وقتی که خورشید را به تابوت می برند
Thu 8 12 2011
حسین دانائی
با گوشواره هائی از پولک های برف بر گوش هایشان
قندیل هائی بر شاخِ شاخه ها
عشق ورزی در لا به لای برف
وقتی که خورشید را به تابوت می برند
تهٔ شب
بر آسفالت اتوبان
عاشقان با آوازو غزل
می روندو می آیند
جان را می برند
با چترِهائی از پولک های برف بر چشم هایشان
به کوچه نرسیده هنوز
دنگ ... دنگ ... دنگ ...
بنگ ... بنگ ...
شعر ناتمام
تمام می شود.
..................
حسین دانائی
۱۰آذرماه ۱۳۸۹
|
|