مرا به حاک سپردی ....
Sun 12 02 2012
پيرايه يغمايی
مرا به خاک سپردی، دوباره می رويم
از آستين زمستان، بهاره می رويم
کفن دريدم و چون دانه سر زدم از پوست
ز تنگنای گريبان پاره می رويم
نسيم می وزد و می وزم به دامانش
به تاب کولی اين گاهواره می رويم
مرا به هستی ديگر طراوت خورشيد
اشاره کرد و به حکم اشاره می رويم
بهار می رسد و با غرور پّله ی برگ
ز خاک می گذرم تا ستاره می رويم
بهار می گذرد، باز در مليله ی زر
به گوش باد خزان گوشواره می رويم
مرا به خاک سپردی و خود ندانستی
نشان خيرم و بی استخاره می رويم
Pirayeh163@hotmail.com
|
|