عصر نو
www.asre-nou.net

گزیده ای از اخبار بهمن ماه ملیت ها

کمیسیون ملیت های سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران

Tue 21 02 2012

خوزستان

حکومت نظامی و بازداشت های گسترده در شوش

يکشنبه ۹ بهمن ۱٣۹۰ - ۲۹ ژانويه ۲۰۱۲
اخبار روز - گزارش دریافتی: نیروهای اداره اطلاعات در روزهای گذشته تعدادی از شهروندان عرب در شهرهای شوش و حمیدیه را بازداشت کردند.
شاهدان عینی و فعالان حقوق بشر از شهرستان شوش گزارش داده اند که به دلیل تشدید فضای امنیتی در شهر شوش دانیال، تعدادی از جوانان در محله های دوار، احمدآباد، خضیره و روستاهای مسیر کعب در حاشیه شوش دانیال اقدام به تظاهرات شبانه کرده بودند.
در این دوره از تظاهرات های شبانه و شعار نویسی بر ضد رژیم، فرمانداری شوش اقدام به منع رفت و آمدهای شبانه کرده و در سطح شهر حکومت نظامی اعلام می کند.
شاهدان عینی می گویند پس از اعلام حکومت نظامی تعدادی از شهروندان دستگیر و روانه بازداشت گاه های اداره اطلاعات شدند. عاشور دبات و فرزند او عادل (۲۰ ساله) از ساکنان محله دوار، حمید کعبی (۲۱ ساله) از ساکنین روستای کعب احمد مولا، جاسم کعبی و فرزندان او خدیجه و محمد، احمد دبات، سجاد کعبی، احمد زغیبی (۲۱ ساله)، عثمان زغیبی، جاسم کعبی و تمام اعضای خانواده ایشان، مهدی خسرجی، امیر صرخی، جعفر کعبی، کاظم دبات، جعجع چنانی، مرتضی موسوی، فیصل دبات، کریم کعبی، عدنان زغیبی، مسلم مزرعاوی، مهدی نواصری، حسن نواصری، علی کنانی و ابراهیم حیدری تنها افرادی هستند که اسامی آنها پس از بازداشت منتشر شده است. فعالان حقوق بشر در شوش معتقدند که شمار دستگیر شدگان بیش از این تعداد است.
شاهدان عینی از شوش گزارش می دهند که در حال حاضر حکومت نظامی شبانه در این شهر پایان یافته اما سایه نیروهای امنیتی و لباس شخصی در همه جای شهر وجود دارد و نوعی خفقان شدید به بار آورده است.

همزمان با این موج از دستگیریهای بی رویه در شوش ٣ تن از شهروندان عرب درشهر حمیدیه (۲۵کیلومتری غرب اهواز) نیز بازداشت وبه مکان های مجهول منتقل شده اند.
عدنان ساعدی به همراه برادر او و یکی از همسایگان آنها که هر سه جوان هستند بازداشت شدگان شهر حمیدیه هستند. پیش از این نیز غالب منابی هنرمند و خواننده اهل حمیدیه و برادر او حسن منابی دبیر تاریخ دبیرستان های اهواز بازداشت شده بودند.

موج دستگیری فعالان حقوق بشر و هنرمندان عرب بیش از گذشته فراگیر شده است.در این میان فعالان حقوق بشری خواستار توجه جدی سازمان های حقوق بشر و مطبوعات و سایت های اپوزیسیون ایرانی به پدیده سرکوب و بازداشت های دسته جمعی و اتهام سازی نیروهای اطلاعاتی بر ضد جوانان عرب هستند.

دوشنبه ۱۰ بهمن ۱٣۹۰ - ٣۰ ژانويه ۲۰۱۲

اخبار روز - گزارش دریافتی: پس از پایان حکومت نظامی در شوش و بازداشت تعداد زیادی از شهروندان، طی دو روز گذشته ۲٨ و ۲۹ ژوئن ۲۰۱۲ مصادف با ۹ و ۱۰ بهمن ماه ۱٣۹۰ تعداد دیگری از شهروندان عرب توسط نیروهای امنیتی رژیم در شهر حمیدیه (۲۵ کیلومتری غرب اهواز) دستگیر شدند که تاکنون از سرنوشت آنان خبری در دست نیست.
فعالان حقوق بشر از حمیدیه گزارش داده اند موج دستگیری های شهر شوش و تشدید فضای امنیتی به حمیدیه رسیده و این شهر نیز به شدت تحت کنترل نیروهای امنیتی و انتظامی قرار دارد.
در این میان تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان ساکن حمیدیه بازداشت شده اند. عدنان ساعدی (۲۵ ساله)، ایوب ساعدی (۲٣ ساله)، محمد حلفی، کریم دحیمی، جمال عبیات، جلیل عبیات، علی حیدری، هادی منابی، حیدر عبیداوی و عباس ثامر افرادی هستند که بازداشت آنها تا به حال اعلام شده و در این میان افراد دیگری هستند که ناپدید شده اند.

کارشناسان مسائل اهواز معتقدند با توجه به نزدیک شدن ماه آوریل و احتمال تظاهرات های مردمی در سطح اقلیم اهواز که سالیانه از ۱۵ آوریل شروع می شود نیروهای امنیتی از هم اکنون دچار اظطراب شده و اقدام به یورش به مناطق عرب نشین کرده اند.
در ۱۵ آوریل هر سال که سالیاد برچیده شدن حکومت محلی دراقلیم اهواز است ،مردم عرب به خیابان ها می آیند و ازسیاست های تبعیض نژادپرستانه رژیم و محرومیت از حقوق ملی خود از جمهوری اسلامی اعلام انزجار می کنند.

یک جوان عرب اهوازی زیر شکنجه کشته شد

پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۲ فوريه ۲۰۱۲

خبر دریافتی: ناصر آلبوشوکه درفشان جوان 20 ساله عرب اهوازی پس از شکنجه در بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز جان سپرد. فعالان حقوق بشر از اهواز گزارش دادند که ناصر آلبوشوکه درفشان روز پنج شنبه 26 ژانویه 2012 در بازار نادری اهواز دستگیر شده بود.

ناصر البوشوکه درفشان متولد سال 1371 شمسی در خلف آباد(رامشیر)است. او پس از دستگیری و انتقال به بازداشتگاه وزارت اطلاعات در اهواز ، روز دوشنبه 30 ژانویه 2012 زیر شکنجه جان سپرد.

گزارشگران حقوق بشر از اهواز گزارش داده اند که خانواده ناصر آلبوشوکه درفشان فرزند نعیم پس از دریافت جنازه فرزنداشان آثار شکنجه را بر روی جسد او یافته اند. تیرگی گردن و آثار ضربات بر روی کمر و دنده ها و خفگی بر جنازه این جوان دیده شده است.
خانواده درفشان در گفتگو با فعالان حقوق بشر می گویند که ناصر جوانی اهل مطالعه بود و هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشته است.
تلاش های خانواده درفشان برای کشف علت دستگیری و سپس مرگ او زیر شکنجه به نتیجه ای نرسیده است.
پیش از این نیز یک فعال حقوق بشر اهوازی به نام رضا مغامسی در بازداشتگاه اداره اطلاعات دزفول و در تاریخ 27.3.2011 نیز زیر شکنجه کشته شده بود.

محمد کعبی زیر شکنجه نیروهای اداره اطلاعات شوش کشته شد

شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۴ فوريه ۲۰۱۲

محمد کعبی فرزند جاسم ،جوان عرب اهل شوش که کمتر از دو هفته پیش به دست نیروهای اداره اطلاعات در این شهر بازداشت شده بود روز پنجشنبه گذشته 2.2. 2012 زیر شکنجه کشته شد.

یک کارمند ستاد خبری اداره اطلاعات شوش در تماس با خانواده کعبی ضمن اعلام این خبر به آنها اخطار کرده که از برپایی مراسم عزاداری خودداری کنند. به گفته شخص تماس گیرنده جنازه محمد را کارمندان ادراه اطلاعات در مکانی دفن کرده اند و نیازی به مراجعه برای دریافت جنازه ودفن وبرپایی مراسم عزا وجود ندارد.

محمد کعبی چندی پیش به همراه خواهر خود خدیجه و پدرش جاسم کعبی در منزل مسکونی خود در محله احمد آباد دستگیر شده بودند.

با انتشار خبر مرگ محمد کعبی در شوش ،سایر محله های عرب نشین این شهر با بر پایی مراسم یزله و پایکوبی ضمن ابراز همدردی با خانواده کعبی خواستار پیگیری عاملان مرگ این جوان در اداره اطلاعات این شهر شده اند
فعالان عرب اهوازی معتقدند که سکوت محافل اپوزیسیون ایرانی داخل وخارج از کشوردر قبال این جنایت ها گویای تایید این برخوردهای سبعانه و همراهی با نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی است.

قرباني ديگر: نيروهاي امنيتي يک جوان عرب را در شهر ملاثاني با خودرو زير گرفتند و کشتند


يک قرباني ديگر: نيروهاي امنيتي يک جوان عرب را در شهر ملاثاني با خودرو زير گرفتند و کشتند.
نيروهاي امنيتي روز پنجشنبه 9 فوريه (20 بهمن) جاري يک جوان عرب به نام علي حميدي را با خودرو زير گرفتند و جوان ديگري را به شدت زخمي کردند. بنا به گزارش هاي رسيده علي حميدي - 20 ساله - که همراه دوستش سوار بر موتور سيکلت بودند متوجه ايست بازرسي ورودي شهر ملاثاني نمي شوند و با تعقيب نيروهاي امنيتي رو به رو مي شوند که بر اثر برخورد شديد خودرو نيروهاي امنيتي با موتور سيکلت، علي حميدي جان مي بازد و دوستش به شدت زخمي مي شود که هم اکنون در بيمارستان بستري است و در وضعيت خطرناکي به سر مي برد. گويا اين دو موتور سوار اعلاميه تحريم انتخابات با خود حمل مي کردند. همچنين ديروز جمعه شهر ملاثاني شاهد ناآرامي هايي بوده است. شهر عرب نشين ملاثاني واقع در سي کيلومتري شمال شهر اهواز از چندي پيش شاهد اقدامات شديد امنيتي و برپايي هر چه بيشتر بازرسي ها و کنترل ها در ورودي و خروجي و نيز برخي مناطق درون شهر بوده است.

نيز شهرستان آبادان - اعم از شهر و روستاها - شاهد توزيع گسترده اعلاميه هايي در تحريم انتخابات مجلس شوراي اسلامي بوده است. اين اعلاميه ها در شهر و نيز در روستاي چويبده و ساير روستاها توزيع شده.

گفتني است در عرض يک ماه اخير حدود هشتاد نفر از شهروندان عرب در شهرهاي شوش، حميديه و اهوازدستگير شده، دو نفر از آنان زير شکنجه جان سپرده و يک نفر را با خودرو زير گرفته اند. هم اکنون حدود دويست زنداني سياسي عرب در زندان هاي اهواز وساير شهرهاي ايران زنداني هستند وامكان شكنجه و حتى مرگ تازه دستگير شدگان دور از ذهن نيست

ایران: اقلیت عرب آماج دستگیری‌های هدفمندند
ده‏ها نفر بازداشت؛ و ۲ تن در اسارت جان باختند.

پنجشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۹ فوريه ۲۰۱۲



(نیویورک، ۷ فوریه ۲۰۱۲) دیده بان حقوق بشر امروز گفت که بنا برگزارش فعالان محلی، نیروهای امنیتی بیش از ۶۵ نفر از ساکنان عرب استان اکثراً عرب نشین خوزستان ایران را در جریان یورش های امنیتی از اواخر سال ۲۰۱۱ تاکنون دستگیر کرده اند. دیده بان حقوق بشر افزود که دولت ایران باید افراد دستگیرشده را فوراً تفهیم اتهام و یا آزاد کند و در مورد گزارش‏های فعالان محلی مبنی برکشته شدن دو تن از بازداشت شدگان در بازداشتگاه های وزارت اطلاعات در هفته گذشته تحقیق نمایند.

گزارش‏های فعالان محلی در مورد بازداشت‏های گسترده در شهرهای حمیدیه، شوش، و اهواز حاکی از آن است که مقامات دست کم برخی از این دستگیری‏ها را در پاسخ به شعارنویسی و دیوارنویسی‏های ضد دولتی صورت داده اند که برای ابراز همدردی با بهار عرب و تحریم انتخابات مجلس، که قرار است در ۲ مارس برگزار گردد، توسط اسپری‏های نقاشی بر دیوارهای ساختمان های عمومی انجام شده است. طبق اطلاعاتی که در دسترس دیده بان حقوق بشر قرار گرفته است محمد کعبی، ۳۴ ساله، و ناصر آلبوشوکه درفشان، ۱۹ ساله، ظاهراً در اثر شکنجه در بازداشتگاه‏های تحت اداره مسئولین اطلاعات محلی، به ترتیب در شوش و اهواز جان باخته اند. فعالان محلی می گویند که بسیاری از بازداشت شدگان به شکل انفرادی در بازداشتگاه‏ها نگهداری می شوند.

جو استورک، معاون بخش خاورمیانه دیده بان حقوق بشر گفت: « سکوت مطلقی در مورد دور اخیر بازداشت‏‏ فعالان و معترضان عرب در ایران حاکم است. ما از مقامات می خواهیم که فوراً دلایل دستگیری این افراد را توضیح داده و امکان ملاقات آنان را با خانواده‏ها و وکلایشان فراهم آورند و همچنین همه بازداشت شدگان را بی درنگ برای محاکمه حاضر کرده و آنانی را که مرتکب شکنجه شده اند پاسخگو و مسئول بدانند.»

دیده بان حقوق بشر در مورد افراد بازداشت شده ابراز نگرانی می‏کند. باتوجه به اعمال گذشته دولت، برخی از بازداشت شدگان درصورتی که توسط دادگاه انقلاب در ارتباط با جرائم امنیت ملی ازجمله تروریسم و یا جاسوسی محاکمه گردند و یا محکوم شناخته شوند، درمعرض خطرقریب الوقوع اعدام قرار خواهند گرفت. دیده بان حقوق بشر ازاتهامات مطرح شده دراین پرونده ها اطلاعی در دست ندارد.

براساس گزارش چند گروه حقوق بشری عرب ایرانی، نیروهای امنیتی دست کم ۱۸ مرد عرب را در شهر حمیدیه، واقع در ۲۵ کیلومتری غرب اهواز، مرکز استان، از نوامبر ۲۰۱۱ تاکنون دستگیر کرده اند. اولین دستگیری با حسن منابی، فعال برجسته و مدیر مدرسه ابتدایی و برادر او، غالب، در ۲۸ نوامبر آغاز شد. یکی از دوستان نزدیک حسن منابی به دیده بان حقوق بشر گفت که وی از سال ۲۰۰۵ تاکنون چندین بار توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی دستگیر شده است. فرد مزبور افزود که منابی در مورد شکنجه و بدرفتاری نیروهای امنیتی و اطلاعاتی با خود در طی بازداشت‏های قبلی با دوستانش صحبت کرده بود و ازاین رو در اواخر سال ۲۰۱۰ تصمیم گرفته بود در ترکیه تقاضای پناهندگی کند.

دوست منابی به دیده بان حقوق بشر گفت که مامواران وزارت اطلاعات همسر وی را جهت اعمال فشار بر او برای بازگشت به ایران احضار، و برای چندین روز بازداشت کردند. منابی با بازگشت به ایران در سپتامبر ۲۰۱۱، خود را به مسئولین اطلاعات در اهواز معرفی کرد که پس از چندین ساعت بازجویی آزاد شد. اما در ۲۸ نوامبر، ماموارن اطلاعاتی به خانه او هجوم برده و وی و برادر او، غالب، را دستگیر کردند. از آن زمان تاکنون، مقامات او را به اتهام جاسوسی برای ایالات متحده امریکا و انگلستان و داشتن ارتباط با گروه های عرب مخالف که در استان خوزستان فعالیت دارند تحت بازداشت قرار داده اند.

یکی از فعالان محلی خوزستان به دیده بان حقوق بشر گفت که آخرین دور دستگیری‏ها در حمیدیه زمانی آغاز شد که نیروهای امنیتی ۹ تن عرب ایرانی را در ۱۰ ژانویه و ۴ تن دیگر را در ۲۶ و ۲۸ ژانویه به زندان انداختند. اکثریت این افراد ۲۰ تا ۲۸ سال دارند و برخی از آنان در گذشته نیز به دلیل شرکت در تظاهرات‏ جهت احراز حقوق بیشتر برای اقلیت قومی عرب بازداشت شده بودند. فرد مزبور افزود که دست کم یکی از این افراد با قرار وثیقه آزاد شده است، اما تعداد بیشتری از آن زمان تا کنون دستگیر شده اند.

مقامات دست کم ۲۷ نفر را در شوش، واقع در ۱۱۵ کیلومتری اهواز، در هفته‏های اخیر دستگیر کرده اند. بنابرگزارش یکی از فعالان محلی، نیروهای امنیتی، ازجمله لباس شخصی‏های عضو وزارت اطلاعات، این دستگیری ها را در واکنش به شعارها و دیوار نویسی ضد دولتی آغاز کرده اند که در حمایت از بهار عرب و تحریم انتخابات مجلس که قرار است در ۲ مارس برگزار شود توسط اسپری‏های نقاشی بر دیوارهای عمومی انجام شده است. وی افزود که نیروهای امنیتی در سراسر شوش پست های بازرسی ایجاد کرده اند و مردم پس از آن که نیروهای امنیتی جاسم کعبی، دختر او خدیجه و پسرش محمد را دستگیر کردند، « برآشفتند و به خیابان ها ریختند». نیروهای امنیتی در واکنش به این امر، ۲۴ مرد که اغلب آنان در سنین ۲۰ قرار داشتند را در ۲۵ و ۲۶ ژانویه دستگیر کردند. این دستگیری‏ها در احمدآباد، خازیره، داور و چندین روستا درخارج شهر شوش صورت گرفت.

فرد مزبور گفت: « [از ۲۵ ژانویه] برای مدت چهار روز شوش عملاً تحت حکومت نظامی قرار داشت، اما وضعیت فعلاً به حالت عادی برگشته است. با این همه نیروهای امنیتی در شهر حضور سنگینی دارند.»

وی به دیده بان حقوق بشر گفت که محمد کعبی در ۲۱ ژانویه در شوش دستگیر شد و در حین بازداشت در یکی از بازداشتگاه های نیروهای وزارت اطلاعات محلی جان باخت. فرد مزبور گزارش سایر فعالان محلی را تائید نمود که مقامات مسئول دفتر وزارت اطلاعات محلی در شوش با خانواده کعبی در ۲ فوریه تماس گرفته و می گویند که کعبی مرده است. طبق گزارش‏ها، فرد مسئول به خانواده کعبی می گوید که مقامات، او را قبلاً دفن کرده و آنان نیازی به تشییع جنازه ندارند و هشدار می دهد که خانواده او نباید مجلس عزاداری عمومی برای فرزند خود برگزار بکنند.

قبل از انتشار خبر مرگ کعبی، فعالان محلی به دیده بان حقوق بشر اطلاع دادند که ظاهراً ناصر آلبوشوکه درفشان بر اثر شکنجه در یکی از بازداشتگاه های وزارت اطلاعات در اهواز در ۳۰ ژانویه جان باخته است. یک منبع نزدیک به خانواده درفشان به دیده بان حقوق بشر گفت که نیروهای امنیتی درفشان را در تاریخ ۲۶ ژانویه به دلایل نامعلومی دستگیر کرده بودند.

فرد مزبور افزود که در ۳۰ ژانویه، ماموران وزارت اطلاعات اهواز به پدر درفشان زنگ زده و از او می خواهند جهت بردن درفشان به آنجا بیاید. بعد از رسیدن به بازداشتگاه، پدرش در یک نگاه گذرا چشمش به جسدی در داخل یک آمبولانس می افتد که در آنجا پارک شده بود و می پرسد که آیا جسد پسرش است، اما مقامات انکار می کنند. اما بعد از دنبال کردن آمبولانس در بیمارستان می فهمد که آن جسد پسرش بوده است. فرد مزبور افزود که خانواده درفشان آثار شکنجه، از جمله کبودی صورت، گردن، کمر و دنده را بر بدن او مشاهده کرده اند. مقامات ادعا می کنند که درفشان در اثر مرگ طبیعی مرده است.

فرد مزبور به دیده بان حقوق بشر گفت که مقامات از تحویل جسد به خانواده درفشان اجتناب کرده اند.

فعالان محلی همچنین به دیده بان حقوق بشر گفتند که ماموران اطلاعات دست کم ۱۱ مرد عرب را در اهواز و اطراف آن از ۳ فوریه تا کنون دستگیر کرده اند. نیروهای امنیتی همچنین ۱۰ مرد عرب سنی مذهب را در ۱۷ ژانویه دستگیر کردند. یکی از آنها به دیده بان حقوق بشر گفت که در حال حاضر نیروهای امنیتی، اکثراً ماموران لباس شخصی، در سراسر اهواز حضور دارند و وضعیت منطقه در مجموع ملتهب است.

دیده بان حقوق بشر اسامی بسیاری از کسانی را که دستگیر و یا کشته شده اند دریافت کرده است، اما به علت وضعیت امنیتی خوزستان و اعمال محدودیت شدید توسط دولت نسبت به ارسال گزارش‏های بی طرفانه از این منطقه، قادر نبوده است نحوه بازداشت آنان را به شکل مستقل تائید نماید. دیده بان حقوق بشر قبلاً از مقامات ایرانی خواسته بود که جهت بررسی ادعاهای نقض جدی حقوق بشر در این استان، به رسانه های مستقل بین المللی و سازمان های حقوق بشری اجازه دسترسی آزادانه بدهند.

جو استورک گفت، «عملیات‏ امنیتی در استان خوزستان که بعد از تظاهرات ماه آوریل سال گذشته آغاز شد، تاکنون بیشترین تعداد مرگ و میر و جراحت افراد را بعد از سرکوب تظاهرکنندگان به دنبال انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ از خود به جا گذاشته است. با توجه به سیاست عدم انتقال اطلاعات و محاکمه و اعدام های مخفیانه در این استان، ما دلایل قانع کننده ای در دست داریم که در مورد افراد ربوده و ناپدید شده توسط مقامات ابراز نگرانی کنیم.»
پشت‌پرده تعطیلی مرکز آموزش هوانوردی اهواز

مرکز آموزش فنون و خدمات هوایی اهواز با وجود نیم قرن فعالیت در حوزه آموزش هوانوردی و خلبانی تربیت دانشجویان، در 2 سال اخیر به دلیل مشکلاتی به تعطیلی کشیده شده است.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خوزستان- این مرکز آموزشی زیر نظر شرکت فرودگاه‌های کشور فعالیت می‌کند و به دلیل این‌که شرکت فرودگاه‌های کشور در لیست واگذاری به بخش‌خصوصی قرار گرفت این شرکت مرکز آموزش فنون هوایی را به عنوان اولین گزینه جهت واگذاری به بخش‌خصوصی انتخاب کرد.
اگر چه بر اساس اصل 44 قانون اساسی مراکز آموزشی از واگذاری به بخش‌خصوصی مستثنی هستند اما واگذاری به بخش‌خصوصی این مرکز ابلاغ شد که متاسفانه در این 2 سال و از زمان ابلاغ، نه‌تنها این مرکز به بخش‌خصوصی واگذار نشد بلکه به تعطیلی نیز کشیده شد.
واگذاری به بخش خصوصی توسط شرکت فرودگاه‌های کشور به این مرکز ابلاغ و پس از آن اجازه ادامه فعالیت به این مرکز داده نشد و هم‌اکنون این مساله مطرح است که هیچ ارگان خصوصی، مرکزی که غیرفعال است و نیروهای آن به دیگر مراکز منتقل شده‌اند را تحویل نمی‌گیرد.
در عین حال در شهرهای شیراز، اصفهان، مشهد، تبریز و تهران، مراکزی مشابه این مرکز وجود دارند که هم‌اکنون در حال فعالیت هستند و چنین مشکلی ندارند و تنها قرعه خصوصی شدن به نام مرکز اهواز افتاده است. دانشجویان و مسوولان این مرکز معتقدند که باید این مرکز به فعالیت خود ادامه می‌داد و در حین فعالیت روند خصوصی شدن آن دنبال می‌شد.
در صورتی‌که مرکز آموزش فنون هوایی اهواز در شرایطی برابر با دیگر شعبات کشور، پروازها، فعالیت و تعداد دانشجوی بیشتری را پذیرش می‌کرد و دانشجویان استان‌های دیگر تمایل زیادی برای یادگیری فنون هوایی در شعبه اهواز را داشتند اما در حال حاضر بیش از 50 تن از دانشجویان معطل و بلاتکلیف هستند و برخی از آن‌ها دوره‌های آموزشی خود را در تهران و تبریز می‌گذرانند.
در طول این 2 سال دانشجویانی که بیش از دیگران متحمل مشکلاتی شده‌اند، مکاتبات و پیگیری‌های زیادی به استانداری، نمایندگان مجلس و شرکت فرودگاه‌های کشور داشته‌اند اما این پیگیری‌ها نتایجی به دنبال نداشته است.
یکی دیگر از دلایل تعطیلی و غیرفعال بودن مرکز اهواز به مشکل نبود هواپیما و ابزار مورد نیاز باز می‌گردد. در این 2 سال هواپیما‌های این مرکز به دیگر نقاط کشور منتقل شدند و این مرکز به همین دلیل کاملا از فعالیت بازماند. انتقال هواپیماهای مرکز اهواز توسط شرکت فرودگاه‌های کشور صورت گرفته و پس از انتقال هواپیماها دستور تعطیلی مطلق به این مرکز داده شد و به نیروها و کارشناسان این مرکز ابلاغ شد که از این پس در ادارات مختلف فرودگاه‌های اهواز فعالیت کنند.
مسوولان این مرکز نسبت به این ابلاغیه اعتراض کرده و اعلام کردند که با وجود تخصص و داشتن تجربه در فعالیت‌های هوانوردی، چگونه در بخش‌های اداری فرودگاه می‌توان مشغول به کار شوند. پس از این اعتراض شرکت فرودگاه‌های کشور اعلام کرد انتقال هواپیماها با هدف بازسازی بوده و در صورت بازسازی، این مرکز مجددا بازگشایی می‌شود.
به گفته مسوولان این مرکز پس از این ماجراها، بازسازی مرکز در دستور کار قرار گرفت و این مساله توسط مسوولان استانداری پیگیری شد تا جایی که استاندار و معاون استاندار بر پرداخت اعتباراتی برای بازسازی از طریق اداره کل فرودگاه خوزستان تاکید کردند و حتی این اعتبار در برنامه بودجه استان به تایید رسید. اما تا به امروز هیچ‌گونه کمکی برای بازسازی به این مرکز تخصیص نیافته است.

افزایش آمار کودکان خیابانی در خوزستان / آرزویشان دکه دار شدن است


اهواز - خبرگزاری مهر: از دستان پر از دستمال تا دستان خالی از وجود مادر، از التماسهای بچگی تا خنده های شیرین کودکی، از نگاه معصوم کودکانه تا فروش سالهای بازیگوشی، همه و همه سهم کودکانی است که در پشت چراغهای قرمز زندگیشان ایستاده اند تا آمار کودکان خیابانی در خوزستان رو به افزایش باشد.
به گزارش خبرنگار مهر، روح الله کودک خردسال اهوازی که روبروی دکه مادرش در 24 متری بساط دستفروشی پهن کرده بود نگاهی به دکه مادرش می اندازد و بزرگترین آرزوی زندگی اش را می گوید: دوست دارم در آینده دکه دار شوم.
همه ما انسانها در کودکی آرزوی بزرگ شدن داریم و در زمان جوانی یا کهولت آرزوی بازگشت به دوران کودکی. اما امثال روح الله هیچگاه به گذشته شان بر نمی گردند زیرا هیچ وقت کودک نبوده اند و مثل خیلی از بچه های همسن و سالاشان کودکی نکرده اند یعنی وقت این کار که لذت بخش ترین مقطع زندگی یک کودک به شمار می رود را انجام دهند.

کودکان کار نه برای مسئولان استانی که حتی برای مسئولان پایتخت نشین نیز حکم تماشا و سکوت را دارند. از یک طرف، بهزیستی خود را متولی نگهداری کودکانی می داند که توسط شهرداری برای نگهداری معرفی شوند و از طرف دیگر شهرداری مسئولیت خود را در رابطه با کودکانی می داند که مرتکب جرم شوند و دست فروشی و کار کار کردن بر سر هر کوی و برزنی را برای کودکان جرم یا حداقل فعالیتی که ملزم جمع آوری آنها باشد، نمی داند.

در این بین، اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی هم فقط برای کارفرمایانی که از کودکان در کارگاه های خود استفاده می کنند مجازات تعیین کرده است. از سویی دیگر شهرداری هم فقط کودکان متکدی را جمع آوری می کند و همیشه از کوتاهی سایر ارگانها در نگهداری از این دسته از کودکان نیز گلایه دارد.

این چند پارگی در میان ارگانهای دولتی و مردمی در رابطه با یک مبحث واحد، موجب شده تا یک ارگان خاص، خود را موظف به امور کودکان کار نداند و هر یک دیگری را مسئول رسیدگی به کودکان کار معرفی کند و این می شود که کودکان کار در چهار راه بی مسئولیت مدیران می مانند.

محرومیت مردم در جوار چاه های نفت "منصوره روستائی با 170 حلقه چاه"

۹ بهمن ۱۳۹۰

عجین شدن نفت با فقر و محرومیت شاید قصه ای تکراری برای مردم خوزستان باشد ولی این موضوع نباید دستمایه بی توجهی به مردمی باشد که زمین زیرپایشان بیش از 70 درصد درآمدهای کشور را تامین می کند و روستای محروم منصوره در خوزستان با 170 حلقه چاه نفت نیز ازجمله این مناطق است
عجین شدن نفت با فقر و محرومیت شاید قصه ای تکراری برای مردم خوزستان باشد ولی این موضوع نباید دستمایه بی توجهی به مردمی باشد که زمین زیرپایشان بیش از 70 درصد درآمدهای کشور را تامین می کند و روستای محروم منصوره در خوزستان با 170 حلقه چاه نفت نیز ازجمله این مناطق است.

به گزارش خوزنیوز به نقل از مهر، استان خوزستان با تولید بیش از 70 درصد نفت کشور نقش مهمی در اقتصاد کشور دارد ولی معادله جالبی که در این بین خودنمایی می کند این است که هر جا که نفت باشد فقر و محرومیت نیز در آنجا سربه فلک کشیده و این موضوع شاید ریشه در تاریخ دارد و مربوطه به امروز و دیروز نیست.

اغلب شهرهای نفت خیز خوزستان که جای جای زمینهایشان، طلای سیاه جاری است محرومیت بالایی دارند. مسجدسلیمان به عنوان اولین شهر نفتخیز خاورمیانه، هفتگل به عنوان دومین شهر نفتخیز کشور، امیدیه و آغاجاری به عنوان یکی از مناطق عمده تولید نفت در کشور و جدیدا شهرستان شادگان با در اختیار داشتن میدان منصوری از فقر شدید امکانات و داشتن محرومیتهای فراوانی رنج می برند و این معادله در این مناطق بیشتر تقویت می شود که نفت با فقر و محرومیت عجین شده است.


نمایی از روستای "منصوره" در شادگان

۱۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۴ فوريه ۲۰۱۲

اما قصه روستای منصور شهرستان شادگان شاید در این بین بیش از سایر مناطق عجیب باشد. روستایی با داشتن 170 حلقه چاه نفت اکنون با محرومیتهای عمده ای مواجه است و شاید انتظار ساکنان این روستا که «حق ما کمی بیشتر از سایر روستاهای کشور در دادن امکانات و رسیدگی است» به حق و منصفانه باشد.

پرجمعیت ترین روستای شادگان
حسن سلامی دهیار روستای منصوره در گفتگو با خبرنگار مهر در معرفی این روستا می گوید: این روستا دارای 900 خانوار و جمعیت چهار هزار نفری است و پرجمعیت ترین روستای شادگان و یکی از روستاهای بزرگ کشور به شمار می رود که زمانی در قلب تالاب بین المللی شادگان بود ولی به مرور زمان و به علت خشک شدن تدریجی این تالاب، اطراف این روستا به زمینهای کشاورزی و مسکونی تبدیل شد.

وی با اشاره به اینکه این روستا 40 کیلومتر با شهرستان شادگان فاصله دارد، افزود: طبق نقشه مصوب روستا در زمان حاضر 170 حلقه چاه در این روستا وجود دارد که ظاهرا 60 حلقه چاه از آنها فعال هستند و نفت خام فراوانی به صورت روزانه از آنها استخراج می شود.

دهیار روستا می گوید: انتظار داریم وزارت بهداشت یا وزارت نفت که درآمدهای فراوانی از این روستا کسب می کند اقدام به تاسیس درمانگاهی مجهز برای مردم روستا کنند چرا که واقعا در اغلب موارد خطرات فراوانی به علت نبود درمانگاه و مرکز درمانی در این نقطه برای مردم به وجود می آید.

در این روستا بیکاری هم زیاد است و چشم جوانان بیکار روستا متوجه چاه ها و تاسیسات نفت است ولی ظاهرا با وجود اینکه اغلب کارهای نگهبانی به جوانان روستا سپرده شده ولی آنها انتظار بیشتری دارند به خصوص اینکه یکی از آنها می گوید: برخی از نگهبانان از اهواز و شادگان می آیند و سهم اشتغال جوانان ما از این فعالیتهای عظیم نفتی کم است.


کردستان
صدور حکم زندان برای یک فعال دانشجویی درکردستان

سه شنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۴ فوريه ۲۰۱۲

آژانس خبری موکریان » سرویس حقوق بشر: یک فعال دانشجویی در سنندج به نام سوران دانشور توسط دادگاه انفلاب اسلامی این شهر به زندان محکوم شد.

این فعال دانشجویی در گفتگو با آژانس خبری موکریان ضمن تأیید این خبر اظهار داشت:شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج روز یکشنبه ٢٣ بهمن ماه اینجانب را به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی به یک سال زندان که به مدت دو سال به صورت تعلیق درآمده است محکوم نمود.

وی در ادامه افزود: رای صادره حضوری و ظرف 20 روز از ابلاغ قابل اعتراض و رسیدگی در دادگاه تجدیدنظر استان می باشد.

یاد آور می گردد سوران دانشور عضو شورای مرکزی اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کورد و دبیر کمیته هماهنگی اتحادیه، تابستان گذشته به همراه چند تن از اعضای این اتحادیه از طرف اداره اطلاعات سنندج بازداشت و پس از چندی با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود.

تيراندازی مستقيم نيروهای نظامی و کشته شدن يک شهروند کُرد، کُردپا

کُردپا: در پی تيراندازی مستقيم نيروهای نظامی حکومت اسلامی ايران، مستقر در شهرستان قزوين به روی خودروی کاسبکاران کُرد يک تن از سرنشينان جان خود را از دست داده و دو تن ديگر مصدوم گرديدند.
برپايه خبر ارسالی به آژانس خبررسانی کُردپا، عصر روز چهارشنبه، بيست و هشتم دی ماه خودروی حامل اجناس کاسبکاران کُرد که از سنندج عازم تهران بود هدف شليک مستقيم نيروهای نظامی قرار گرفته و در نتيجه يک شهروند کُرد به نام امير زندی فرزند عبدالله جان خود را از دست داده و دو تن ديگر به نام های شاپور زندی فرزند محمد و صالح زندی فرزند حاجی صادق زخمی گرديدند.

در ادامه گزارش ارسالی آمده است:نيروهای نظامی حکومت ايران بعد از شليک مستقيم و زخمی شدن دو تن از شهروندان کُرد اقدام به بازداشت آنان نموده و کليه ی اجناس را توقيف و مصادره کردند.
اين سه شهروند کُرد از اهالی روستای "سراب سوره" شهرستان سنندج می باشند.
بنابه آمارهای مندرج در مرکز آمار آژانس خبررسانی کُردپا، ظرف مدت ده ماه اخير جمعاً ٧٣ شهروند کُرد از سوی مأموران نظامی و انتظامی حکومت اسلامی ايران با شليک مستقيم جان خود را از دست داده و ٥٧ تن ديگر زخمی شدند.
موارد فوق الذکر تنها آمارهای به ثبت رسيده در مرکز آمار کُردپا بوده و احتمال افزايش آمارها بالقوه است.

یک شهروند مهابادی به ۴ سال حبس محکوم شد

پنچشنبه06 بهمن 1390
خبرگزاری هرانا - یک شهروند اهل مهاباد توسط دادگاه انقلاب اسلامی این شهر به زندان محکوم شد
این شهروند که هه ژار خاتمی نام دارد و حدود پنج ماه است در زندان به اتهام ارتباط با یک حزب مخالف به سر می برد توسط دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به چهار سال حبس محکوم شده است.
گفتنی است هه ژار خاتمی هم اکنون در زندان مرکزی مهاباد دوران محکومیت خود را سپری می نماید ؛ وی سال گذشته نیز مدتی را در بازداشت به سر برده و با قرار وثیقه از زندان آزاد شده بود.

هرانا؛ نامه زانیار و لقمان مرادی در رد اتهامات مطروحه در رسانه ها

چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 16:37

خبرگزاری هرانا - در پی تائید رسمی صدور حکم اعدام در دیوان عالی کشور برای دو زندانی سیاسی، زانیار و لقمان مرادی و بطبع داستان پردازی های کلاسیک دستگاه امنیتی در چگونگی بازداشت و اتهامات مطروحه که در رسانه حکومتی به صورت گسترده درج شده است، زانیار و لقمان مرادی با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به افکار عمومی ضمن رد این نوع اتهامات و شرح برخی ناگفته های این پرونده و چگونگی ابلاغ حکم به ایشان در زندان خواهان اعاده دادرسی در یک روند قضایی سالم شدند.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
شاید تجربه بیش از سی ماه زندان آن هم محکوم به اعدام با آن آغاز سخت سلول انفرادی و فشارهای جسمی ، روحی و تهدیدات مختلف و سپس استمرار تلخی محرومیت ازبسیاری ازحقوق قانونی چون ارتباط با خانواده و داشتن وکیل را کمتر کسی داشته است اما پس از این همه مدت شرح پرونده داستان زندانمان را اینچنین متفاوت میبینیم و دچاربهت شده ایم، بهتی همراه با هراس از اتفاقات غریب و همچنان فقدان صداقت تنها داشته امروزمان امید را نشانه گرفته است .
روز سه شنبه در روزنامه اطلاعات در صفحه سیزده گزارش مختصری ازآنچه شرح پرونده ما بود درج شده بود که باتوجه به عدم درج منبع خبر و نبود پیشینه چنین داستان سرای ها و دروغ پردازیهای از سوی روزنامه اطلاعات محدودیت فراوانی را در جهت یک اعتراض به چنین گزارشی ایجاد نموده است با این وجود به این دلیل که با چنین وضعیت خاصی که ما به آن دچاریم نمیتوان خود را به این مسائلی که تنها یک اثر روحی میتوان داشته باشد معطوف کنیم ودراین چند سطر به آنچه دروغ پردازیهای این گزارش بدیع وعجیب است میپردازیم درآنچه که در طول نه ماه بازجویهای پی درپی سلول انفرادی اطلاعات سنندج به ما گذشت لفافتی ازسفرزانیاربه سلیمانیه عراق و ملاقات پدربودن ، بدونه هیچ عبارت و داستانی به سرویس اطلاعات انگلیس اشاره شده بود .
عجیب و غریب بودن داستان نقش وحمایت سرویس اطلاعات انگلیس برای چنین تروری که هیچ عقل سلیمی نمی تواند آن را باور کند خود مستندی بر جعل و کذب بودن محتوای گزارش منتشر شده است و خود شاید یاری کننده ما در پاسخ به این دروغپردازیها باشد . متاسفانه در این گزارش در اعتراف ما در دادگاه اشاره شده است آن هم به مسائلی که ما تا مطالعه گزارش بی دقت روزنامه اطلاعات هرگز از آن خبر نداشتیم چه رسد که پیشتر به آن اقرار کرده باشیم تنها اقرار ما در دادگاه پس از ماهها فشار، تهدیدات فراوان و شکنجه جسمی ، جنسی و روحی و پذیرفتن قتل مورد اشاره بوده است
بدون اشاره ای به سلیمانیه و انگلیس که یافتن مدرکی برای بیان آنها در گزارشهای وزارت اطلاعات هم ممکن نبوده است سرانجام در این پرونده در غیاب اسناد و مدارک تنها اقرار تحت فشار جایگزین شده است و شاید همین نبود مدارک و دلیل این بوده است که در همین گزارش عجیب روزنامه اطلاعات به نقل از امام جمعه تعجب و ندانستن علت برای چنین اتفاقی ذکر شده است . حتی در زمانی که ما از سنندج به تهران منتقل شدیم مجددا مورد بازجویی نهادهای اطلاعاتی تهران قرار گرفتیم که درآنجا نیز به دفعات به کذب بودن اظهارات پیشین و افشای روند نادرست و غیرانسانی اعترافات پرداختیم و اسرار خود را درادامه دادرسی و بی گناهی و کذب بودن اظهارات پیشین و تلاش برای متوجه ساختن مسئولان امر به نبود مدارک و مستندات و فقدان آنچه دادرسی عادلانه است؛ قرار دادیم.
البته در مورد حکم صادره ما نیز حدود یک ماه پیش و در حکمی که بیش از هفت ما پیش به زندان ابلاغ شده بود مطلع شدیم البته نه اینکه حکمی به ما ابلاغ گردد تا حداقل اتفاق قانونی رخ داده باشد بلکه تنها دراعلام وضعیت زندانی چنین مسئله ای درج شده است تا از ابهام به غریب به یقین تبدیل شود وضعیت مبهمی که اگر خواست قانونی داشتن وکیل در حین مراحل دادرسی اجابت میشد ما از حق داشتن وکیل برخوردار بودیم تا فردی آگاه به حقوق قانونی و به دفاع از ما می پرداخت شاید امروزه نه ما در زندان بودیم و نه اثری از این داستان پردازیها بود.
در پایان بار دیگربربی گناهی خود تاکید نموده و خواسته اصلی خود که اعاده دادرسی در یک روند سالم قضای بیان مینمایم

زانیار مرادی و لقمان مرادی
18/11/90
زندان رجایی شهر کرج

بلوچستان

حزب مردم بلوچستان: کشتار شش دامپرور بلوچ توسط دولت ایران را محکوم میکنیم

شنبه ٨ بهمن ۱٣۹۰ - ۲٨ ژانويه ۲۰۱۲

بار دیگر مردم بلوچ به دلیل رفت¬وآمد برای کار و امرار معاش درسرزمین مادری خود بلوچستان توسط گشت¬های کشتار دولت ایران بدون دلیل با تیراندازی نیروهای انتظامی کشته شدند. دامپروران بلوچ که برای امرار معاش برای پیدا کردن خریدار برای دام¬های خود از یک منطقه به منطقه دیگری در بلوچستان در حال حرکت بودند، با گذشت از مرزی غیرطببعی که توسط امپریالیست انگلیس با همکاری و همیاری دولت¬های ایران و پاکستان تعیین شده است، طعمه شکارچیان مرزی ایران در سرزمین ملی خود شدند.

با توجه به اینکه این افراد غیر مسلح و دامپرور بوده اند، و در موقع عبور همراه با دام¬های خود در حال حرکت بوده¬اند، نیروهای انتظامی ایران به راحتی می توانستند آنها را دستگیر بکنند و از ادامه سفر آنها جلوگیری بکنند، اما طبق دستورات معمول که دارند به طرف این بی گناهان بلوچ که هیج جرمی به جز بلوچ بودن نداشتند، تیر اندازی کرده و شش نفر آنها را از پای در آوردند و تعدادی را زخمی کردند.

کشتار مردم¬ بلوچ بخشی از هویت رفتاری و سیاست امنیتی دولت ایران دربلوچستان شده است. سازمان ملل متحد در گزارش حقوق بشری خود از یک فرمانده نیروهای انتظامی ایران در روزنامه اطلاعات نقل قول میکند که گفته است: بر اساس دستوراتی که به ما داده¬اند، ما هر اشراری را در اینجا درهرکجا دستگیر کردیم درجا اعدام میکنیم.

کشتار و سرکوب مردم بلوچستان به شکل سیستماتیک از دوران حاکمیت پادشاهی پهلوی شروع شده و با ادامه حاکمیت ولایت فقیه تشدید شده است.

حزب مردم بلوچستان سیاست فاشیستی دولت ایران در کشتار مردم بلوچستان را محکوم میکند واز سارمانهای حقوق بشر بین المللی درخواست میکند که رژیم ایران را تحت فشار بگذارند تا به کشتار مردم بلوچ پایان بدهد.



یک نفر از مجروحان حادثه تیراندازی ایرانشهر جان باخت""

يازدهم بهمن ۱۳۹۰ برابر با سی و يکم ژانويه ۲۰۱۲

مهر: رئیس مرکز فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی - درمانی زاهدان گفت: یک نفر از کارکنان اداره زندان ایرانشهر که در حادثه تیراندازی مجروح شده بود جان باخت.
فریبرز راشدی اظهار داشت: ناصر ارمکان که صبح دوشنبه به وسیله دو راکب موتور سوار مورد سوء قصد قرار گرفته بود، در بیمارستان خاتم الانبیاء ایرانشهر جان باخت.
وی گفت: این مجروح از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود.
وی افزود: مجروح دیگر این حادثه در بیمارستان بستری و در حال مداوا است.
صبح دوشنبه دو نفر از پرسنل زندان ایرانشهر در حین حرکت به سمت محل کار در دو کیلومتری جاده ایرانشهر ـ زابلی مورد اصابت گلوله دو نفر موتورسیکلت سوار قرار گرفتند.
مسئولان علت این حادثه را اختلاف و خصومت شخصی عنوان کرده‌ اند

آذربایجان
بازداشت تازه در آذربایجان 4

سه‌شنبه ۴ بهمن ۱٣۹۰ - ۲۴ ژانويه ۲۰۱۲

خبرگزاری هرانا: مهندس شهرام رادمهر، فعال سیاسی در شهر خوی و علی پاکباز در شهرستان اهر بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تبریز، شهرام رادمهر فعال سیاسی و عضو شواری مرکزی یکی از احزاب هویت طلب آذربایجان که سال گذشته به همراه سایر اعضای شواری مرکزی این حزب دستگیر و ماهها در زندان انفرادی به سر برده بود، امروز در شهر خوی بازداشت شد.
دادگاه انقلاب پیشتر وی را به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرده بود که احتمال می رود دستگیری وی جهت اجرای حکم صادره پیشین باشد.
هم چنین در شهرستان اهر نیر علی پاکباز از فعالین فرهنگی این شهر امروز دستگیر و کتابفروشی وی نیز پلمپ شد.
طی روز های اخیر بازداشت فعالین مدنی و فرهنگی از جمله پیمان پاک مهر (خبرنگار)، شاهرخ زمانی و محمد جراحی فعالین چپ کارگری، یونس سلیمانی و حمیده فرج زاد بازداشت شدند.

ابراهیم رشیدی و افشین شهبازی در تبریز بازداشت شدند
روز ۳ بهمن ماه ۹۰ مهندس ابراهیم رشیدی و افشین شهبازی در تبریز از سوی نیروهای اطلاعاتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده اند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تبریز، این دو فعال سیاسی و مدنی در منزل دانشجویی افشین شهبازی ساعت ۳۰: ۴بعد از ظهر در تبریز بازداشت شدند.
مهندس رشیدی مدرس زبان ترکی آذربایجانی و جامعه‌شناسی، دبیر سابق و از بنیانگذاران کانون ادبی شهریار، عضو هیئت موسس موسسه غیر دولتی آذر توپراق، دبیر کنگره گرامیداشت پروفسور زهتابی، ستارخان و کنگره‌ زبان ملل ساکن در ایران بوده است.
همچنین مهندس رشیدی مدیر مسئول نشریه اولدوز و صاحب امتیازی نشریه‌ی‌ بولود، عضو هیئت تحریریه نشریه باخیش و نشریه‌ی اویانیش بوده است.
همچنین افشین شهبازی، عضو فعال کانون آذربایجان ‌شناسی دانشگاه تبریز و دانشجوی رشته‌ی مهندسی کشاورزی دانشگاه تبریز می‌باشد. وی پیش از این در هنگام بازگشت از مراسم سالگرد شهدای آذربایجان در سولدوز، در جریان اعتراضات ملت آذربایجان نسبت به خشکانیدن دریاچه اورمیه دستگیر شده بود.


یونس زارعیون فعال ملی آذربایجان دستگیر شد

چهارشنبه ۵ بهمن ۱٣۹۰ - ۲۵ ژانويه ۲۰۱۲

اخبار روز - گزارش دریافتی: امروز صبح ماموران اطلاعاتی تبریز با یورش به منزل پدری یونس زارعیون ضمن ضبط وسایل شخصی (اعم از کتاب ها و جزوات، سی دی و کامپیوتر شخصی) وی، خود وی را نیز دستگیر نموده و به مکان نامعلومی انتقال دادند. خانواده او بشدت نگران وضعیت جسمانی وی بوده و مادرش در وضعیت بد جسمی و روحی قرار دارد.
لازم به ذکر است آقای زارعیون رئیس هیئت موسس تشکل آرمان، سردبیر نشریات آذر و آرمان و دبیر کل چند دوره تشکل آرمان بوده است، وی نویسنده مقالات متعدد در راستای حقوق ملی و مدنی آذربایجان می باشند. یونس زارعیون در سال ٨٨ در حالی که دانشجوی دانشگاه آزاد کرج در مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی بود از ادامه تحصیل محروم شد.



برگزاری دادگاه چهار نفر به لحاظ اجرای سرودی در رثای خشکیدن دریاچه ی ارومیه در مجلس عروسی

چهار شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۱ فوريه ۲۰۱۲
یک- برگزاری دادگاه چهار نفر به لحاظ اجرای سرودی در رثای خشکیدن دریاچه ی ارومیه در مجلس عروسی: استاد حسن دمیرچی- علی رضا حسین زاده (داماد ) و دو نفر دیگر (فیلم بردار و مالک تالار عروسی) امروز چارشنبه یازدهم بهمن ماه ساعت ده صبح در شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز محاکمه شدند. این افراد به اتهام مشارکت در تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق شرکت در مجلس عروسی علی رضا حسین زاده که در آن استاد حسن دمیرچی سرودی در رثای دریاچه ی ارومیه ایفاء کرده مورد محاکمه قرار گرفتند.اساس اتهام وارده به استاد حسن دمیرچی ایفاء سرود مذکور وبه علی رضا حسین زاده به خاطر دعوت از استاد دمیرچی به مجلس عروسی اش و به فیلم بردار به جهت ثبت و ضبط اجرای سرود و به مالک تالار به لحاظ اجاره ی محل عنوان شده است.

دو-آزادی مهدی حمیدی شفق و تقی سلحشور از زندان تبریز: نامبردگان به همراه بیست و هفت تن دیگر روز دوم شهریور ماه سال جاری در محله ی قوم تپه ی تبریز دستگیر و از تاریخ مذکور تا به حال دربازداشت موقت به سر می بردند. این دو به همراه ده نفر دیگر دیروز در شعبه ی اول دادگاه انقلاب تبریز محاکمه و در همان جلسه حملبر رییس دادگاه با فک قرار بازداشت نامبردگان آن را به یکصد میلیون تومان وثیقه تبدیل کرد. اتهامات وارده به تقی سلحشور اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و عضویت در گروه غیر قانونی "قورتولوش" و مشارکت در تشکیل گروه رقص " لاچین " برای کودکان و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی و اتهامات وارده به مهدی حمیدی شفق تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق مصاحبه و اطلاع رسانی با رادیو های بیگانه دردوران بازداشت برادرش هادی حمیدی شفق اعلام شده است.

سه- محکومیت سعید نعیمی به دو سال حبس تعزیری و تبرئه ی سعید موغانلی: سعید نعیمی که پیش تر در شعبه ی اول دادگاه انقلاب تبریز محاکمه شده بود به یک سال حبس تعزبری از بابت اتهام جاسوسی به نفع سرویس اطلاعاتی جمهوری آذربایجان و یک سال حبس تعزیری از بابت اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی محکوم شده است. وکالت سعید نعیمی را محمد رضا فقیهی نیا به عهده داشته است. همچنین بیت الله محمدی معروف به سعید موغانلی از اتهام تحصیل مال ار طریق نامشروع تبرئه شده است. دادگاه بیت الله محمدی در شعبه ی یکصد و پنج دادگاه عمومی جزایی تبریز و به ریاست پودراتچی محاکمه و موسی برزین خلیفه لی از محمدی دفاع کرده بود.
چهار-عدم انتفال محمد جراحی و شاهرخ زمانی به بند عمومی زندان تبریز : مسئول بند قرنطینه ی زندان تبریز به نام لاهوتی از انتقال این دو فعال کارگری به بند عمومی زندان تبریز خودداری و دلیل آن را اطلاع رسانی گسترده ی دستگیری این دو و انتشار اعلامیه و انجام مصاحبه های متعدد در محکومیت دستگیری شان و ناراحتی مامورین امنیتی از این امر عنوان شده است. بدیهی است که این اقدام در راستای اذیت مضاعف این افراد صورت گرفته و طبق رویه ی معمول، زندانی تازه وارد صرفا به مدت دو یا سه روز در بند قرنطینه نگهداری و سپس به بند مخصوص خود منتقل می شود. لازم به ذکر است که وضعیت بند قرنطینه بسیار نامساعد و کاملا غیر بهداشتی است.
نقی محمودی وکیل دادگستری

محکومیت هشت فعال مدنی آذربایجان در دادگاه انقلاب تبریز

پنج‌شنبه ۱٣ بهمن ۱٣۹۰ - ۲ فوريه ۲۰۱۲

هشت نفر از فعالان مدنی آذربایجان در شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز هر کدام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده اند که هشت ماه از حبس مذکور به حالت تعلیق در آمده است.
این افراد به اسامی اکبر مهاجری - محمد رضا بخشی خواجه - رحیم علی رضایی -شهرام داداشی - مسعود بایرامی - امیر بابایی - ولی برقدار و عسگر آقایی الوندی به همراه دو نفر دیگر که تبرئه شده اند در شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز و در هفدهم دی ماه محاکمه شده اند.
اتهام وارده به این افراد طبق کیفر خواست تنظیمی و ارسالی از شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور اعلام شده است.در حالی که این افراد به هنگام چسباندن اعلامیه با مضمون حمایت از دستگیر شدگان دوم شهریور ماه در محله ی قوم تپه ی تبریز و درخواست آزادی آن ها، توسط بسیجیان دستگیر شده و هیچ گونه عملی که متضمن اجتماع و تبانی و یا هر اقدام دیگر علیه امنیت کشور باشد مرتکب نشده اند.
لازم به ذکر است که علاوه بر اتهام مذکور، اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی نیز در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به این افراد تفهیم شده بود که قبل از صدور کیفرخواست، در خصوص این اتهام قرار منع تعقیب صادر شده است.
وکالت چهار نفر از نامبردگان را آقای جعفر افشارنیا بر عهده داشته است.
نقی محمودی - وکیل دادگستری

محکومیت هشت فعال مدنی آذربایجان در دادگاه انقلاب تبریز

پنجشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۲ فوريه ۲۰۱۲
هشت نفر از فعالان مدنی آذربایجان در شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز هر کدام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده اند که هشت ماه از حبس مذکور به حالت تعلیق در آمده است. این افراد به اسامی اکبر مهاجری - محمد رضا بخشی خواجه - رحیم علی رضایی -شهرام داداشی - مسعود بایرامی - امیر بابایی -ولی برقدار و عسگر آقایی الوندی به همراه دو نفر دیگر که تبرئه شده اند در شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز و در هفدهم دی ماه محاکمه شده اند. اتهام وارده به این افراد طبق کیفر خواست تنظیمی و ارسالی از شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور اعلام شده است.در حالی که این افراد به هنگام چسباندن اعلامیه با مضمون حمایت از دستگیر شدگان دوم شهریور ماه در محله ی قوم تپه ی تبریز و درخواست آزادی آن ها، توسط بسیجیان دستگیر شده و هیچ گونه عملی که متضمن اجتماع و تبانی و یا هر اقدام دیگر علیه امنیت کشور باشد مرتکب نشده اند. لازم به ذکر است که علاوه بر اتهام مذکور ، اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی نیز در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به این افراد تفهیم شده بود که قبل از صدور کیفرخواست ،در خصوص این اتهام قرار منع تعقیب صادر شده است. وکالت چهار نفر از نامبردگان را آقای جعفر افشار نیا بر عهده داشته است.
نقی محمودی - وکیل دادگستری

اطلاعیه جنبش فدرال دمکرات آذربایجان در باره انتخابات مجلس نهم جمهوری اسلامی ایران

٨ بهمن ۱٣۹۰
٣۰ ژانویه ۲۰۱۲
نهمین انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی در شرایط بسیار حساس و بحرانی برای جمهوری اسلامی تدارک دیده میشود. از طرفی مشروعیت آن به ویژه بعد از برآمدجنبش سبز و سرکوب آن حتی در میان خودی ها به شدت آسیب دیده است. و از طرف دیگر با گسترش و ادامه فعالیت های هسته ای و تشدید فشار و سرکوب جریانات سیاسی وفعالان ملیتها ی تحت ستم،ومدافعان حقوق زنان و کارگران ،کوشندگان فرهنگی وهنری و به اجرا در آوردن اعدامهای دسته جمعی مورد انزوای روزافزون بین المللی قرار گرفته است.
در جمهوری اسلامی هیچگاه انتخابات به معنی متعارف و دمکراتیک آن وجود نداشته است و "انتخابات" و نهادهای "انتخابی" در حقیقت ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به رژیم ج.ا. و نوعی تجدید بیعت «امت» با نظام ولایت فقیه بوده است. با توجه به نارضایتی عمومی در داخل کشور وانزوای بین المللی وتحریم های گسترده، رژیم بیش از پیش به چنین ابزاری نیازمند است و چاره کار را در "نمایش انتخاباتی با شرکت هر چه گسترده تر مردم" می بیند تا آنرا همچون سپر بلایی در برابر فشار بین المللی بگیرد.
"انتخابات" جمهوری اسلامی قانونا و عملا "انتخابات" داخل خودی ها بوده است در حقیقت در عین کوشش برای آراستن جمهوری اسلامی به "جمهوریت" در عمل نهادهای انتخابی حتی صاحب تمامی اختیارات مندرج در قانون اساسی خود ج.ا.ا هم نبوده اند.
علیرغم این، نهادهای انتخابی و انتخابات به دغدغه روز افزون ج.ا.ا منجر شده و به یکی از مهمترین موارد انفجاری و بحرانزا در سامان آن تبدیل می شوند. تمامی رئیس جمهور های ایران غیر از خود آقای خامنه ای و آقای رجایی، که در انفجار دفتر نخست وزیری کشته شد، مورد لعن و تکفیر نظام واقع شده اند. حتی رئیس جمهور کنونی که اینهمه هزینه حیثیتی چه در خارج و چه در داخل برای ج.ا.ا بویژه بعد از رسوایی بزرگ انتخابات ٨٨ در بر داشت، عنصری نا مطلوب و "انحرافی" برای نظام به حساب می آید.
مجلس ج.ا.ا در غیاب "احزاب" حتی خودی، تنها به محلی برای سهم کشی باند های قدرت و ثروت برای دست اندازی هر چه بیشتر به منابع عمومی و محلی برای نمایشات تهوع آور و مسخره، دلقک بازی و عربده کشی های چاله میدانی عده ای کلاش تبدیل شده است. رد صلاحیت بیش از چهل تن از اعضای مجلس فعلی (هشتم) که به اصطلاح از "اصولگرا" ترین مجالس تا کنون بوده است، نشان میدهد که حکومت اسلامی سرکلاف را گم کرده وحتی به ذوب شدگان در ولایت فقیه نیز اعتماد ندارد!
در وضعیتی که فیلتر های شورای نگهبان خودی ترین "خودی" ها را هم از دایره انتخاب شونده گان کنار میگذارند و ج.ا.ا هر چه بیشتر در منجلاب استبداد، فساد و تباهی در می غلتد، مردم ایران عموما و مردم آذربایجان خصوصا هیچ نفعی در رواج بازار انتخابات ج.ا.ا ندارند. آنها با تحریم انتخابات مجلس نهم مخالفت قاطع خود را با جمهوری اسلامی بی لکنت زبان بیان میکنند.
جنبش فدرال دمکرات آذربایجان به همراه سایر نیروهای مترقی ایران و ملیتها از تمامی مردم ایران و بویژه مردم آذربایجان می خواهد که فعالانه و هر چه وسیعتر انتخابات مجلس نهم را تحریم کنند.

بازداشت و محکومیت دو شهروند در ارومیه
این شهروند که محمود اردهالی بارانی نام دارد روز گذشته توسط نیروهای دولتی در ارومیه بازداشت و روانه زندان مرکزی این شهر شده است

چهار شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۸ فوريه ۲۰۱۲

آژانس خبری موکریان - سرویس حقوق بشر: یک شهروند اهل ارومیه توسط نیروهای امنیتی دستگیر و روانه زندان شد.
هم بندی این شهروند در تماس با خبرنگار آژانس خبری موکریان اظهار داشت: این شهروند که محمود اردهالی بارانی نام دارد روز گذشته توسط نیروهای دولتی در ارومیه بازداشت و روانه زندان مرکزی این شهر شده است.

گفته می شود که محمود اردهالی بارانی که بیش از شصت سال سن دارد پیش از انقلاب مدتی را در زندانهای رژیم سابق سپری نموده است.

تاکنون هیچ علت یا عللی برای بازداشت این شهروند از طرف مقامات قضایی شهر ارومیه اعلام نشده اما هم بندیهای وی می گویند که نامبرده از رهبران فرقه دمکرات آذربایجان است.

همچنین براساس گزارش دیگری که به آژانس خبری موکریان رسیده، یک شهروند اهل اشنویه به نام کامران عبدا... نژاد به یک میلیون جزای نقدی محکوم گردید.

گفته می شود اتهام این شهروند که چندی پیش از سوی نیروهای امنیتی در اشنویه بازداشت و روانه زندان ارومیه شده، تبلیغ علیه نظام عنوان شده است.



ترکمن صحرا

سه‌شنبه ۱٨ بهمن ۱٣۹۰ - ۷ فوريه ۲۰۱۲
چندین ماه از زندانی و حبس غیر قانونی امید کوکبی دانشمند جوان و نخبه‍ی ترکمنهای ایران، برگزیده‍ی المپیاد و دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا، و آرش سقر، روزنامه نگار و از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، کاندیدای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در مناطق سنی نشین، در بند۳۵۰ زندان اوین میگذرد.
امید کوکبی این دانشمند جوان، روز دهم بهمن ماه هنگام ترک کشور در فردوگاه امام خمینی تهران بدون ارائه‍ی هیچگونه دلیل و مدرکی علیه او، و صرفا با ادعای غیر مستند وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، مبنی بر« ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» بازداشت میشود. این نخبه‍ی المپیادی کشور،زندانیان سیاسی بیگناه ترکمن را آزاد کنید!
علیرغم دستور مساعد شعبه ۱۵ دادگاه، تاکنون بدون اجازه ملاقات با وکیل خود، همچنان در بند۳۵۰ زندان اوین زندانی است. ضمن آنکه طبق تحقیقات ارگانهای امنیتی ایران، امید کوکبی نه تنها هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی نداشته و ندارد، بلکه توانسته است، همراه با سایر نخبگان المپیادی مورد تقدیر رهبری نیز قرار بگیرد.
امروز کدام وجدان آگاه میتواند در مقابل چنین بی قانونی و تضییع حقوق اولیه این نخبه‍ی علمی برجسته و جهانی بی تفاوت مانده و یا سکوت اختیار کند، امروز صحبت از زندانی صرف یک فرد نیست، بلکه سخن از زندانی شدن قانون، دانش و علم نوین جهانی که میتواند در مسیر توسعه‍ی جامعه‍ی بشری سهم بسزایی داشته باشد، است.
آرش سقر از جمله دیگر زندانی فعال سیاسی و روزنامه نگار ترکمنهای ایران میباشد که از اول آذر ماه هشتاد و هشت، همچنان با اتهام « اقدام علیه امنیت ملی» و «همکاری با ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی کاندیدای ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸» و بدون حق حتی یک روز مرخصی و دسترسی به تلفن و ملاقات حضوری با خانوده‍ی خود، در بند۳۵۰ زندان اوین به پنج سال زندان محکوم شده است.
آرش سقر از دو جنبه مورد توجه ویژه‍ی دستگاه و ارگانهای امنیتی جمهوری اسلامی میباشد. نخست؛ همکاری با ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و وجه دوم تعلق و وابستگی ملی – مذهبی وی به ترکمنهای ایران است، که هر گونه راه مداراگری دولتمردان جمهوری اسلامی ایران را نسبت به وی محدود و محدودتر میسازد. بطوریکه علیرغم بستری شدن همسر وی بدلیل ابتلا به بیماری سرطان و فشار روحی وارده به فرزند پنچ ساله‍ی او، نه تنها مسئولین مربوطه هنوز از دادن حتی یک روز مرخصی ممانعت بعمل اورده و میاورند همچنین با حق زیارت و ملاقات حضوری نیز مخالفت میکنند.
ما امضاء کنندگان زیر ضمن رسیدگی فوری و عادلانه به وضعیت ناهنجار و غیرقابل استناد به قوانین و حقوق اولیه‍ی انسانی آنها، آزادی بدون قید و شرط این دو زندانی ترکمنهای ایران را از مسئولین مربوطه و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران خواهانیم.

۱- رشید آهنگری مدیر مسئول نشریه‍ی گفتمان ترکمنها « Turkmentalk»
۲- یوسف کر مدیر مسئول نشریه‍ی "کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن"- واحد آلمان
٣- دکتر خانگلدی اونق پژوهشگر تاریخ و ادبیّات – تورنتو و مدیر مسئول مسئول نشریه‍ی «خوجه نفس نیوز»
۴- هیئت تحریه‍ی نشریه‍ی «ترکمنصحرا گلوبال»
۵- ایوب گرکزی مدیر مسئول نشریه‍ی تایاق (طنز)
۶- ولی محمد آخوند ارزانش ( شخصیت ملی مذهبی ترکمن)