچه این ارزانترین و آسانترین راه برای تولید کالاهای شرکتها، انتقال، واردات و فروش آنها است، اما بردگی کودکان کارمشکل بزرگی در جهان امروزاست و هر فرد که احساس انسانی مشترکی با دیگران دارد، باید از کنترل خارج شدن آن جلوگیری کند. اگر اقدامی در مورد این مشکل صورت نگیرد، کودکان بسیاری، به خاطر بیتوجهی خواهند مرد. درصورت امکان باید پیش ازآن، اقدامی انجام شود و شرکتهایی که از نیروی کار مزدوری کودکان استفاده میکنند، افشا گردند. در میان شرکتهایی که ازکار بردگی استفاده میکنند، تعداد زیادی از مارکهای معروف به چشم میخورند. لباسها، اسباببازیها و سایر محصولات این شرکتها به روشهایی تولید میشود که میتوان گفت بسیار وحشتناک است.
شرکتهای بزرگ تجاری مانند شکلات نستله، نایک و گپ به سوءاستفاده از کودکان کار بدنام هستند. آیا کسی حقیقتاً میتواند قطعهای شکلات یا یک دست لباس خریداری کند که یک کودک بیگناه بیش از ساعات کاری معمول و با حقوقی کمتر از حداقل دستمزد روی آن کار کرده باشد؟ امیدوارم که اینطورنباشد. برای کسانی که این موضوع را انکار میکنند، مدارکی در تأیید وجود کودکان کار موجود است.
میلیونها امریکایی حداقل روزی یک بار از خوردن تکهای شکلات خوشمزه لذت میبرند. این شاید تنها یک قطعه شکلات خوشمزه باشد و شاید باعث قربانی شدن یک نفر شده باشد. در" کوت دی ایووره" ارتباطی شگفتانگیز بین شکلات و کار کودک وجود دارد.
" کوت دی ایووره" درغرب افریقا واقع شده است و با تولید 46 درصد از کل کاکائو در دنیا، بزرگترین تولیدکننده و صادرکنندهی کاکائو است. غرب افریقا، در مجموع 80 درصد کاکائوی دنیا را تولید میکند.
کاکائو دانهی خشک و کاملاً تخمیرشده و چرب درخت کاکائو است که شکلات از آن ساخته میشود. درخت کاکائو برای امریکاییها بسیار آشنا است. شاید منشا آن در اصل از دامنه کوههای آند، در آمازون و آبگیرهای اورینوکو در جنوب امریکا باشد. امروزه هنوز میتوان نمونههایی از درختان کاکائو را در این مناطق پیدا کرد. درختان کاکائو در مناطق جغرافیایی محدودی قابل رشد هستند، حدود20 درجه در شمال و جنوب اکوادور.
نزدیک به 70 درصد محصولات در غرب افریقا تولید میشود. کشور" کوت دی ایووره" درغرب افریقا، صادرات دانههای کاکائو را به بازارهای جهان سرپرستی میکند. بنابراین، وجود کاربردگی کودکان در حال حاضرمربوط به این کشور است.
این کاکائو در روندی بسیار وحشتناک و تکاندهنده به محصولی تبدیل میشود که به بیشترمردم شادی و لذت هدیه میکند: یعنی شکلات.
بسیارناراحتکننده است که بدانیم که چیزی که تا این حد در یک کشورلذتبخش است با هزینهی کاربردگی کودکانِ کشوری دیگر بوجود آمده است. این موضوعی است که تمام مردم جهان باید به آن توجه کنند و برای ریشهکن کردن آن فعالیت کنند.
پسران جوان 12 تا 16 ساله اصلیترین قربانیان آن هستند. آنها از کشور خود دزدیده میشوند تا به کارخانههای کاکائو در" کوت دی ایووره" فروخته شوند. آنها در کارگاههای کوچک در گوشه و کنار کشور کار میکنند: درو کردن دانههای کاکائو روز و شب و تحت شرایط غیرانسانی. بیشتر این پسران جوان از کشورهای همسایه مانند مالی دزدیده میشوند. در این کشورها مأموران در ایستگاههای اتوبوس میچرخند و به دنبال کودکانی هستند که تنها ایستادهاند یا گدایی میکنند.
اخبارمربوط به تجاوز به کودکان در این کشور به تازگی توجه همه را به خود جلب کرده است، این مسائل به طور اتفاقی مورد توجه قرارنگرفته است. بسیاری از این موارد شرایط دائمی در این کشورها بوجود میآورند که این نوع از بردگی مدرن را تثبیت میکنند.
***
کمپانی نایک نامی آشنا در تمامی کشورهای دنیا است. از کفشهای اسنیکر گرفته تا بطریهای آب. نایک یک تولیدکنندهی لوازم و تجهیزات ورزشی و لباس است.
نایک متهم شده است که در پاکستان از کودکان برای ساخت توپهای فوتبال استفاده میکند و آن را به کشورهای مختلف میفروشد تا کودکان و نوجوانان از بازی با آن لذت ببرند.
اگرچه در قانون امریکا آمده است که هر شرکتی که ازکودکان برای تولید محصولاتش استفاده کند، مورد پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت، اما دولت تقریباً هیچ اقدامی در مورد محصولات نایک انجام نداده است.
درآمد سرانهی در پاکستان 190 دلار در سال است که به طورمتوسط هر فرد با کمتراز میزان اندک 5 دلار در ماه زندگی میکند. فرهنگ پاکستان به گونهای است که یک کارگر تا سقف 10 نفر را با کمترین درآمد اداره میکند.
در امریکا زندگی با 5 دلار در روز غیرممکن است. مشکل اولین باردر سال 1996 افشا شد، زمانیکه، درمجله زندگی در ماه ژوئن، عکسی از پسرکی 12 ساله در پاکستان به چاپ رسید که در کنارش تکههایی از توپهای فوتبال نایک قرارداشت. مقالهای در این مجله مطرح میکرد که این پسربچه در کل روزانه 60 سنت میگیرد که با آن در امریکا تنها میتوان 2 عدد آدامس بادکنکی خرید.
درسالهای 1970، کفشهای نایک به طورمشخص در کره جنوبی و تایوان ساخته میشد، و تعداد کمی از کارخانههای نایک در امریکا بود. در1984، فروش5.2 میلیون دلاری نایک، باعث تعطیلی آخرین کارخانهی آن در امریکا شد. تمامی کارخانههای آن به آسیا منتقل شد. امروزه، بسیاری ازکارخانههای نایک در ویتنام، اندونزی و چین واقع شدهاند، جایی که آنها میتوانند از نبود قوانین حمایتی و وجود کارگران ارزان استفاده کنند. در کنار نایک میتوان به رسوایی گپ هم در این زمینه اشاره کرد.
***
گپ هم به دلیل استفاده از نیروی کاری کودکان در خط تولید پوشاک خود، بدنام است. درهند، کودکان 10 ساله، در کارخانههای نساجی و پوشاک گپ کارمیکنند. با توجه به یک تحقیق، بیش از20درصد اقتصاد هند به کودکان وابسته است. این ارقام غیرمنتظره، برابر با 55 میلیون کودک زیر14 سال است. در کشور امریکا کودکان زیر 14 سال حتی نمیتوانند رانندگی کنند چه رسد به 16 ساعت کار در یک کارخانه!
گپ یکی ازموفقترین مارکهای مد درایالت متحده امریکا و حتی درسرتاسرجهان است و مشتریان پروپاقرصی دارد. اگرچه، جنایتی که در تولید این لباسها اتفاق میافتد، بسیار وحشتناک است. با اینکه حتی افرادی در راه تولید این محصولات به دلیل محیط ناامن کاری کشته میشوند، اما دولتها آشکارا اقدامی در جهت توقف این کار نمیکنند.
سالهای سال است که متأسفانه، مشهورترین مغازههای لباس، گپ، به خاطراستفاده از بردگی کودکان کار مورد قبول نیستند. یک خبرنگار بدون مرز، تصویری وحشتناک از یک پسر10 ساله گرفته است که مجبور بود تا گلدوزی یک قسمت از لباسهای کودک با مارک گپ را انجام دهد. این کودک میگوید که آنها باید کار خود را تمام کنند و اجازه ندارند که محل کار را ترک کنند تا زمانیکه قرض خانواده آنها تماماً پرداخت شود. گپ در تلاشی جهت توقیف مدارک ارائه شده علیه شرکت، چنین پاسخ میدهد:
"ما اعتقاد داریم که در هیچ دورهای گپ قبول نکرده است که کودکان برای تولید پوشاک کارمیکنند. این ادعاها عمیقاً تحریککننده است و ما این موضوع را خیلی جدی میگیریم. از تمامی عرضهکنندههای لباسهای ما و سایر فروشگاههای تحت قرارداد آنها، درخواست شده است که از کودکان کار برای تولید پوشاک استفاده نکنند. کاملاً مشخص است که یکی ازدستفروشان ما از این توافق سرپیچی کرده و رسیدگی کامل در این مورد در دست اقدام است."
بسیاری ازکمپانیهای سراسر دنیا از کار بردگی استفاده میکنند تا محصولاتشان سریعترو ارزانترتولید شود. سازمان جهانی کاراعلام داشت که نزدیک به 218 میلیون کودک 5 تا 17 سال در کشورهای درحال توسعه مشغول به کارهستند که نزدیک به 150 میلیون آنها دربخش کشاورزی کارمیکنند. این میزان 10 برابر تعداد آنهایی است که در کارخانهها کارمیکنند. این موضوع که این کودکان اصلاً کارمیکنند، به خودی خود وحشتناک است چه رسد با روزی کمتراز یک دلار! چرا که بسیاری ازکودکان هم سن و سال آنان در ایالت متحده امریکا اصلاً کارنمیکنند.
در ایالات متحده امریکا، حداقل دستمزدی که توسط دولت در نظرگرفته شده است که شخص بتواند با آن زندگی کند، برای هرساعت هشت برابر چیزی است که بعضی از کودکان کار در این کشورها در روزمیگیرند. این موضوع که کشورامریکا دراین زمینه اقدامی نمیکند، عملی توهینآمیزاست و به همین دلیل ما باید اقدامی انجام دهیم.
کسانی که در امریکا اقامت دارند، نمیدانند تا چه اندازه خوشبخت هستند که در کشوری زندگی میکنند که نگران فقر بیاندازه نیستند و به هرفرد که بخواهد فرصتی برابر برای موفقیت داده میشود. کشورامریکا بسیارفاسد است که ما باید به کودکانی در سایر کشورها پول بپردازیم (چیزی کمترازروزی یک دلار) تا کاری را انجام دهند که ما برای انجام آن بسیارتنبل هستیم. مشقتی را تحمل میکنند تا عده ای دیگر راحت زندگی کنند.
شرکتها بیشتراز حد کفایت خود پول دارند و میتوانند به کارگران خود حقوق عادلانه بپردازند و برای آنان ساعات کاری منصفانهای درنظربگیرند بدون اینکه در تجارت خود ضررکنند.
تولیدکنندگانی مانند نایک و گپ وقتی کار به بردگی کودکان کشیده میشود، باید تعطیل شوند. و مردم عادی کسانی هستند که باید برای چالش تعطیل کردن این کارخانه ها دست به کارشوند.
منبع:وبلاگ کانون مدافعان حقوق کارگر
هفدهم مهرماه1391
*****************
اخباروگزارشات کارگری18مهرماه1391
- تجمع اعتراضي رانندگان شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه در مقابل شهرداري تهران
-بیش از 200 نفر از رانندگان و کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران با لباس فرم در مقابل ساختمان اصلی شهرداری تهران دست به تجمع اعتراضی زده اند
- گزارش تکمیلی تجمع اعتراضی رانندگان شرکت واحد تهران در مقابل ساختمان اصلی شهرداری تهران
- اعتصاب بخشی ازشبکه حمل ونقل (ایاب وذهاب کارگران) در پتروشیمی بندرامام
- تعطیلی شرکت پیمانکاری پوشش راه،بیکاری کارگران وعدم پرداخت حقوق 6ماه گذشته شان
- مصدومیت شدید 2کارگر براثرپارگی سیم بكسل آسانسور دست ساز وغیراستاندارد
-9اکتبرروزاعتصاب ،تظاهرات وراهپیمایی کارگران درفرانسه
- تظاهرات علیه سفر مرکل به یونان
تجمع اعتراضي رانندگان شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه در مقابل شهرداري تهران
در پي افزايش ده درصدي حقوق كارگران شهرداري در سال 88 و افزايش حق مسكن كاركنان شهرداري و كارمندان شركت واحد عدم پرداخت اين افزايشها دليل تجمع اعتراضي رانندگان مقابل شهرداري تهران شد. رانندگان و كارگران كه ماههاست با نامه نگاري به مدير عامل شركت واحد و پيگيري از طريق بازرسي شهرداري و پيگيري هاي متعدد و عدم پاسخگوئي مسئولين نسبت به پرداخت اين معوقه ها امروز مورخ 18/7/91دست به تجمع اعتراضي زدند كه از ساعت 8/30شروع و با وعده مسئولين ساعت 14 بدون دخالت پليس بپايان رسيد .
بیش از 200 نفر از رانندگان و کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران با لباس فرم در مقابل ساختمان اصلی شهرداری تهران دست به تجمع اعتراضی زده اند
اتحادیه آزاد کارگران ایران: از ساعت 30/8 صبح امروز سه شنبه 18 مهر ماه بیش از دویست نفر از کارگران و رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در اعتراض به عدم توجه شهر داری و مدیریت این شرکت به خواست هایشان در مقابل ساختمان اصلی شهرداری تهران در خیابان بهشت دست به تجمع اعتراضی زده اند.
این کارگران خواهان اعمال افزایش ده درصدی حقوق های خود هستند. شرکت واحد تهران یکی از شرکتهای زیر مجموعه شهرداری تهران است اما شهرداری تهران از اعمال حقوق و سایر مزایایی که به کارگران و کارمندان شهرداری تعلق میگیرد در مورد کارگران ورانندگان شرکت واحد خودداری میکند.
کارگران شرکت واحد تهران مدتهاست به اشکال مختلف نسبت به این تبعیض معترضند اما مسئولین شرکت واحد و شهرداری تهران به خواست این کارگران توجهی نشان نداده اند. به همین دلیل این کارگران امروز دست به تجمعی اعتراضی در مقابل شورای شهر تهران زده اند.
بنا بر آخرین خبرهای رسیده به اتحادیه ازاد کارگران ایران (ساعت 30/11 ) این تجمع اعتراضی همچنان ادامه دارد و مسئولین شهرداری در حال حاضر کارگران را به مسجد شهرداری جهت مذاکره دعوت کرده اند. کارگران اعلام کرده اند چنانچه مسئولین شهرداری و شرکت واحد در میان کارگران حاضر نشوند بار دیگر تجمع خود را به خیابان خواهند کشاند.
خبر تکمیلی این تجمع اعتراضی متعاقبا از سوی اتحادیه آزاد کارگران ایران منتشر خواهد شد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- 18 مهر ماه 1391
همراه با گزارش تصویری
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=2624
گزارش تکمیلی تجمع اعتراضی رانندگان شرکت واحد تهران در مقابل ساختمان اصلی شهرداری تهران
اتحادیه آزاد کارگران ایران: بیش از 200 نفر از رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از ساعت 30/8 صبح امروز 18 مهر ماه تا ساعت 13 دست به تجمعی اعتراضی در مقابل ساختمان اصلی شهرداری تهران و شورای شهر در خیابان بهشت زدند. این دو ساختمان در یک نقطه قرار دارند.
این تجمع از سوی کارگران شرکت واحد در حالی صورت میگیرد که از ابتدای سال 1388 ده درصد به عنوان حق جذب به حقوق کلیه پرسنل شهرداری تهران و دیگر زیر مجموعه های این شهرداری از قبیل سازمان آتش نشانی و... افزوده شد اما این مسئله در شرکت واحد تهران به اجرا در نیامد و از اواخر سال 1390 کارگران شرکت واحد تهران از طریق نامه نگاری، جمع آوری طومار اعتراضی و ارائه آن به مسئولین شرکت واحد و شهرداری تهران خواهان رفع تبعیض از خود شدند اما مسئولین شهرداری و شرکت واحد تهران در این مدت به خواستهای این کارگران توجهی نکردند و به همین دلیل بیش از 200 نفر از آنان از صبح امروز دست به تجمعی اعتراضی در مقابل ساختمان اصلی شهرداری و شورای شهر تهران زدند و خواهان رسیدگی به خواستهای خود شدند.
مسئولین شهرداری تهران پس از تجمع اعتراضی کارگران شرکت واحد، در ساعت 30/11 با وعده حضور مسئولین شهرداری و شرکت واحد در میان کارگران، آنان را به مسجد شهرداری هدایت کردند اما پس از گذشت نیم ساعت و عدم حضور این مسئولین در میان کارگران، آنان بار دیگر تجمع خود را به مقابل ساختمان اصلی شهرداری تهران در خیابان بهشت کشاندند و همین مسئله باعث شد حدود 30/12 مدیر کل منابع انسانی شرکت واحد در میان کارگران حاضر شود وی طی سخنانی اعلام کرد: پرداخت حق جذب به شما مصوب شده است و ما در حال سیر مراحل تکمیلی این مسئله هستیم و تا آخر سال حق جذب به حقوقهای ماهیانه اضافه خواهد شد. وی همچنین وعده داد از اول سال نود و دو به حق مسکن کارگران شرکت واحد نیز اضافه خواهد شد.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه ازاد کارگران ایران پس از صحبتهای مدیر کل منابع انسانی شرکت واحد واعلام خبر مصوب شدن پرداخت حق جذب به این کارگران، آنان به تجمع خود پایان دادند و اعلام کردند چنانچه صحبتهای مدیر کل به یک وعده تبدیل بشود اینبار با تعداد بیشتری از همکاران شان تجمعات اعتراضی خود را از سر خواهند گرفت.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- 18 مهر ماه 1391
اعتصاب بخشی ازشبکه حمل ونقل (ایاب وذهاب کارگران) در پتروشیمی بندرامام
اتحادیه آزاد کارگران ایران: امروز سه شنبه 18 مهر ماه حدود 30 نفراز رانندگان سیستم حمل و نقل پتروشیمی بندر امام که کارگران شرکتهای فیرمکو وشاخص را(طبق قراردادهای قبل)به سر کار میرساندند بعلت عدم پرداخت دستمزد وحقوق معوقه دست به اعتصاب زدند و از آوردن و بردن کارگران به محل کارخودداری کردند.
در نتیجه این اعتصاب تعدادی از کارگران نتوانستند بر سرکارهای خود حاضرشوند وتعدادی هم بموقع بر سر کارهایشان نرسیدند. بنا برآخرین خبرهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، این اعتصاب همچنان ادامه دارد و رانندگان تصمیم دارند تا حصول نتیجه ازفعالیت خودداری کرده و به اعتصاب خود ادامه دهند.
این رانندگان درچارچوب شرکت پیمانکاری "صنعت کارون نادر"فعالیت میکنند و 4 ماه است دستمزد ماهیانه خود را دریافت نکرده اند. این قبیل رانندگان جدا از هزینه های سرسام آور زندگی باید مخارج سنگین تعمیر و نگهداری وسوخت وروغن ماشینهای خود را بپردازند و از طرف دیگر بسیاری از آنان ماشینهایشان را بطور اقساطی خریداری کرده اند و ناچارند اقساط ماهیانه خودرورهایشان را نیز پرداخت کنند با این حال و با وجود شرایط اقتصادی بسیار سختی که این رانندگان دارند کارفرما چهار ماه از پرداخت حق و حقوق انان خودداری کرده و شرایط بسیار غیر قابل تحملی را بر این رانندگان تحمیل کرده است
اتحادیه آزاد کارگران ایران- 18 مهر ماه 1391
تعطیلی شرکت پیمانکاری پوشش راه،بیکاری کارگران وعدم پرداخت حقوق 6ماه گذشته شان
به گزارش18مهرایلنا،کارگران شرکت پیمانکاری «پوشش راه» علیرغم خاتمه نیافتن مدتزمان قرارداد کاریشان، در ۶ ماه گذشته دستمزدی دریافت نکردهاند.
بنا بهمین گزارش،صادق کلانی رئیس اداره راه و شهر سازی دیهوک طبس، در خصوص مشکلات کارگران این شرکت پیمانکاری،توضیح داد: محور دیهوک به راه ور و همچنین دیهوک به فردوس پروژه ملی است وطرف قرار داد این پیمانکار شرکت ساخت وتوسعه راه کشور است که متاسفانه میزان بدهی به شرکت پوشش راه حدود سه میلیارد تومان بوده که بدلیل عدم اختصاص بودجه به این پروژه مطالبات پیمانکار به تعویق افتاده و به تبع کارگران نیز بیکار شدهاند.
او گفت: طی بازدید دو ماه گذشته مسئول حوزه نظارت شرکت ساخت و توسعه راههای کشور از این پروژه کلیه مشکلات این پیمانکار بررسی وقول داده شد علاوه بر تامین و تحویل «قیر» حوالهای به این شرکت، نسبت به پرداخت صورت وضعیتهای مالی آن اقدام شود که متاسفانه تا کنون این وعده محقق نشده است.
به گفته وی شرکت پوشش راه در گرفتن مطالبات خود قبل از سال ۹۱ هیچ مشکلی نداشت اما در سال جدید به سبب عدم اختصاص بودجه ناچار شد واحد پیمانکاری خود را تعطیل و کارگران خود را قبل از اتمام قراردادشان تعدیل کند.
کلانی در خاتمه با ابراز امیدواری در خصوص رفع مشکل پیمانکار و پرداخت حقوق کارگران، گفت: شرکت همراه کویر که مجری پروژه محور دیهوک به بیرجند بود نیز در سال گذشته پیش اتمام پروژه خود به دلیل مشکلات مالی مشابه تعطیل و کارگرانش نیز بیکار شدند.
مصدومیت شدید 2کارگر براثرپارگی سیم بكسل آسانسور دست ساز وغیراستاندارد
به گزارش18مهر پایگاه خبری 125،پارگی سیم بکسل بالابر دست ساز و غیراستانداردو سقوطش به همراه دو نفر از كارگران از ارتفاع 4 متری، در فروشگاه چرم و پارچه در یافت آباد شرقی، خیابان شاندیز ، مصدومیت دو کارگر را در پی داشت.
نادر اسماعیلی(فرمانده نجاتگران) در این باره گفت: پارگی سیم بكسل بالابر دست ساز و غیراستاندارد كه برای انتقال پارچه و چرم از طبقات زیر زمین به بالا مورد استفاده قرار میگرفت این حادثه را رقم زد.
وی با اشاره به مصدومیت دو کارگر این فروشگاه افزود: شدت سقوط این بالابر به حدی بود که منجر به سقوط و مصدومیت دو نفر از كارگران به نامهای(ابراهیم- د) 26 ساله از ناحیه ستون فقرات، مچ هر دو پا و (مهدی- م) 28 ساله از ناحیه پای راست، ستون مهره ها، مچ هر دو پا شده بود
9اکتبرروزاعتصاب ،تظاهرات وراهپیمایی کارگران درفرانسه
دهها هزارنفراز کارگران فرانسه امروز9اکتبر برای دفاع ازکاروصنایع، برای اعتراض به سیاست ریاضت اقتصادی وبرای همبستگی با مبارزات کارگران یونانی،اسپانیایی،پرتقالی وکل اروپا وجهان دست به اعتصاب،تظاهرات وراهپیمایی زدند.
-صبح امروزبدعوت سندیکاهای فرانسه ازجمله ث.ژ.ت،اف.او،سود،سولیدرو..حدود1000کارگر20شرکت فرانسوی ازجمله کارگران کارخانه پژو-سیتروئن،کارخانه فوردحومه شهربوردو،آرسلورمتال،داروسازی سانوفی و....درمخالفت با اخراج ها ودفاع ازکار،مقابل نمایشگاه جهانی اتومبیل درپاریس دست به تجمع اعتراضی زدند.
پلیس فرانسه با پرتاب گازاشک آوربه این تجمع اعتراضی حمله کردومانع ازورودکارگران معترض به سالن نمایشگاه شد.
-امروزبدعوت سندیکای ث.ژ.ت بیش از90هزارنفربرای دفاع ازکاروصنایع وابرازمخالفت با سیاست ریاضت اقتصادی در8شهرفرانسه پاریس،لیون،مارسی،تولوز،بوردو،رن،کلرمونفران واپینال دست به تظاهرات وراهپیمایی زدند.
بنا به گزارش سندیکای ث.ژ.ت بیش از90هزارنفرازکارکنان بخش دولتی وخصوصی فرانسه درتظاهرات خیابانی امروزشرکت کردند.
براساس این گزارش شرکت کنندگان درراهپیمایی امروزهمبستگیشان رابامبارزات کارگران یونان،پرتقال،اسپانیا وکل اروپا و جهان علیه سیاست ریاضت اقتصادی اعلام داشتند.
- امروزهمچنین کارگران بخش های مختلف درسراسرفرانسه دست به اعتصاب زدندازجمله، کارگران بندر لوهاور،حمل ونقل شهری ،بین شهری و.....
اخباروگزارشات کارگری-9اکتبر2012
تظاهرات علیه سفر مرکل به یونان
به گزارش9اکتبریورونیوز، صدها نفر از مردم یونان در اعتراض به تدابیر ریاضت اقتصادی و همچنین سفر آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان به کشورشان، در میدان مرکزی آتن تظاهرات کردند.
“خوش نیامدی“، “امپریالیستها بیرون” و “نه به رایش چهارم” از شعارهای تظاهرکنندگان بود.
این در حالی است که دولت ائتلافی یونان این سفر را سفر حمایت از خود اعلام کرده و از آن استقبال کرده است.
بنابر گزارشها، پلیس بیش از 20 تن از تظاهرکنندگان را دستگیر کرده است.
عده ای از مردم یونان، اعطای وام به این کشور را وسیله ای برای استثمار آن دانسته و با آن مخالفند.
هیجدهم مهرماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com
|
|