عصر نو
www.asre-nou.net

بیانیه شورای مدیریت به مناسبت در گذشت سیمین دانشور:
تسلیت به همگان

انجمن اجتماعی وفرهنگی ایرانیان مقیم فرانسه(ول دو مارن) این ضایعه ی درد آور را به همه ی دوستداران این بانوی بزرگ وملت ایران تسلیت می گوید. یادش جاوید باد.‏
Fri 23 03 2012

سیمین دانشوراز میان ما رفت وفرهیختگان ایرانی را به ماتم نشاند.سیمین تاجی بود نه سیمین، که زرین، برسر"دانشوران"ایران.بزرگ بانوئی که درآسمان دانش وفرهنگ وهنراختری درخشان بود.درخت کهنی که هرروزش برای جان های شیفته بهاری پرباربودوبارفتنش همه رابه"سووشون" نشاند.

سیمین درآغازاین قرن درشیرازپابه دنیاگذاشت وده سال به پایان آن مانده باماوداع کرد.طی نودسال عمرپربارخودمترجم بودونویسنده ودانشیاردانشگاه و فعال سیاسی،ازبنیانگذاران کانون نویسندگان ایران بود واین کانون شاه منزلی بود درراه دشوار نویسندگی نوین ایران، وگویندگان وخاصه نوقلمان را شعله ی امید وعرصة تلاشی برای آزادی.

با ترجمه هایش از برنارد شاو وچخف ویرجبنیا وولف ودیگران به شکوفائی زبان رمان کمک بزرگی کرد و نویسندگان بسیاری را اول بار با این ترجمه ها به کتابخوان های فارسی زبان شناساند وتردیدی نیست که ترجمه های او تأثیر بسیاری برتحول وتنوع داستان نویسی ایران داشته وموجب رواج این نوع ادبی وانس گرفتن خوانندگان ایرانی به آن شده است.‏

در عرصه ی داستان آثاری چون "شهری چون بهشت" و"سووشون" وجزیره ی سرگردانی" و...پدید آورد که اگر قلم منتقدان آن طور که شایسته است منصفانه می جنبید وازغرض ورزی ورقیب ستیزی پاک می بود آوازه شان بیش از این که هست می شد. ولی چه می شود گفت که او بانو بود، طرف بی مهری ساواک و قلم نقد در دست مردان. با این حال سووشون پرفروش ترین رمان ایران شد وبا سیزده بار تجدید چاپ وفروشی بیش از چهار صد هزار جلد بی تردید در زمره ی درخشان ترین آثارادب معاصر است. نثر این کتاب ظریف و یکدست و دلنشین است. بحث نویسنده در باره ی مسائل سیاسی ونقد معضلات اجتماع از دل او بر می خیزد وناچار بر دل می نشیند. انتقاداتش از همدردی وتفاهم ، نه بقصد عیب جوئی اند. گرمی عشق است نه بر جوشیده از آتش خشم.

سیمین از دانشگاه تهران دکترای ادبیات فارسی گرفت و بعد از ازدواج با جلال آل احمد عازم ایالات متحده ی امریکا شد ودر دانشگاه سنتفورد در رشته ی زیبا شناسی تحصیل کرد و ضمن تحصیل برای مجلات امریکائی داستان می نوشت.‏

در سال ۱۳۳٨به عنوان دانشیار در رشته ی باستانشناسی وتاریخ هنر در دانشگاه تهران به کار مشغول شد ویکی از محبوب ترین مدرسین دانشگاه بود. اما هرگز به رتبه ی استادی نرسید. این حق کشی بزرگی بود. کمیسیون بررسی و ارزش گذاری امتیازات مدرسین به او نمره ی صد وچهارداده بود، حال آنکه برای رسیدن به درجة استادی پنجاه امتیاز کافی بود. ساواک طی نامه ای به دانشگاه نوشته بود:"این خانم صلاحیت استاد شدن ندارد. بتدریج ایشان را کناربگذارید"۱. اما هجوم دانشجویان به کلاس های او بی سابقه بود. زیرا به آن چه می آموخت بسیار مسلط بود و از این گذشته درسش زمزمة محبت بود و مادرانه وخواهرانه وبا لحنی خومانی با دانشجویان ‏برخورد می کرد وبه آنان اجازه ی شرکت در بحث و اظهار نظر می داد وحتا مشکلات روانی وخانودگیشان را هم در ‏خارج از کلاس در حدود امکاناتش حل می کرد.

سیمین روشنفکری راستین بود. زیرا گذشته از روشن اندیشی و پرهیز از تعصب، مبارزی متعهد بود. مشکلات دیگران را مسالة خود می دانست. اسیر فضل وکتاب نبود. جانش جوشان بود ودر دل دیگران نور پویائی می تاباند و تخم دانشجوئی می کاشت. شریک راه زندگیش آل احمد یاری ثابت قدم وبیدار بود. جلال خود می نویسد:" زنم سیمین دانشوراست که می شناسید. اهل کتاب وقلم ودانشیار رشته ی زیباشناسی وصاحب تألیف ها وترجمه های فراوان ودر حقیقت نوعی یار ویاور این قلم. اگر او نبود چه بسا خُزعبلات که به این قلم آمده بود. از سال ۱۳٢٩ به این ور هیچ کاری با این قلم منتشرنشده که سیمین اولین خواننده ونقادش نباشد.."٢

سیمین دانشور از میان ما رفت اما یا دش دردلهای ما وتأثیرش بر ادبیات ایران پایدار است.

انجمن اجتماعی وفرهنگی ایرانیان مقیم فرانسه(ول دو مارن) این ضایعه ی درد آور را به همه ی دوستداران این بانوی بزرگ وملت ایران تسلیت می گوید. یادش جاوید باد.‏

--------------------

۱- سیمین دانشور الفبا ص ۱۴٩
٢-جلال آل احمد" یک چاه و دو چاله ومثلاً شرح احوال ص۵٠


کرتی – فرانسه، مارس ٢٠۱٢ -اسفند ۱۳٩٠