پيشنهادی به زندانيان سرشناس، تشکل های دانشجويی و مدنی،
و شخصيت های مورد احترام جنبش
يک شهروند ايرانی
Fri 10 02 2012
سلام بر شما
اگر در اين روز ها شما فراخوانی که درخور و عملی و در همان حال حرکت آفرين باشد بدهيد، مردم بی شماری به آن پاسخ مثبت خواهند داد.
از شما کاری بر می آيد که از شبکه های پراکنده ی اجتماعی بر نمی آيد: هماهنگ کردن نيرو های جنبش برای يک آکسيون واحد و غير پراکنده.
من يکی دو هفته قبل، پيشنهادی ديدم از سوی گروهی از بچه های جنبش سبز که فکر می کنم هم هزينه کم و ناچيزی دارد، و هم ارزش حرکت آفرينی زيادی که منجر به بازسازی اعتماد به نفس بچه ها خواهد شد.
منتظر بودم که شبکه های ديگر جنبش هم از آن پيشنهاد، اعلام حمايت کنند؛ اما آن پيشنهاد در همان روز ها يا حتی شايد ساعات اوليه، در ميان انواع و اقسام پيشنهاد های ديگر ناپديد شد.
اين موضوع، در غياب يک هماهنگی لازم، و يک رهبری هماهنگ کننده و کارآمد، اصلاً غير طبيعی نيست. اگر چيزی جز اين پيش می آمد غير طبيعی بود.
من آن پيشنهاد را به صورت ديگری مطرح می کنم، و مطمئنم که اگر شما به آن، فراخوان دهيد، به خوبی و راحتی، در حدی فراگير مورد اجابت قرار خواهد گرفت و خواب ديکتاتوران را آشفته خواهد کرد.
اول، خود پيشنهاد را می نويسم، و بعد هم عملی بودن و فوايد آن را توضيح می دهم.
خود پيشنهاد، اين است:
از روز ۲۳ بهمن تا يک روز مانده به انتخابات «مهندسی شده» اسفند، مردم شهر های بزرگ کشور، در يکی از ساعات پر ترافيکی که شما پيشنهاد خواهيد کرد، به مدت يک ساعت در روز، بوق ماشين های خود را به صورت ممتد و بی وقفه به صدا درآورند. (به صورت ممتد و بی وققه. نه مثل بوق زدن ماشين های شب عروسی!)
من مخصوصاً شروع روزهای آکسيون را از ۲۳ بهمن تا يک روز قبل از انتخابات «مهندسی شده» ی اسفند پيشنهاد می کنم. چون ۲۳ بهمن پايان دهه ی موسوم به «دهه فجر» است، و ديکتاتور ها نمی توانند حرکت اعتراضی مردم را به حساب خودشان واريز کنند! و روز انتخابات «مهندسی شده» هم لازم است که مردم اصلاً از خانه هايشان بيرون نيايند تا بی رونقی اين خيمه شب بازی هرچه بيشتر آشکار شود.
اما چند فايده از فايده های اينچنين آکسيونی اين ها هستد:
۱ ـ اين آکسيون، اگر در ساعات پر ترافيک انجام شود، به دليل گستردگی و همگانی بودن آن، عملاً امکان عکس العمل نيرو های سرکوبگر را نزديک به صفر خواهد کرد.
۲ ـ اين آکسيون، در لحظه ی اجرای آن، به هر يک از اجرا کنندگان، قوت قلب و توان و احساس همبستگی مضاعف خواهد بخشيد.
۳ ـ در پايان آکسيون، افراد، خود را بسيار پرتوان تر از روز قبل خواهند يافت؛ و چون قرار بر تکرار اين آکسيون در روز بعد است، هم شوق رسيدن به روز بعد، و هم احساس موفقيت در امروز، آن ها را تا فردا، همچنان پر توان نگاه خواهد داشت.
و اگر اين فردا ها پی در پی و بی وقفه تکرار شوند، اين توان و اين شوق و اين احساس موفقيت، به صورت تصاعدی، هم در تک تک افراد، و هم در جمع، افزون خواهد شد.
۴ ـ سر و صدا و ترافيک حاصل، يک اختلال کنترل شده در روزمرّگی ها پديد خواهد آورد:
نيرو های سرکوب بر اثر اين اختلال، هر روز سر در گم تر از روز پيش خواهند شد؛ و به سرعت، بازمانده ی روحيه ی کنونی خود را که محصول روزمرّگی های همراه با احساس توفّق و برتری است از دست خواهند داد.
نيرو های جنبش، خود را مفيد و فعال خواهند يافت، و از خميازه ی روزمرّگی ها که چيزی جز احساس عادی بودن رکود و سکون را همراه ندارد رها خواهند شد.
۵ ـ فضای اجتماعی، در جهتی مثبت، غير عادی و ملتهب خواهد شد؛ و اين باعث احساس ضعف در ديکتاتوری و احساس قدرت در جنبش می شود، و يکی از نتايجش، از يکسو ريزش سريع تر نيرو های ديکتاتوری، و از سوی ديگر پيوستن نيرو های مردد يا غير فعال به جنبش خواهد بود و جنبش را گسترش خواهد داد.
۶ ـ اين يک شيوه ی مبارزه ی مسالمت آميز است که در شرايط کنونی و توازن قوای فعلی، همخوانی بيشتری با واقعيت دارد.
۷ ـ ميهن ما در خطر تجاوز احتمالی اسراييل و آمريکا قرار گرفته است؛ چرا که جنگ افروزان داخلی و خارجی، به اين نتيجه رسيده اند که به دليل عدم حضور فعال جنبش در صحنه، به راحتی می توانند خط خود را به پيش ببرند.
جنگ افروزان خارجی و متحدان داخلی آن ها می خواهند اين را به افکار عمومی جهان القا کنند که چون به خيال واهی آن ها جنبش، شکست خورده است لازم است که در ايران مداخله ی نظامی کنند.
سر برافراشتن تمام قد جنبش، می تواند تا حدود زيادی در بر هم زدن بساط اين دشمنان نقشی تعيين کننده داشته باشد، و دستکم افکار عمومی جهان را عليه تجاوز نظامی يا ليبی کردن ايران بسيج کند.
عاملی که مشکلات جدی بر سر راه جنگ افروزان خارجی و داخلی به وجود خواهد آورد.
يک شهروند ايرانی
بيست بهمن هزار و سيصد و نود