فلسطین
Sat 10 01 2009
محمود علی آبادی
اسیرم
در چنگال ـ بغض و کینه
در پی انتقام ـ برادانم.
اسیرم
در ناباوری ها
از صلح
از باهم بودن
در کنار هم زیستن
که می توان
زنده بود
زندگی آموخت
می توان عاشق بودن شد.
اسیرم
چون گروکانی
برای معامله
بدست آوردن ـ امتیازی
اسیرم
چون قربانی
برای کشته شدن
خون دادن
یا خون ریختن
اسیرم
چون عروسکی در دست
برای تزئین ویترین های خاک گرفته عرب و عجم
برای این و آن
برای معامله شدن
گرفتن،یا دادن امتیاز
اسیرم
چون
شماره اسبی در میدان
مچاله شدن در دستان این و آن
اسیرم
چون فلسطین