عصر نو
www.asre-nou.net

آزادی مذهب درکشورهای اسلامی -تا چه حد؟


Mon 16 02 2009

راشل زرگریان

rashel.jpg
برهمه آشکاراست که حقوق بشر درواقع حقوق اساسی هرشخصی ميباشد. اين حقوق درحقيقت ايجاب کننده زندگی درمحيط وفضای باز ميباشد. هدف آن تامين رابطه عادلانه ودرست بين افراد گوناگون يک جامعه است که قادر براين باشيم افکارشخصي, بيان عقيده وبرآوردگی خواسته هايمان را بطور آزادانه جلوه دهيم.
حقوق بشر حقوق آزادی فردی است دريک جامعه. درواقع شخصی که بطور انفرادی مثلا دريک جزيره بتنهائی زندگی کند به حقوق بشر نياز ندارد. اين مشتقی است اززندگی اجتماعی. اين زندگی جمعی است که حقوق بشر را الزام ميدارد. درواقع رابطه بين اشخاص مختلف دراجتماع باعث ميشود که حقوق بشر را واجب بداند. بموازات به اين اصل بايستی به حقوق ديگران هم احترام واقع شود. قابل توجه است که دريک اجتماع همگی دريک سطح قدرت زندگی نميکنند. بعضی ها دارای موقعيت اجتماعی قويتری هستند. ديگران بناچار ازموقعيت اجتماعی ضعيفتری برخوردارهستند. بنابراين حقوق بشر دفاع اشخاص ضعيفتررا دربرابر اشخاصی که ازموقعيت اجتماعی قويتری برخوردارهستند ايجاب ميکند.

مثال بارز از اين مهم, اقليتهای مذهبی دريک کشوراست. اين اختلاف مذهبی باعث خصومت بين اکثر واقليت ميشود. البته لازم به تذکرنيست که اقليتهای مذهبی براساس اقليت بودنشان درموقعيت ضعيفتری قرار دارند. اکثريت ميتوانند براحتی آزادی مذهبی را برای اقليت سلب کنند. اينجاست که حقوق بشر آزادی مذهب را موجب شده وآنرا دربرابر مخالفين آن مذهب حفظ ميکند. درکشورهای متعصب مذهبی اين اصل بطور بارزتری ديده ميشود. درچنين کشورهائی حقوق بشر را نسبت به اقليتها کاسته يا بطورکلی درنظرنميگيرند. اينجاست که اين اقليتها قيمت گزافی را بمانند حتی جانشان می پردازند. با کمال تاسف نمونه بارز ازاين نکته, بهائيان درايران که من درمقاله قبلی خود به آنها اشاره کرده بودم. اديان ديگری نيز بمانند کليميان, مسيحيان, زرتشتيان, اهل تسننن درکشورمان ايران بهمان نحو شبيه بهائيان نيزحق آنها روزبروز پايمال شده وتعداد زيادی ازآنها با کمال تاسف درزندانها تحت شکنجه وزجر اسيرند.

پس ازپايان جنگ جهانی دوم (درسال ۱۹۴۵) دنيا دريافت که براساس دين ومذهب مخصوصا درمورد اقليتهای مذهبی چه فجايعی می تواند رخ داده شود. نتيجه اين جنگ درس عبرتی بود که دنيا دريافت برروی اکثريت پرقدرت ومسلط نميتوان بتنهائی حساب کرد. زيرا که اين اشخاص پرقدرت قادرند ازقدرت خود برای پايمال کردن حقوق ديگران سواستفاده کنند. برای ممانعت ازاين گونه پديده های منفی وويرانگر تصميم بر اين اتخاذ شد که اعلاميه حقوق بشر را برای تک تک افراد دنيا صادر کنند. اين اعلاميه براساس ۳۰ ماده برگزار شده است که جزئيات (۱۰) حقوق مختلف را بيان ميکند. همه کشورهای تشکيل دهنده سازمان ملل متحد اين اساسنامه را درتاريخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تصويب رسانده اند. اين حقوق شامل حق زندگي, حق احترام, حق آزادي, حق برابري, حق مال, دارائی شخصی و حق رفتار عادلانه است. متاسفانه با اين وجود کشورهای زيادی تا امروز حقوق بشر را نقض کرده وبموازات باعث پايمال کردن حقوق بسياری ازافراد شدند. جای تاثر بسيار است که ايران که خود درزمان کوروش کبير يعنی هزاران سال قبل ازتاريخ تصويت حقوق بشر درسازمان ملل متحد, بنيانگزار اين پديده مهم بوده وهم اکنون يکی ازکشورهای نقض کننده حقوق بشر ميباشد.

دموکراسی براساس حقوق بشر تنظيم شده وبدون درنظرگرفتن حقوق بشر, دموکراسی معنی ومفهوم ندارد. درکشورهای دموکراسی حکومت براساس مردم برمردم است نه بدست رزيم مسلط. درسيستم دموکراسی حقوق بشر اين آزادی را به انسان ميدهد که مردم بتوانند رزيم خود راتعيين کنند. هرچند اکثريت بارز است اما اين اکثريت نميتوانند قانونی را به نصب بياورند که به حقوق اقليت صدمه وارد کنند.

متاسفانه بطوربارز درکشورهای اسلامی براثرتعصب مذهبی آزادی مذهب يا وجود ندارد يا چنانچه وجود داشته باشد بطورخيلی محدود ديده ميشود. اين مهم در ۲۱ کشورمسلمان نشين درخاورميانه که شامل فلسطين نيزميباشد بطورآشکارديده ميشود. درصدراين کشورها عربستان سعودی است. دراين کشوربطورمطلق آزادی دين وجود ندارد. اين پديده به اين صورت توضيح داده ميشود که اسلام تنها دين رسمی اين کشورست. تمامی ساکنين اين کشور بايستی درپيرو آن باشند وستايش ازمذاهب ديگربطورمطلق جرم است. بعنوان مثال دردهه سال ۹۰ (قرن گذشته) زمانيکه قوای ارتش آمريکا که برای دفاع ازعربستان درمقابل کشور عراق درآنجا مستقرشده بودند. همزمان با آمدن آقای جورج بوش بمناسبت جشن شکرگزاری (thanksgiving day) که به عربستان آمده بود مجبورشد برقراری مراسم را درروی کشتی خارج ازمرز آبی عربستان جشن بگيرد. تعصب مذهبی دراين کشور تا حدی است که حتی دها انسان مسلمانهای پيرو شيعه درجبهه اعدام قرارگرفتند. درحاليکه شيعه وتسنن هردو فرقه دين اسلام هستند. کشورهای نمونه ديگر ميتوان ازجمله سودان, عراق وافغانستان را نام برد. مثلا درافغانستان به گفته يکی ازسران ارتش رزيم قبل, مجسمه های بودائی که قدمت آنها به هزاران سال ميرسد وآثار تاريخی وباستانی گرانبها ميباشند, بايستی ويران شوند. درعراق نيز دررزيم قبلی به رهبری صدام حسين دهها تن ازپيشوايان اديان به دليل پيروی ازمذاهب ديگر به جوخه اعدام فرستاده شدند. يا اينکه درزندانهای سياه وتاريک درشرايط بسيارسخت به مدت طولانی حبس شده بودند. تا به امروز کشورسودان نيزمخالفت شديدی را برعليه اديان ديگر سرمشق خود دانسته است. به حدی که امروز فاجعه غيرانسانی ودشمن طلبی را درصدر کشورهای ظالم وجبار قرارداده است.

همچنين درکشورليبی برطبق تعيين رهبر آن يعنی "معمر قذافی“ هرفردی که ستايش مذهبی را که متفاوت ازمذهب منتخب کشور ليبی ميباشد بطورمطلق نامجاز دانسته وتنبيه وجرم شديدی بدنبال خواهد داشت. درکشورهای ديگر نظير مصر آزادی مذهب ازنظرقانونی وجود دارد. ليک ساکنين مذهبی آن ازستايش اديان ديگر جلوگيری کرده ومجازات سختی را به آنها متوسل ميکنند. موقعيت شبيه به همين موضوع درکشورهای ديگری ازجمله: الجزاير, کويت واردن ميباشند. درکشورهای معدود ديگرگرچه به ظاهر پيروی ازاديان ديگر آزاد است. ليک تبعيض مذهبی شديدی نسبت به اديان ديگر درخارج ازموارد دولتی واداری بطور بارز ديده ميشود. بعنوان مثال دانشجويانی که مسلمان اهل تسنن نيستند ظوابط پذيرش آنها برای دانشگاهها بسيار مشکلتربوده. بطوريکه ورودی دردانشگاه کاری غيرممکن ميباشد. همين مورد نيزدرمورد کارگزينی درادارات دولتی نيزبطوربارزديده ميشود.

نمونه دردناک ديگر ازاين مسئله وطن خودمان ايران است. همانطور که ذکرکردم ميهن ما ايران درزمان کوروش بزرگ خود پايه گذار حقوق بشربوده است. امروزدرصدرکشورهائی است که نقض حقوق بشر درآن يک موضوع عادی وپيش پا افتاده بشمارميرود. آزادی مذهب معنا ومفهومی جزخلاف مشروعيت ندارد. واقعا که بسيار اسفناک است. مذهب انتخاب شخصی فرد نيست. بلکه اکتسابی است که ازنسل به نسل دست به دست ميشود. چرا انسانها بايستی قيمت گزافی را بابت اين مسئله بپردازند؟ دين بمانند ماهيت جنسی انسان است که تحت اختيار وانتخاب شخص نيست. قربانيهای اصلی سلب آزادی مذهب درايران بهائيان هستند. جالب اينکه بعدازبهائيان اهل تسنن هستند که مورد مخالفت رزيم مذهبی ايران واقع ميباشند. درصورتيکه درقرآن ذکرشده که آزادی مذاهب ازملزومات است.

تعصبات بيجا, کمی آگاهی وبينش, دوری ازفرهنگ وتلقين پذيری برخی ازاشخاص که معتقد به افکارکهنه هستند زندگی را به مشاجره, ستيزه جوئي, کينه توزی وبدختی سوق ميدهد. ظلم وستم به افراد بخاطر عقيده وباور ويا انديشه آنها چيزی جزجهل ونادانی نميتواند باشد. پيامبران رويهمرفته خود انسان بودند. چنانچه امروز زنده بودند وشاهد اينهمه جنايات وحق کشی ميشدند به احتمال زياد ازپيامبری دست می کشيدند. بيائيد درها را به روی هم بگشائيم ودنيائی مدرن عاری ازهرگونه عقب ماندگی وافکار کهنه ومنسوخ بسازيم. مگرنه اينکه عمربسيارکوتاهی داريم پس چرا آنرا کوتاهتر کنيم آنهم با اعمال شاقه. ابرهای روشن وپربرکت را جايگزين ابرهای گرفته وتيره کنيم. انسانها بايد قادرباشند ازهررنگ ونزاد ومذهب با يکديگرتبادل نظرداشته باشند وآزادی انديشه وايمان را پيشه گيرند.

۰۱.۰۲.۲۰۰۹