عصر نو
www.asre-nou.net

چهار سوار سبز

از سالی می گويم که هر چهار فصلش بهار یاشد
Wed 28 03 2012

پيرايه يغمايی



چهار، چهار، چهار؛ چهار سوار سبز
خوراک شان اميد، به کوله بار سبز

جوان و بی غمند، به تاخت می رسند
چو بر می آورند ، سر از غبار سبز

فرازشان چو کوه، بلند و با شکوه
فرودشان شگفت ، چو آبشار سبز

چهار یکّه تاز، جسور و بی نیاز
هم از نژاد عشق، هم از تبار سبز

کمند شان سحر، نسیم شان سپر
نه بیم شان دگر، ز کار زار سبز

قشون بهمنی، ندارد ایمنی
شکست آورد، شود شکار سبز

ز جای پایشان، به هر چمن نشان
دمیده خون عشق، به یادگار سبز

بنفشه در سجود، چه عاشقانه سود
کُلاله ی کبود، به شاخسار سبز