سه شعر از مایا آنجلو
Sun 6 11 2011
یوسف صدیق (گیلراد)
سه شعر از مایا آنجلو
شاعر و نویسندهی آمریکایی و از کوشندگان برجستهی حقوق زنان و سیاهپوستان
مترجم: یوسف صدیق (گیلراد)
آموزه Lesson
روزهایم را کماکان مصرف میکنم.
رگها از هم میگسلند
چون باز شدن مشت نوزادی در خواب.
یادآوری گورهای قدیمی
پیکرهای پوسیده و کرمها
از چالش بازم نمی دارد.
گذشت سالها و سرمای شکست
در شیار گونهها،
چشمهایم را ابری کردهاند.
با اینهمه، روزهایم را مصرف میکنم
چرا که عاشقانه زندگی را دوست دارم.
******
روز خاکستری Gray Day
از من که دور میمانی
سنگین میگذرد روز،
از هم گسسته و
خاکستری.
تاجی از خار بر سرم
ردایی از مو بر تنم.
از هم که دور میمانیم
هیچکس
پی نمیبرد به بی پناهی قلبم.
****
اشکها Tears
اشکها
ژندههای بلورین
پارههای چسبندهی روحی نخ نما.
مویهها
آوای ژرف قو
بدرود آبی رویایی رو به زوال.