شارل بودلر
هابیل و قابیل
برگردان از "مانی"
Tue 17 07 2012
این شعر از جمله سه شعر مشهور بودلر تحت عنوان "عصیان" است.
1
ای نژاد تو ز هابیل، خور و خُسب بنوش
که خُدایت ز سَرِ لطف چنین داد سروش.
ای نژاد تو ز قابیل، بکِش سینه به خاک
که تو را داد حوالت به نَزاری و هلاک.
ای نژاد تو ز هابیل، چو گشتی تو شهید
بوی عَطرت به مشام مَلِک الموت رسید!
ای نژاد تو ز قابیل، بود پایانی
عاقبت رَنج تو را زین همه سرگردانی؟
ای نژاد تو ز هابیل، نِگر، بذر تو شُد
سبز، احشام تو افزون تر از آنچه که بُد.
ای نژاد تو ز قابیل، کِشَد چون سگِ پیر
معده ی خالی تو زوزه ز شورِ تقدیر.
ای نژاد تو ز هابیل، دلِ خود کُن بیش
گرم و شادان به کانون پدر شاهی خویش.
ای نژاد تو زقابیل، به برف و بوران
لَرز بر خود چو شُغالان به غاری پنهان!
ای نژاد تو ز هابیل، کُند نشو و نما
نسل تو، بیش و فزون ترشودت وزن طلا.
ای نژاد تو زقابیل، چه سوزی درتب
زآتش حسرتِ دل، لیک مَرانَش برلب!
ای نژاد تو ز هابیل، وَلَد آر و بچَر
همچو افواج مَلَخ در وسط سبزه ی تر.
ای نژاد تو ز قابیل، به را هت در پیش
نسل سر گشته ی خود را کِشان از پی خویش!
2
- آه، نژاد تو ز هابیل، شود چَرب ز نو
خاک پُر دود و بُخار از قِبَل لاشه ی تو!
ای نژاد تو ز قابیل، بِنِه دل درکار،
مانده زَجر تو هنوز تا که نشیند بربار!
ای نژاد تو ز هابیل، بَس ات شَرم همین
کآهنِ سختِ تو بشکست به گُرز چوبین!
ای نژاد تو ز قابیل، به عَرشِ اعلا
خیز و اَفکن خدا را به زمین زآن بالا!
شارل بودلر
Charles Baudelaire))
(1821-1867)
برگردان از "مانی"