بيانيه شماره ۱ شوراي برگزاري مراسم روز جهاني كارگر سال ۹۱
سال ۹۱، سال تقويت داخلي و جهاني سازمان يابي و همبستگي كارگري
Mon 23 04 2012
در آستانهي روز جهاني كارگر، اول ماه مه سال 2012 و 12 ارديبهشت سال 91، روز همبستگي بينالمللي طبقهي كارگر قرار گرفته ايم. در سطح ايران و جهان اعتراضات کارگري در مقابل بي حقوقي هايي که نظام هاي سرمايه داري به کارگران تحميل ميکنند، هر چه بيشتر و بيشتر شده است. تجربه ي مبارزاتي طبقه ي كارگر در طول تاريخ به ما ميگويد با آگاهي و تحليل درست از وضعيت موجود بايد بتوانيم جبهه ي خود عليه سرمايه داري را تقويت كنيم، تا هم در كسب مطالبات معيشتي خود پيروز تر باشيم و هم بتوانيم يك قدم در راه سازمانيابي طبقاتي جلو تر رفته و آمادگي بيشتري براي درهم كوبيدن اساس مناسبات سرمايه داري كسب كنيم و بتوانيم جهاني عاري از استثمار انسان بر انسان بنا كنيم.
ما در بخش اول بيانيه ضمن بررسي مختصري از وضعيت موجود در مورد كارگران ايران و در بخش دوم ضمن بررسي كوتاهي از اعتراضات كارگران در ديگر نقاط دنيا تاکيد خواهيم کرد كه :
هم براي كارگران ايران و هم براي طبقه كارگر در ديگر نقاط جهان، لازم است كه كارگران، بيش از پيش به تقويت سازمانيابي و تشكل يابي مستقل و طبقاتي خود و به تقويت همبستگي جهاني كارگري بپردازند.
۱- اوضاع كارگران در ايران
در اثر عميق تر شذن بحران اقتصادي، به دليل تحريم ها، در نتيجه ي سقوط ارزش پول رسمي کشور و به دليل اينکه سرمايه داري ميخواهد بار اين بحران ها را بر دوش کارگران بياندازد، اخراج و بيکار سازي کارگران به شکلي وسيع تر از قبل در حال اجراست. کارگران بايد با اتحاد و هشياري در مقابل اقدامات سرمايه داران براي اخراج خود و همکارانشان بايستند. کارگراني که به هر بهانه اي از کار اخراج شده اند لازم است گروه ها، محافل، اجتماعات و اقدامات متحدانه اي را سازمان بدهند و به جاي اعتراضات فردي، دست به اعتراضات و تجمعات هماهنگ و متحد بزنند. محافل، هسته ها و تشکل هاي کارگران بيکار بايد در دل همين اعتراضات شکل بگيرد. حمايت مالي اين کارگران از هم در قالب راه اندازي صندوق هاي کمک مالي در شرايط حاضر، اهميت زيادي دارد.
از سويي، علاوه بر تحميل حداقل دستمزد يک چهارم زير خط فقر به کارگران و حذف بيشتر و بيشتر يارانه ها و گراني سرسام آور اقلام مصرفي و علاوه بر تلاش براي تغييرات بيشتر در قانون کار براي کسب منافع بيشتر براي سرمايه داران اين روزها در ايران، سال 91، سال " توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني" نام گرفته است. اين سياست و نام گذاري تماما بيانگر دفاع بيشتر از منافع سرمايه داري و نشان از بحرانهاي سرمايه داري و نيز اثرات ناشي از تحريم هاي بين المللي و همچنين دربردارنده ي نقشه هاي بيشتر براي حمله به زندگي و معيشت طبقه ي كارگر است. بسيارند افرادي از طبقهي سرمايه دار كه با شادماني از اين نامگذاري، به دنبال تفسير و تحليل و ارائه راه و روشهاي تازه تري براي استثمار بيشتر كارگران و كسب سود بيشتر براي خودشان هستند. اينان آنچنان با بوق و كرنا در محيط هاي كار، سطح جامعه، در برنامه هاي راديويي و تلويزيوني، از طريق بخشنامهها و پوسترها و نصب آنها بر در و ديوار محيط هاي كار و در معابر شهري، از طريق سمينارها و نشست ها و جلسات و سخنرانيها و در همه جا اين شعار را فرياد ميكشند كه تو گويي نسخه جديدي براي علاج اينهمه معضلات و نابرابري هاي جامعه يافته اند. در حالي كه همگي تنها يك هدف را دنبال ميكنند: آنان ميخواهند از اين طرق كارگران را تشويق به پذيرش رنج هاي بيشتري كنند و با كشيدن تازيانه ي استثمار و تنگدستي بيشتر بر گرده كارگران و با فريب هاي جديد، سود و منافع خود را تضمين كنند و نيز بتوانند از بحران هاي به وجود آمده در سيستم اقتصادي و سياسي خود که نتيجه اي از بحران هاي خود نظام سرمايه داري است فرار کنند. به اين دليل مهم است كه ما فرياد برميآوريم كه " توليد داخلي و حمايت از سرمايه ايراني" و حذف يارانه ها هيچ ربطي به حمايت از كارگران ندارد.
مساله مهم تر از اين شعارها براي ما كارگران اين است كه با ادامه ي سياستهاي ضد كارگري و در لابلاي اينهمه سر و صدا و تبليغات و اقدامات براي ادامه ي سود آوري خودشان، پيشاپيش براي ما كارگران تعيين تكليف هم كرده اند. براي ما بيهوده است كه در ميان گفته ها و شعارها و اقدامات آنها دنبال منافع خودمان باشيم. سرمايه داري در ايران كمترين مقدار ممكن را براي حداقل دستمزد سال 91، ( 389 هزار تومان در ماه ) به ما تحميل كرده است. عددي كه يك چهارم، زير خط فقري است كه خودشان اعلام ميكنند. عددي كه براي افزايشش به دروغ، تورم را 18 درصد اعلام ميكنند. در حالي كه كارگران كه براي خريد ابتدايي ترين مايحتاج خود به طور واقعي پول هاي واقعي در فروشگاه هاي واقعي پرداخت ميكنند ميدانند كه نرخ تورم به طور واقعي بسيار بالاتر از اين ارقام دروغين است.
عدم امنيت شغلي و اخراج و بيکارسازي روزافزون كارگران، تعيين حداقل دستمزد يک چهارم زير خط فقر، حذف يارانه ها( براي هم سو شدن هر چه بيشتر با سيستم جهاني سرمايه داري و نهاد ها و موسسات مالي جهاني سرمايه داري و براي افزايش سود هر چه بيشتر براي سرمايه داران)، كه به اعتراف مقامات رسمي باعث ايجاد طوفان تورمي و افزايش قيمتها شده، هجوم بي حد و حصر شركت هاي پيمانكاري و قراردادهاي موقت، كارهاي بدون قرارداد، سركوب اعتراضات و اعتصابات كارگري، سركوب تشكل هاي مستقل و فعالين كارگري و زندان و اخراج و تهديد و تحت فشار قرار دادن آنها، تلاش براي تغيير هرچه بيشتر قانون كار به نفع سرمايهداري، عدم برخورداري از بيمه، ناكاريي بيمه هاي موجود براي پوشش دادن به حداقل نيازهاي اقتصادي،رفاهي و بهداشتي، نبود كمترين استانداردهاي ايمني و بهداشت در محيط هاي كار، تبعيض آشكار و بي حقوقي به كارگران زن، حقوق هاي معوقه، فشار و بهره كشي از كارگران مهاجر ، عدم برخورداري از هر گونه آزادي بيان، همچنين، سانسور، سركوب فعالين و جنبش هاي اجتماعي، به زندان افكندن فعالين اجتماعي و سياسي، عدم آزادي احزاب و انجمن هاي مستقل و... همه و همه واقعيت هاي موجودي است كه چهره ي واقعي نظام سرمايه داري را به نمايش ميگذارد.
دليل اعتراض بر حق و روز به روز افزاينده ي كارگران نيز ريشه در همين مناسبات استثمارگرانه ي سرمايه داري و هجوم هر چه بيشترش به منافع طبقه ي كارگر دارد.
براي طبقه كارگر در ايران، مساله بر سر راست و درست بودن يا نادرست بودن و يا اهميت اين يا آن شعار و يا ادعاهايي كه تحت عنوان دفاع از كارگران مي شود نيست. با توجه به وضعيت نابسامان و اوضاع وخيم كارگران، براي آنها مساله بر سر هستي و نيستي و زندگي شان است.
كارگران آگاه به خوبي ميدانند كه نبايد فريب تبليغات فريبنده و دروغ تبليغات چي هاي سرمايه داري را خورده بلکه بايد روز به روز با قدرت و اتحاد و آگاهي بيشتري در مقابل اين وضعيت مبارزه كنند و در سطوح مختلف از سازمان يابي طبقاتي، اعم از تشكل هاي مستقل و خودساخته و طبقاتي و نيز سازمان ها و نهاد هاي مبارز كارگري دست به مبارزه اي سازمان يافته و متشكل بزنند. کارگران پيشرو ميدانند که به موازات مبارزات علني بايد در سطوح غير علني نيز مبارزه در جريان باشد. بايد تاکيد کرد که مبارزه کارگري در هر کدام از سطوح علني و غير علني و يا تلفيق آنها هر کدام در جاي خود ضروري است. در مجموع، نتيجه ي به کار بستن اين سطوح از مبارزه بايد اين باشد که توده هاي هر چه بيشتر کارگران به صحنه مبارزه علني وارد شده و با تقويت سازمانيابي و تشکل يابي خود در مقابل سرمايه داري مبارزه کنند.
ما كارگران بايد در نظر داشته باشيم كه علاوه بر اعتراض بايد براي كسب هر درجه بيشتر از بهبود در شرايط معيشتي و اقتصادي و براي كسب هر درجه بيشتر براي آزادي هاي اجتماعي و سياسي، مبارزات مان بايد هر چه بيشتر با تقويت سازماندهي و تشكل يابي همراه باشد. مبارزات بدون سازماندهي ميتواند باعث فشار اقتصادي- سياسي- اجتماعي شود و در نهايت منجر به كنار گذاشتن اين جناح سرمايه داري و سر كار آمدن جناحي ديگر شود. مبارزه بدون برنامه و هدف و مبارزه اي كه هدفش از بين بردن اساس اين مناسبات نباشد ميتواند در نهايت منجر به كنار رفتن يك دسته از حاكمان و بر سر كار آمدن يك شكل جديد از حاكميت سرمايه داري باشد. مثلا سرمايه داري در سطح جهان تلاش ميكند طبقهي كارگر ايران مبارزاتش با سازماندهي همراه نباشد تا بتواند از خواسته هاي بر حق كارگران را به مسيري بكشاند كه منافع خودش در خطر نيافتد. اگر پيش آمد جناح اصلاح طلب را جايگزين اصولگرا كند ولي كل نظام سرمايه داري به خطر نيافتد. اگر تاريخ مصرف كل سيستم موجود، گذشته است، سرمايه داري سعي ميكند با تحريک احساسات و عواطف وطن پرستانه و ناسيوناليستي بگويد "مشكلات تماما مربوط به سيستم مذهبي بود، اكنون به بعد اين سيستم ملي و ناسيوناليستي تماما در خدمت مردم قرار خواهد گرفت". ما كارگران ميدانيم كه آنها تنها براي منافع خودشان است كه دست به دامان اين جايگزين ها ميشوند. به همين دليل است كه پادشاهان چند هزار سال پيش را از گور بيرون ميكشند و رنگ و لعابي ميدهند تا با باور باورهاي مذهبي جابجا و جايگزين كنند و به خورد مردم دهند. آنها ميخواهند كارگران پي به اين نكته نبرند كه راه نجاتشان در هيچ كدام از دو سيستم مذهبي و يا ناسيوناليستي نيست.
طبقه ي كارگر بايد بيش از هر چيزي منافع طبقاتي خودش را دنبال كند و فارغ از رنگ و لعاب و اختلافات جناح ها و يا دولت هاي سرمايه داري و فارغ از قوميت و جنسيت و مذهب کارگران، با افزايش توان طبقاتي خود و با ايجاد و يا تقويت تشكل هاي مستقل از دولتها و كارفرماها و با تقويت و راديكاليزه كردن و يا ايجاد سازمانها، احزاب و نهادهاي كارگري و سياسي و طبقاتي خود، به سوي كسب هرچه بيشتر منافع و مطالبات خود قدم بردارد تا در اتحادي جهاني با طبقه ي كارگر در سطح بين المللي بتواند بر عليه نظام هاي سرمايه داري قيام كرده و نظامي انساني و برابر را بنيان نهد.
كارگران ايران ميدانند كه راه حل معضلات شان، در توهم و انتظار از سرمايه داري براي گرفتن حق و حقوق نخواهد بود؛ سال 91و در ادامه مبارزه، سالهاي ديگر بايد سال تقويت سازمان يابي طبقاتي باشد، همچنين با درك هرچه بيشتر اين موضوع كه همانطور كه نظام سرمايه داري اكنون به صورت جهاني و يكپارچه عمل ميكند، طبقه ي كارگر در هر كشوري نيز بايد با افزايش همبستگي و اتحاد با ساير كارگران در كشور هاي ديگر به مطالبات خود دست بيايد و در نهايت به اتحادي جهاني كل نظام سرمايه داري را در هم بريزد، بنابراين كارگران ايران اين سال و هر روز و ماه هر سال ديگر را بايد براي خود سالي در راستاي تقويت همبستگي جهاني با طبقه ي كارگر در سطح جهان بداند و در اين راستا مبارزه كند
۲- مبارزات كارگران در ديگر كشورهاي جهان
در سال گذشته بيش از پيش شاهد اعتراضات و نيز قيام هايي در سطح جهان بر عليه وضعيت موجود در كشور هاي مختلف بوديم. در تعدادي از كشورهاي عربي و شمال آفريقا، چند حاکم ديکتاتور از حکومت ساقط شدند. طبقه كارگر در اين كشور ها لازم است نه تنها بر عليه افرادي كه در راس ديكتاتوري ها حاكم اند قيام كند بلكه با داشتن سازمانيابي طبقاتي بايد بتواند اصولا بر عليه ديكتاتوري سرمايه داري قيام كرده و تا سر حد توان مهر خواسته هاي طبقاتي خود از جمله و خلاصتا خواسته ي نان و آزادي را محقق كند. در خلا حضور چنين سازماندهي طبقاتي شاهد بر سر كار آمدن اشكال جديدي از حاكميت سرمايه داري در اين كشورها بوديم. براي طبقه ي كارگر در اين كشورها مبارزه به فاز جديد و جدي تري وارد شده است. كارگران در اين كشورها بايد بتوانند با ايجاد و يا تقويت انواع و سطوح مختلف سازمانيابي و تشكل يابي طبقاتي اوضاع اقتصادي- سياسي را هر چه بيشتر به نفع خود تغيير دهند.
علاوه بر اعتراضات كارگري در نقاط مختلف دنيا اعم از آسيا، آمريكاي لاتين و غيره، همچنين، جنبش موسوم به اشغال وال استريت در آمريكا و سپس اشكال ديگر اعتراضات ضد سرمايهداري در اروپا و آمريكا و از جمله جنبش موسوم به 99% و نيز ساير اعتراضات عمومي و اعتصابات در اين كشورها در سال گذشته و همچنين ادامهي آن تا به امروز، وضعيتي جديد و شورانگيز را در تاريخ مبارزات طبقه ي كارگر به نمايش گذاشت.
آنچه در ايران تحت عنوان جهاد اقتصادي و يا حمايت از توليد داخلي ذكر ميشود، آنچه در اينجا با حذف يارانه ها و در حداقل ممكن نگه داشتن سطح دستمزد و فشار براي تغيير در قانون كار به طوري كه هر چه بيشتر به نفع سرمايه داري باشد اتفاق ميافتد، در بقيه ي كشور هاي سرمايه دراي نيز با اسامياي مانند رياضت اقتصادي اجرا ميشود. در اين كشور ها نيز سطح پايين دستمزد، بالا بردن سن بازنشستگي، ناكارامد شدن بيمه ها و اجراي هر چه بيشتر فرمول هاي اقتصادي-سياسي سرمايه داري جهاني مواردي است كه طبقه ي كارگر را به ميدان مبارزه كشانده است.
طبقه كارگر در اين كشورها بايد بداند ضمن اينكه اعتراض و اعتصاب و شورش عليه نظم سرمايه داري اولين و بديهي ترين حق آنان و مايه ي شادي و اميد همه ي ماست، ضمنا براي هرچه قوي تر كردن اهرم مبارزه عليه سرمايه داري چاره اي جز ايجاد تشكل هاي راديكال و مستقل طبقاتي و ايجاد سازمان ها و احزاب كارگري وجود ندارد. چنانچه سازشكاري تشكل هايي مانند اتحاديه ها و سنديكاها منجر به كسب مطالبات كارگري نيست، اما نبايد به كلي فارغ از مبارزه ي سازمان يافته و افزايش توان تشكيلاتي بود. اگر در اين سطح و شكل از تشكل هاي موجود كارگري مطالبات و منافع كارگران به دست نميآيد اما راه حل در آنارشيسم و بي برنامگي و عدم سازمان يافتگي نيست. حضور هر روزه براي اشغال خيابانها و يا اعتصابات ادامه دار نبايد به تنها سطح موجود از مبارزه تبديل شود؛ در خلال همين اعتراضات و مبارزات بايد هستهها و اقدامات اوليه براي ايجاد تشكل هاي مستقل و راديكال طبقاتي و نيز احزاب و سازمان هاي طبقاتي كارگري رقم بخورد.
به گمان ما اين كارگران در كنار شعارهاي بر حقي كه سر ميدهند و در كنار برنامه هايي كه در دست اقدام دارند، بايد يك برنامه و اقدام اساسي ديگر را نيز بيش از پيش در بين خود تثبيت كنند:
" متشكل شويم"
..............................
كارگران! فعالين كارگري ! تشكل ها و نهادها و جريانات فعال در مسير مبارزه طبقاتي!
موارد مطرح شده در اين بيانيهها تنها مربوط به مناسبت اول ماه مه، روز جهاني كارگر نيست ؛ كارگران، فعالين كارگري و نهادها و جريانات كارگري ميتوانند بر اساس موارد و مفاهيم طرح شده در اين بيانيهها و در هر فرصت ديگري به طرح بحث و آموزش در ميان كارگران بپردازند و بر لزوم ايجاد تشكل هاي مستقل از دولت و كارفرمايان توسط كارگران و به نيروي خودشان، و ديگر اشكال و سطوح ضروري سازمان يابي طبقاتي تاكيد كنند.
شوراي برگزاري مراسم اول ماه مه سال 91 از عموم كارگران، فعالين كارگري، تشكلها و نهادهايي كه در راه مبارزهي طبقاتي فعاليت دارند ميخواهد ضمن ارسال نظرات خود دربارهي مفاد بيانيه اين شورا نظرات و پيشنهادات خود درباره ي بندهاي 10 گانه امسال اين شورا را نيز به ما ارسال نمايند.
بعلاوه كارگران و جريانات كارگري ميتوانند، نظرات و پيشنهادات خود درباره ي مراسم هاي اول ماه مه كه در محل كار و يا شهر خود برگزار ميكنند را براي اعلام عمومي به اين شورا ارسال نمايند.
بدين ترتيب و در پايان، ما مهم ترين خواستها و مواضع كارگران در سال 91 را در 10 بند زير اعلام ميداريم و از عموم كارگران ميخواهيم ضمن تبليغ و گفتگو درباره ي اين موارد 10 گانه، مواضع و بيانيههاي اين شورا را در حد توان در ميان كارگران به بحث بگذارند.
مهمترين خواستهها و مواضع كارگران ايران در سال 91
1-اخراج و بيکارسازي کارگران که به دليل انداختن بار بحران سرمايه داري بر دوش کارگران است، بيش از پيش در حال اجراست. لازم است کارگران بر عليه اخراج همکاران خود دست به اعتراض بزنند. کارگران اخراجي نيز لازم است تا اعتراضات و تجمعات خود را به صورت هر چه جمعي تر و متحدانه به پيش ببرند.اعتراضات آتي کارگران بيکار نبايد به صورت شورشهاي بي هدف و کور خاتمه يابد. بلکه بايد با اقدامات هدفمند و جمعي و برنامه ريزي شده و با اتحاد و سازمانيابي هر چه بيشتر، اعتراضات را هشيارانه به سوي تقويت سازمانيابي و اعمال فشار جمعي عليه سرمايه داري به پيش برد.
2- تعيين حداقل دستمزد كارگران با ارقامي بسيار پايين تر از خط فقر و با افزايشي معادل كمتر از يك سوم نرخ واقعي تورم، چيزي جز فلاكت و بدبختي بيشتر براي كارگران، تشديد استثمار آنان و تضمين سودهاي سرمايهداران در پي نخواهد داشت. ما خواهان اين هستيم كه كارگران با اعتراضات و اقدامات سازمانيافته و از طريق اعلام نمايندگان واقعي و تشكلهاي مستقل كارگري در راستاي افزايش هر چه بيشتر دستمزد خود مبارزه كنند.
3-حذف يارانهها، تاخت و تاز و استثمار مضاعف توسط شركتهاي پيمانكاري و كارهاي با قرارداد موقت، كارهاي بدون قرارداد ، تغييرات در قانون كار براي تضمين منافع بيشتر سرمايهداران و استثمار بيشتر كارگران ، عدم برخورداري تمام كارگران از بيمه و ناكار بودن موارد پوششي بيمه در زمينههاي بيمه بيكاري، درمان و غيره، همه و همه از نشانههاي بيحقوقي مفرطي است كه بر كارگران ايران ميرود. ما ضمن محكوم نمودن ادامه اين موارد، خواهان اعتراضات سازمانيافته كارگران براي از بين بردن اين موارد هستيم.
4- ما ضمن حمايت از منافع كارگران مهاجر در ايران، خود را بخشي از جنبش جهاني طبقه ي كارگر دانسته و لازم ميدانيم دربارهي مبارزات جاري در ديگر نقاط جهان اعلام كنيم كه : مبارزات ضد ديكتاتوري مردم در كشورهاي عربي و شمال افريقا بايد با اين اصل مهم آميخته شود كه براي سوق دادن مبارزات به نفع مطالبات طبقاتي و جلوگيري و يا مبارزه عليه حكمراني توسط اشكال جديدي از سرمايهداري، و براي به دست آوردن هر درجهي بيشتر از آزاديهاي اجتماعي وسياسي و نيز كسب مطالبات اقتصادي و معيشتي، لازم است مبارزات با افزايش هر چه بيشتر و شكل گيري اشكال لازم سازمانيابي طبقاتي و كارگري و با تقابل هر چه بيشتر با جريانات سرمايه داري انجام پذيرد.
همچنين ما از ضمن حمايت و تحسين مبارزات ضد سرمايه داري در امريكا و اروپا ، از جمله جنبش اشغال وال استريت و جنبش 99% و نيز اعتصابات عمومي كارگران در كشورهاي اروپايي، تاكيد ميكنيم كه طبقه ي كارگر در اين كشورها بايد در خلال اعتراضات خود به افزايش درجه ي سازمانيابي و تشكليابي راديكال خود و ايجاد و يا تقويت سازمان ها و احزاب كارگري خود بپردازند تا بتوانند هرچه بيشتر مهر طبقاتي خود را بر روي اين مبارزات و اعتراضات بزنند.
5- ما يگانه راه بهبود در وضعيت معيشتي- اقتصادي كارگران و كسب هر درجه بيشتر از آزاديهاي سياسي و اجتماعي را در تقويت آگاهي طبقاتي و افزايش توان سازمانيابي و تشكل يابي كارگران ميدانيم. ايجاد تشكلهاي مستقل از دولت و كارفرماها و خودساخته و طبقاتي كارگري حق مسلم ماست و ما براي ايجاد آن از دولت اجازه نميخواهيم بلكه دولت تنها وظيفه ي ثبت تشكلهاي مستقل ما را بر عهده دارد.
6- اعتراض و اعتصاب، حق تشكل، تحزب، آزادي بيان و قلم و مطبوعات، آزادي فعاليتهاي اجتماعي و سياسي، حق مسلم ماست. ما تداوم اجراي حكم اعدام، تعقيب قضايي، اخراج، تهديد و زنداني كردن فعالين اجتماعي را محكوم كرده و خواستار آزادي بي قيد و شرط فعالين كارگري از جمله رضا شهابي، رسول بداقي،فرزاد احمدي، علي نجاتي، بهنام ابراهيم زاده، عبدالرضا قنبري، پدرام نصرالهي، شاهرخ زماني، ابراهيم مددي و محمد جراحي و ديگر كارگران و فعالين كارگري هستيم.
7- ما بر لزوم اتحاد و همبستگي بخشهاي مختلف طبقه ي كارگر اعم از كارگران بخش صنعت، خدمات، معدن، كشاورزي، حمل و نقل، معلمان، پرستاران و ساير بخشهاي طبقه ي كارگر تاكيد ميكنيم. همچنين ما ضمن حمايت از مطالبات بازنشستگان، خواهان ادارهي سازمان تامين اجتماعي به دست نمايندگان منتخب كارگري و نمايندگان تشكلهاي مستقل كارگري هستيم.
8- كار كودكان فارغ از مليت، قوميت، نژاد و مذهب بايد ممنوع شمرده شده و آموزش رايگان براي همهي كودكان بايد اجباري شمرده شود. همچنين تبعيضهاي آشكاري كه در مورد زنان از جمله در زمينههاي اقتصادي- اجتماعي ميرود، و از جمله نابرابري هايي كه در مورد زنان كارگر در محيطهاي كار و در قوانين كار وجود دارد محكوم است. ما ضمن حمايت از فعالين جنبش لغو كار كودك ، فعالين جنبش زنان و ديگر جنبشهاي اجتماعي از جمله جنبش دانشجويي، خود را متحد آنان ميدانيم.
9- روز جهاني كارگر، اول ماه مه، بايد تعطيل رسمي شمرده شود و هرگونه ممنوعيت برگزاري مراسم در اين روز ملغي گردد.
10- ما ضمن اينكه خود را بخشي از جنبش جهاني طبقهي كارگر و داراي منافع مشترك با آنان و كل طبقه ي كارگر را در تضاد و نزاع با طبقهي جهاني سرمايهداري ميدانيم، هرگونه تهديد و تحريم اقتصادي و جنگ افروزي توسط دولتهاي سرمايه داري را محكوم ميكنيم. جنگ و تحريم اقتصادي به جز استثمار و فلاكت براي كارگران و بهانه براي سركوب و سودآوري بيشتر براي سرمايهداري داخلي و جهاني نتيجهي ديگري نخواهد داشت. كارگران در اين جنگها طرف هيچ كدام از دولتهاي سرمايهداري داخلي و يا جهاني نخواهند بود.
زنده باد همبستگي جهاني طبقه کارگر
پيش به سوي تقويت سازمانيابي و تشکل يابي کارگري
شوراي برگزاري مراسم روز جهاني كارگر 91 - بيانيه 1 – 25 فروردين 91
www.karegar-shora.com
karegar.shora@gmail.com