شارل بودلر
غمگین و سرگردان
برگردان از "مانی"
Fri 18 11 2011
غمگین و سرگردان
(Moesta et errabunda*)
پَر زند قلبت " اگت "، گوی تو، گاه و بیگاه
دور زین شهر خرابه و این آب سیاه،
سوی آبی که از آن فخر درخشد چون نور،
آبی و گود و زلال، بِکر و ززشتی ها دور؟
پَر زند قلبت " اگت* " گوی تو گاه و بیگاه؟
آب، دریا، زُدایند غمِ ما را از یاد!
آب را درسِ تغنی کدامین جن داد
که بشد همنفس غرش توفان آخر
وچُنین نغز دهد نغمه ی لالائی سر؟
آب، دریا، زدایند غم ما را از یاد!
ای دلیجان ببَرَم! باد به کشتیم بِرُبا!
دور! دور! گِل به سرشک است که سازند اینجا.
- راست است قلبت "اگت" از سرِ غم خواند گاه :
دور زین زخم و پشیمانی و دردِ جانکاه
ای دلیجان ببَرَم، باد به کشتیم بِرُبا؟
که چه دوری تو بهشتم همه از مُشگ وعَبیر،
فقط عشق است و طرب آبی سقفت را زیر،
در خورِ خواستن است هرچه در آن خواهد کس،
دل بود غرق به دریاچه شفاف هوس،
که چه دوری تو بهشتم همه از مُشگ وعَبیر!
عشق نو باوگی اما و بهشتِ خرم،
دسته گل، بوسه و آواز، دویدن با هم،
از پسِ تپه نوای ویولون لرزان،
می و پیمانه به شب، لای درختان پنهان!
- عشق نو باوگی اما و بهشت خرم،
جنتِ بی غش و آن دولت مُستعجل را
که بود دور ترازهند و زچین هم ما را،
بازمی آوردش اشک و خروش و فریاد؟
به صدای خوش وسیمین توان جانش داد
جنتِ بی غش و آن دولت مُستعجل را؟
شارل بودلر
Charles Baudelaire
(1821-1867)
برگردان از "مانی"
(1) ترجمه ی فارسی عنوان شعر به لاتین
همان "غمگین و سرگردان" است.
(2) نام دختر نوجوانی که شاعر یاد از او میکند. Agathe "اگت"