ارگران کارخانه ریسندگی پرریس از صبح امروز دست به اعتصاب زدند...
Wed 23 11 2011
-کارگران کارخانه ریسندگی پرریس از صبح امروز دست به اعتصاب زدند
بنا برگزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران ریسندگی پرریس در شهر سنندج از صبح امروز کلیه دستگاههای کارخانه را خاموش کردند و طی تماسی با کارفرما به وی اعلام کردند تا دریافت دستمزدهای معوقه خود درب کارخانه را خواهند بست.
بنا براین گزارش حتی نگهبانان کارخانه نیز به اعتصاب پیوسته اند و در اقدامی متحدانه پس از خاموشی دستگاهها، همه کارگران به خانه های خود رفتند و فقط دونفر نگهبان در کارخانه باقی ماند.
کارگران ریسندگی پرریس در شهر سنندج مدت 8 ماه است دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند و علاوه بر آن کارفرما پس از گذشت 8 ماه از سال 1390 عیدی و پاداش سال 1389 این کارگران را نیز پرداخت نکرده است.
لازم به یادآوری است حدود سه سال پیش و پس از اخراج کارگران این کارخانه توسط کارفرما و شکایت کارگران به دیوان عدالت اداری همه کارگران اخراجی با لغو قید موقت در قراردادهایشان رای بازگشت بکار گرفتند اما با کار شکنی های کارفرما و دسیسه های اداره کار سنندج نهایتا این کارگران بر سر کارهای خود بازگردانده نشدند و کارفرما تحت این شرایط با بکار گیری تعدای کارگر جدید که عموما کارگران زن بودند شرایط بسیار برده واری را بر آنان تحمیل کرد بگونه ای که هیچگاه دستمزدهای این کارگران را بموقع پرداخت نکرده است و در حال حاضر این کارگران مدت 8 ماه است دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند. امروز کارفرما در مقابل خواست کارگران مبنی بر پرداخت دستمزدهای شان به آنان اعلام کرد پولی برای پرداخت ندارد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با حمایت قاطعانه از اعتصاب کارگران کارخانه ریسندگی پرریس عدم پرداخت دستمزدهای کارگران در سطح کشور را یک دزدی آشکار از دستمزدهای زیر خط فقر کارگران ارزیابی میکند و اداره کار سنندج را مسئول باز گذاشتن دست کارفرمای این کارخانه برای چپاول و دزدی از دستمزدهای زیر خط فقر کارگران کارخانه پرریس میداند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – اول آذر ماه 1390
-نتیجه فاجعهبار آلودگی هوای عسلویه
هفته گذشته در شهر مشهد قصد اهداء خون داشتم ولی بعد از آنکه متوجه شدند از اهالی منطقه عسلویه هستم با این استدلال که خون شما قابلیت استفاده ندارد از من خونگیری نکردند.»
مشعلهای روشن پالایشگاها به همراه بوی تند گاز و دود ناشی از سوختن مواد هیدروکربنی اولین چیزی است که به محض ورود به عسلویه توجه را به خود جلب میکند و اگر با کمی بدشانسی روبه شده و بادی وزیدن بگیرد، نسیم زردرنگ گوگردهای حاشیه جاده به شما خوشآمد خواهد گفت.
به تبع گسترش فازهای مختلف منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی (عسلویه)، آلودگیهای زیست محیطی تبدیل به معضلی شده است که ساکنان محلی و کارکنان و کارگران شاغل در این منطقه بزرگ صنعتی-اقتصادی را تهدید میکند. سالهاست که در کنار توجه به گسترش فعالیتهای صنعتی و بالا بردن ظرفیتهای تولید، از مدیران این منطقه اقتصادی خواسته شده که به مسائل زیست محیطی و سلامت مردمی که در این منطقه کار و یا زندگی میکنند نیز توجه ویژهای شود. اما غفلت از این مهم، نتایجی را به دنبال داشته که برخی از آنها کمکم خود را نشان داده و نگرانیهای زیادی را برای مردم محلی به وجود آورده است.
حق آلودگی یا حق سکوت
به گزارش قانون، آلودگیها در عسلویه به حدی رسیده است که دیگر مسئولان هم بر وجود آن صحه میگذارند و حتی کارمندان و کارکنان عسلویه و نخلِتقی و شهرداریهای این شهرها، حق آلودگی دریافت میکنند. آخوندی رئیس بهداشت، ایمنی و محیط زیست منطقه ویژه اقتصادی عسلویه میگوید: «به علت آلودگیها و ذرات معلق در آسمان منطقه، علیرغم آنکه کارکنان بصورت منظم تحت معاینات صنعتی قرار میگیرند؛ اما اینکه کارکنان منطقه و ساکنان محلی در معرض بیماریهای تنفسی و ریوی هستند یک واقعیت انکارناپذیر است.»
جدا از بیماریهای تنفسی که آلودگیهای هوا در این منطقه باعث آن بوده است؛ فعل و انفعالهای حاصل از واکنش اکسیدهای سولفور و نیتروژن با رطوبت هوا در صورت بارش باران، بارانی اسیدی را موجب خواهد شد که علاوه بر آسیب رساندن به پوشش گیاهی و جانوری منطقه، آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی را نیز به دنبال خواهد داشت. از طرفی بارش بارانهای اسیدی به شدت موجب فرسودگی تجهیزات صنعتی منطقه خواهد شد.
گسترش فازهای مختلف منطقه ویژه پارس رابطه معکوسی با گسترش فضای سبز و پوشش درختی منطقه دارد؛ به شکلی که مناطق سرسبز و خوش آب و هوایی نظیر بیدخون دیگر نشانی از طراوت گذشته را ندارند.
از طرفی تخلیه پسماندهای صنعتی و مواد خنککننده تاسیسات که مستقیماً وارد محیط زیست میشوند، تعادل و نظم اکولوژیک منطقه را بر هم زده است که برخی تحقیقات و پژوهشهای انجام شده از بروز فاجعه زیستی محیطی در این ارتباط خبر میدهد.
خون آلوده را کسی نمیخواهد
بر اثر پخش ذرات معلق مواد شیمیایی مانند اوره و آمونیاک در آسمان منطقه، ساکنین محلی و کارکنان در معرض بیماریهای مختلفی قرار گرفتهاند، بطوریکه یکی از ساکنین محلی در گفتگو با قانون میگوید: «نه تنها در استان بوشهر بلکه در سایر نقاط کشور نیز در صورت مراجعه برای اهداء خون در صورتی که متوجه شوند شما از ساکنین اطراف این منطقه ویژه هستید، از شما خونگیری نمیشود! بطور مثال در هفته گذشته در شهر مشهد قصد اهداء خون داشتم ولی بعد از آنکه متوجه شدند از اهالی منطقه عسلویه هستم با این استدلال که خون شما قابلیت استفاده ندارد از من خونگیری نکردند.»
یکی از کارشناس سازمان انتقال خون استان بوشهر در گفتوگو با قانون ضمن تایید این مطلب، دلایلی مختلفی از جمله مالاریاخیز بودن منطقه و از همه مهمتر غلظت بالای خون مردم به علت آلودگی هوای منطقه را برای این موضوع برشمرد.
دکتر روانبد فوقتخصص خون و استاد دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در گفتوگو با قانون میگوید: «تا زمانی که جزئیات دقیق ذرات و مواد شیمیایی موجود در هوای منطقه بهصورت دقیق و رسمی مشخص نشود، نمیتوان در مورد تاثیرات آنها بر خون مردم اظهارنظر کرد.» وی همچنین تاکید میکند که علیرغم برخی اظهارنظرها در خصوص آلوده بودن خون مردم منطقه، تاکنون هیچ مورد خاصی از بیماری در مردم منطقه عسلویه که ناشی از این آلودگی باشد، گزارش نشده است.
با همه این اوصاف در صورتی که قصد اهداء خون داشته باشید، کافی است به حضور چندماهه خود در منطقه عسلویه اشاره کنید، تا با واکنش جالب کارکنان انتقال خون مواجه شوید.
بخشی ازیک گزارش مندرج درقانون اول آذر1390
-کوچکترین اعتراض به شرکتهای پیمانکاری مترو مساوی با اخراج است
بدنبال اعتراضات اخیر وتجمع کارکنان متروی تهران مقابلشرکت بهره برداری مترو، شب گذشته نمایندگان کارگران معترض با علی محمد قلیها مدیر عامل شرکت بهرهبرداری مترو جلسه داشتند.
بخش هایی ازاین گزارش این جلسه مندرج درفارس مورخ اول آذر:
اعتراضات بی جواب ماند/ تلاش کردیم به جایی نرسیدیم
در ابتدای این جلسه یکی از کارگران به نمایندگی از دیگر کارگران بیان داشت: 7 سال در مترو تلاش کردیم ولی به جایی نرسیدهایم و خیلی از اعتراضات ما ناقص و بیجواب مانده است.
این کارگر ادامه داد: در سال 84 شکایتی به وزارت کار درباره فسخ قراردادها به صورت یک طرفه از سوی جمعی از کارگران مترو شد که پیمانکار را محکوم کردند و نامهای به شرکت مترو زدند که باید طرح طبقهبندی مشاغل انجام شود.
هر کسی صدایش در میآمد اخراج میشد
وی با اشاره به اینکه این اتفاقات در زمان مدیریت قبل در مترو افتاده است، گفت: پس از این اتفاق چندین نفر از کارگران در سال 84 اخراج شدند و شرایطی به وجود آمد که هر کسی صدایش درمیآمد اخراج میشد.
حقوقم از ۸ سال پیش تاکنون یک درصد هم تغییر نکرده است
این کارگرافزود: در سال 80 وارد مترو شدم و حقوقم 140 هزار تومان بود که پس از 2 سال به 420 هزار تومان افزایش یافت ولی از 8 سال گذشته تاکنون با سمت سرپرستی حقوقم یک درصد هم افزایش نیافته و در حد 420 هزار تومان مانده است که با اضافهکاری به 700 هزار تومان میرسد.
برخورد بد مدیران اسبق با کارگران زحمتکش
وی خاطر نشان کرد: متأسفانه بر اساس حمایتی که مدیران پیمانکاری از سوی مدیران اسبق مترو میشدند خیلی برخورد بدی با کارگران زحمتکش شد و در جلسات به راحتی مسائل حقوقی را بازگو میکردند.
در ادامه این جلسه قلیها مدیرعامل شرکت بهرهبرداری مترو در پاسخ به مشکلات این کارگران اظهار داشت: شرکت پیمانکاری قبل یکسری از دوستان مسئولان قبلی بودند که در یک تاریخ به مترو ورود پیدا کردند و پس از آن 2 شرکت تأسیس کردند، یک شرکت مسئول تعمیر و نگهداری از مترو بود و شرکت دیگر قطعهها را خریداری میکرد.
حداقلها برای کارگران لحاظ شود/ چند پله بالا برویم نه اینکه سقوط کنیم
یکی دیگر از کارگران بیان داشت: انتظارات ما این است که حداقلها برای ما لحاظ شود، در صورتی شرکت قبلی این حداقلها را لحاظ نمیکرد و شرکت بعدی که میآید ما چند پله بالاتر برویم نه اینکه سقوط کنیم.
قلیها در پاسخ به این اظهارات گفت: این شرکتی که بنده با آن موافقت کردم در مرحله نخست مانند حقوقی را که شرکت قبلی به شما پرداخت میکرد پرداخت خواهد کرد.
وی ادامه داد: در ماه گذشته قبلی با شما قرارداد میبسته و بر اساس همان قراردادها نیز شرکت جدید با شما قرارداد خواهد بست.
10 درصد حقوق کارگران پیمانی افزایش یابد
وی افزود: قبل از اینکه شماها دم از این مشکلات بزنید بنده به شرکت جدید گفته بودم که 10 درصد حقوق کارگران پیمانی را افزایش دهد که شرکت جدید اعلام کرد با موافقت مترو این افزایش در ماه اول انجام نشود و در ماههای آینده نسبت به افزایش 10 درصدی حقوق کارگران پیمانی اقدام شود.
شرکتهای که بدون مناقصه در مترو کار میکردند
قلیها ادامه داد: برای ما مهم این بود که موضوع شرکت قبلی شکسته شود، شرکتی که هر سال بدون مناقصه در مترو کار میکرد و سالانه 15 درصد به قرارداد آن افزوده میشد و با این شرایط 4 سال است که حقوق شماها را افزایش نداده است.
مدیر عامل شرکت بهرهبرداری مترو با انتقاد به اینکه شرکت مترو توسط چند تن غارت شده است، گفت: دیگر از مترو چیزی باقی نمانده است.
-دريافتي بازنشستگان با هزينههاي زندگي آنان همخواني ندارد
جواد اکبري رییس کانون بازنشستگان تامین اجتماعی استان کرمانشاه در گفتوگو با ایسنا بتاریخ اول آذرماه ، به تشريح مشکلات اين قشر پرداخت و از ناکافي بودن حقوق دريافتي ماهانه بازنشستگان انتقاد کرد.
وي ادامه داد: بيش از 80 درصد بازنشستگان با حداقل دريافتي گذران زندگي ميکنند و حقوق آنها همخواني با هزينههاي زندگيشان ندارد.
به گفته اکبري، همزمان با بازنشستگي ميزان دريافتي افراد کاهش مي يابد و اين در حاليست که هزينههاي زندگي و به خصوص درمان بيشتر ميشود.
اکبري گفت: قرار بود طرح هماهنگ پرداخت شامل بازنشستگان نيز بشود که متاسفانه تاکنون شاهد اجراي آن نبودهايم. در حال حاضر نمايندگان بازنشستگان براي همسان سازي حقوق اين قشر همچون ساير حقوق بگيران دولتي تلاش ميکنند.
رييس کنون بازنشستگان تامين اجتماعي استان کرمانشاه اشارهاي هم به وضعيت درمان بازنشستگان داشت و خاطرنشان کرد: اگرچه سازمان تامين اجتماعي موظف است همه بيمه شدگان را به صورت رايگان درمان کند، اما گاهي به دليل نبود امکانات تخصصي براي برخي از بيماران در مراکز درماني ملکي تامين اجتماعي، بيمه شدگان مجبورند به بيمارستانهاي خصوصي مراجعه کنند و هزينههاي سنگيني را متحمل شوند.
اکبري يادآور شد: گاها بازنشستگان براي تهيه دارو نيز با مشکل مواجهند، زيرا داروهاي مورد نياز آنان در داروخانههاي سازمان وجود ندارد و آنها مجبورند با مراجعه به داروخانههاي آزاد هزينه داروهايشان را پرداخت کنند.
عضو هيات مديره کانون بازنشستگان کشور تصريح کرد: اگرچه سازمان تامين بخشي از هزينههاي درماني بيمه شدگان، از جمله هزينههاي عمل جراحي را پرداخت ميکند اما در مجموع ميتوان گفت اين حمايتها کافي نيست و اميدواريم روزي برسد که هزينههاي درماني بازنشستگان به طور کامل پرداخت شود.
-گزارش ویژه تصویری از عمق نارسایی های بازارچه پرویزخان (۱)
کرمانشاه پست پس از یک هفته تلاش رسانه ای مسئولان برای نشان دادن همت خود در توسعه بازارچه رسمی پرویزخان برآن شد تا در یک سلسله گزارش به ابعاد گوناگون این تلاش ها بپردازد . شاید باورکردنی نباشد که در اولین حضور خود در بازارچه به کارگرانی برخوردیم که از ابتدایی ترین شرایط بهداشتی و رفاهی بی بهره اند .
در حالی که این کارگران در هفته های اخیر بدلیل عدم واریز بیمه و افزایش حقوق خود حداقل یکبار دست از کار کشیده اند اما کسی به وضعیت نامناسب بهداشتی آنها توجه نکرده است . کارگرانی که آمارشان بیش از هزار نفر و سازمان همیاری ها بعنوان متولی و مسئول بزرگترین بازارچه صادرات غیر نفتی کشور از ارائه ابتدایی ترین خدمات بهداشتی به این زحمتکشان کم کاری می کند .
2
در عجبیم چگونه نماینده این حوزه در مجلس شورای اسلامی بارها از این بازارچه بازدید کرده اما چشمانش چنان بسته که نمی بیند تنها دو دشتشویی آنهم بعنوان امانی ! از سوی سازمان ایرانگردی و جهانگردی برای بیش از ۱۰۰۰ کارگر بدون سیستم فاضلاب مناسب تعبیه شده است ؟!
حیرت می کنیم از تمام مسئولان استان همه و همه از مقامات اجرایی تا نظارتی و بازرسی که نمی بینند سرویس بهداشتی بزرگـــترین بازارچه صادراتی کشور !!!! شرنگی است که از یک ساختمان به پایین آمده تا به کارگرانش خدمات ارائه دهد . 1
از تمام مسئولان همیشه آگاه که از بزرگترین مرز صادراتی غرب کشور بی اطلاعند می پرسیم آیا حاضرند فرزندان و حتی خود در چنین وضعیت نامناسبی زندگی بگذرانند ؟ حاضرند تنها چند ساعتی در دل سنگ و درون سنگرهای دوران جنگ استراحت کنند ؟ سیستم گرمایشی خاموش باشد و بی موتور خاک بخورند ؟!
حتما مسئولان به مشامشان نرسیده بوی متعفن دشتشویی کنار استراحتگاه این نگونبختان را ؟ حتما نرسیده که اگر می رسید از آن میلیاردها تومانی که به گفته خود آقایان برای توسعه این بازارچه هزینه شده سهمی هم برای بهداشت کارگران در نظر گرفته می شد تا حداقل صورت های خسته شان را طراوتی دهند و آب راحتی بنوشند !3
در پایان نخستین بخش این گزارش ها بصراحت بگوییم اوضاع رفاهی – بهداشتی کارگران بزرگترین مرز صادرات غیر نفتی کشور بغرنج و غیر انسانی است . مسئولان نمی توانند این صحنه ها و صحنه های دیگر که بزودی منتشر می شود را منکر شوند و همچنان با انتشار اخبار نادرست از شفاف سازی در قبال هزینه ها خودداری کنند . آنها باید پاسخ دهند سهم سرویس بهداشت و سلامت کارگران از میلیاردها تومان هزینه چقدر است ؟
آنها باید پاسخ دهند چرا در حالی که از هر کامیون هزینه بیمه کارگران دریافت می شود سهم این نگون بختان هیچ است و عدم واریزی آن ؟ نحوه و شیوه واگذاری امکانات و مناقصه ها چگونه است و چرا بومی ها از آن هیچ سهمی ندارند ؟ چرا مسئولان در قبال دهها سئوالی که در باب توزیع منابع اشتغال در ذهن بازرگانان ، پیله وران و مردم نقش بسته سکوت می کنند ؟ و دهها سئوال دیگر …. آنچه مسلم است باردیدهای شیک و کت شلواری پاسخ به وضعیت نامطلوبی که اکنون همه مردم با دیدن این تصاویر از آن آگاه شده اند نیست .
ادامه دارد …
-ساعت کار کارکنان صنعت نفت تهران 1.5 ساعت افزایش یافت
بادستور وزیر نفت ساعت کاری کارکنان صنعت نفت شاغل در تهران از 14 و 30 دقیقه به 16 تغییر کرد.
به گزارش مورخ1آذرفارس، رستم قاسمی با هماهنگی رئیس جمهور طی بخشنامه ای به منظور افزایش کارایی کارکنان صنعت نفت ساعت کاری همه بخش های صنعت نفت شاغل در تهران را از ساعت 14و 30 دقیقه به ساعت 16 تغییر داد.
براساس این گزارش، این بخشنامه از امروز اول آذرماه لازم الاجرا است و 1.5 ساعت اضافه شده به عنوان موظفی کارکنان صنعت نفت حساب می شود.
این گزارش حاکی است، پیش از این رئیس جمهور ساعت کاری همه بخش های دولتی کشور را از ساعت 16 به ساعت 14 و سی دقیقه کاهش داده بود.
-چند گفتگو بنقل ازبرنامه کارنامه رادیوفردا اول آذر
جوانمير مرادی، رئيس هيات مديره انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، با اشاره به اينکه اين اعتراض ها تازگی ندارند و در سال های قبل نيز از طرف کارگران صورت می گرفته اند، می گويد:« از دلايل اين اعتراض ها، گرانی، نبود امنيت شغلی، حقوق اندک که کفاف زندگی بخور ونمير کارگران را نمی دهد و قراردادهای موقت هستند که هيچ تضمينی را برای فردای کارگران فراهم نمی کند.»
وی می افزايد که اعتراض های کارگری روز به روز در ايران در حال افزايش هستند.
هروز خباز، فعال کارگری در سوئد، اين تجمع ها و اعتصاب های کارگری را بسيار با ارزش می داند و می گويد:«در ساليان دور، بسياری از کارگران از طريق نامه نگاری و خواهش و تمنا به مسئولان حکومت متوسل می شدند، اما به مرور و به تدريج دريافتند که خواسته هايشان از طريق خواهش و تمنا تحقق نمی يابد. بنابراين به نيروی خود اتکا کردند و اعتراض های خود را خارج از واحدهای توليدی بردند.»
آقای خباز با اينکه عقيده دارد که در طول سال های گذشته، شکل مبارزه صنفی کارگران در ايران، از لحاظ کيفی، تغيير کرده است، اشاره می کند:« کميت بالای اعتراض های کارگری در سراسر کشور را نمی توان به حساب قوت اين تحرکات بگذاريم زيرا يکی از مطالبات اصلی امروز کارگران، پرداخت حقوق معوقه است. بنابراين مطالبه ای که می تواند در تحرکات کارگری به عنوان افزايش دستمزد مطرح شود، امروز متاسفانه به دليل فشارهای مضاعفی که حکومت بر کارگران وارد کرده است، به پرداخت حقوق معوقه تغيير کرده است.»
اين فعال کارگری گرچه اين موضوع را نقطع ضعف جنبش کارگری ايران می داند، اما تاکيد می کند که نبايد اين تجربه ها را ناديد گرفت، به خصوص که کارگران متوجه شده اند که برای گرفتن حقوق خود بايد اتحاديه يا سنديکا تشکيل بدهند.
بهروز خباز می گويد که مبارزات کارگری گام به گام است و در عين حال، مبارزه ای صبورانه به شمار می رود.
درد و دل يک کارگر
اين کارگر که در منطقه عسلويه مشغول به کار است، می گويد:« ما در طول ماه، ۲۴ روز کار می کنيم و شش روز می توانيم به خانه برويم. البته يک روز از اين شش روز هم برای رفت و برگشت صرف می شود. حقوقی هم برای اين شش روز به ما داده نمی شود. سئوال من اين است که ما چگونه بايد به زن و بچه های خود برسيم؟
خانه بنشينيم، يک درد هست و کار هم کنيم، درد ديگری خواهيم داشت.»
2468-اول آذرماه 1390