عصر نو
www.asre-nou.net

بمناسبت سالگرد جنبش پر شکوه دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸

سازمان دموکراتیک-ضد امپریالیستی ایرانیان در انگلستان
Sat 9 07 2011

12 سال پیش، دانشجویان مبارز دانشگاه تهران، یکپارچه، بپا خاسته و طی حرکتهای اعتراضی پر شکوه و پر جوش و خروش خود که بمدت یک هفته، همچنان رزمنده و مقاوم، ادامه داشت، رژیم کشتار و جنایت جمهوری اسلامی را بمبارزه طلبیدند. در همدردی با دانشجویان دانشگاه تهران، در دیگر دانشگاههای کشور نیز، دانشجویان در تظاهرات ضد رژیمی رزمنده، نهایت تنفر و بیزاری خود را از رژیمی که سالهاست ایران را بزندانی برای ساکنین آن، مبدل ساخته است، اعلام داشتند. رژیم ضد مردمی که تنها با زور سرنیزه و شکنجه و اعدام، قادر بحفظ سلطه پوشالی خود میباشد، با توسل به بدترین شیوه های سرکوب و ترور، مبارزات حق طلبانه دانشجویان بپا خاسته را مورد یورش قرار داده، در مقابله با جنبش عظیم اعتراضی آنها، از هیچ جنایت ووحشیگری، خودداری نکرد. در نتیجه هجوم وحشیانه پاسداران و بسیجی ها و لباس شخصیهای مزدور، صدها و بلکه هزاران تن از دانشجویان، زخمی شده و تعداد کثیری دستگیر و روانه زندانها و شکنحه گاههای قرون وسطائی شدند. اما رژیم آزادی کش با تمام سرکوبگریها و جنایتکاریها، قادر نشد جلوی مبارزات آزادیخواهانه دانشجویان دانشگاهها را گرفته و آنها را به تسلیم و سکوت وادار سازد . در طول 12 سال گذشته، مبارزات دانشجویان ایران علیه رژیم خود کامه و قرون وسطائی که بدترین دشمن آزادی و آزاد اندیشی است، همچنان پر شور و رزمنده، دوام داشته است.

در خرداد دوسال پیش، بدنبال انتخابات کذائی ریاست جمهوری رژیم که طی آن، میلیونها رأی قلابی، بنام احمدی نژاد مرتجع به صندوقهای رأی ریخته شد، بار دیگر توده های بستوه آمده و خشمگین، در تهران و دیگر شهرها در تظاهرات سهمگین ضد رژیمی، فعالانه شرکت کرده و با سر دادن شعارهای رزمنده علیه جنایتکاران حاکم در ایران و در دفاع از آزادی و دمکراسی، رژیم جنایت و مکر و فریب جمهوری اسلامی را، بمبارزه طلبیدند. درحقیقت، تقلبات آشکار در جریان انتخابات ،بهانه ای بود برای انفجار خشم عمومی علیه کلیت رژیمی که، طی سالها کاری جز کشتار و سرکوبگری و تاراج هستی توده ها، انجام نداده است.تنها در تهران، صدها هزارتن از توده های محروم و زحمتکش در تظاهرات گسترده ضد رژیمی، فعالانه شرکت کردند. سردمداران رژیم و در رأس آنها،خامنه ای جلاد که از شدت و حدت خشم و انزجاز عمومی، سخت بوحشت افتاده بودند، دستور حمله به تظاهرات اعتراضی توده ها را صادر کردند. آنگاه آدمکشان وحشی صفت، باتوسل به سلاحهای سرد و گرم، تظاهرات پردامنه ضد رژیمی توده ها را مورد حمله قرار دادند. این نیروهای سرکوبگر که شامل پاسداران، بسیجی ها و لباس شخصیهای مزدور بودند، در سرکوب مبارزات حق طلبانه توده ها، از هیچ سبعیت و وحشیگری، خود داری نکردند. جنایات و وحشیگریهای آنها علیه صدها هزار انسان آزاده و مبارز، در سرتاسر جهان، موجی از تنفر و انزجار علیه رژیم آدمکش جمهوری اسلامی، بوجود آورد. در نتیجه تیراندازی و جلادیهای عمال رژیم، دهها تن بقتل رسیده و تعداد بیشماری، مجروح شدند. آنگاه دستگیریها و شکنجه ها و انواع پلیدیها و جنایات علیه زندانیان سیاسی شروع شد که تا امروز نیز همچنان ادامه دارد. اما این وحشیگریهای مزدوران رژیم و این آدمکشیها و جنایتکاریها نیز، قادر نشد جلوی رشد و شکوفائی مبارزات دمکراتیک و آزادیخواهانه توده های محروم و ستمدیده را بگیرد. در طول دو سالی که از انتخابات کذائی میگذرد، مبارزه و مقاومت علیه رژیم، در تمام ابعاد آن، همچنان خروشان و مقاوم، ادامه داشته است. در طول این دو سال خونین در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه توده ها، دهها تن از زندانیان سیاسی در زندانها و سیاه چالهای رژیم، زیر بدترین شکنجه ها، بقتل رسیده و بسیاری از مبارزین مقاوم زندانی، اعم از زن ومرد، مورد تجاوز قرار گرفته اند. در طول ایندو سال، صدها تن از مبارزین که بسیاری از آنها بخلقهای تحت ستم ملی، تعلق داشتند، اعدام گردیده و دامنه ترور و اختناق در کشور، هرچه وسیعتر شده است. اما اینهمه اعدام و شکنجه، اینهمه دژ رفتاری با زندانیان سیاسی، اینهمه سختگیری و استبداد عنان گسیخته، بهیچوجه قادر نشده است، جلوی رشد جنبش آزادیخواهانه توده ها را گرفته و آنها را به تسلیم و سکوت وا دارد.

12 سال پس از جنبش عظیم دانشجویان دانشگاهها و دو سال پس از مبارزات خونین توده های بپاخاسته در خرداد 1388، اینک بار دیگر زمینه برای جنبشهای اعتراضی توفانزای توده ها، از همه جهت، آماده میشود. در شرایطی که هر روز وضع اقتصادی کشور، بوخامت هرچه بیشتر میگراید و تورم و گرانی ارزاق عمومی، دمار از روزگار توده های محروم و زحمتکش در میآورد، در حالیکه هر روز بر تعداد بیکاران کشور، افزوده میشود و فقر وفلاکت و بیخانمانی، زندگی روزمره میلیونها کارگر و توده زحمتکش رابشدت تهدید میکند، سردمداران دزد و چپاولگر رژیم و سرمایه داران خون آشام، میلیاردها از درآمد نفت و حاصل دسترنج و کار زحمتکشان را به یغما برده و کاری جزمفتخوری و افزودن بر ثروت و دارائی باد آورده، ندارند. کارگران کارخانه ها و کارگاهها، کمترین دستمزدها را دریافت داشته و در نهایت فقر وتنگدستی، زندگی میکنند. آنها از کلیه حقوق صنفی و سیاسی محروم بوده و بکوچکترین فریاد اعتراضشان، با حبس و شکنجه و اعدام پاسخ داده میشود. بهمین جهت نیز در سالهای اخیر، جنبش اعتراضی کارگران، دامنه هر چه گسترده تری پیدا کرده است. کارگران بخوبی، فرق بین زندگی فلاکت بار خود و تجمل اشراف مالی و سردمداران رژیم و آقا زاده ها را می بینند و خشم وتنفر آنها علیه رژیم دزد و غارتگر، هرروز بیشتر میشود. در ایران تحت سلطه رژیم جمهوری اسلامی، امروز، زنان، در بند اسارت بسر برده، دانشجویان در معرض سرکوب بیرحمانه قرار داشته و بیکاری، آینده اکثریت جوانان کشور را تهدید میکند. در ایران تحت ستم کنونی، کوچکترین نشانه ای از آزادی وجود نداشته و جنایتکاران حاکم بر کشور، با اعدام و شکنجه و تجاوز و بدترین عقوبت ها، بفریاد آزادیخواهی توده های بپاخاسته، پاسخ میدهند. تحت سلطه رژیم شوونیستی جمهوری اسلامی، خلقهای غیر فارس، از اعمال ستم ملی بشدت رنج میبرند. تردیدی نیست که در چنین شرایطی، مبارزات ضد رژیمی و آزادیخواهانه توده ها، همچنان شکوفان و مقاوم، پیش خواهد رفت و تا روزی که لاشه متعفن رژیم قرون وسطائی و استبدادی، مدفون نشده است، از پیشروی و حرکت باز نخواهد ماند.

در شرایطی که مبارزات طوفانزای توده ها، اینک ناقوس مرگ رژیم آزادی کش را بصدا در آورده است، در شرایطی که هم اکنون در کشورهای عربی، مبارزات ضد ارتجاعی و ضد امپریالیستی توده های میلیونی، هر روز دامنه وسیعتری پیدا کرده و رژیمهای ارتجاعی و دست نشانده حاکم در اینکشورها و قدرتهای تجاوزگرو آزمند امپریالیستی را با مشکلات عدیده ای، روبرو ساخته است، در شرایطی که در نتیجه تشدید مبارزات ضد رژیمی توده های محروم وزحمتکش ایران، تضاد و کشمکش بین جناحهای مختلف رژیم که همه ماهیتی ضد مردمی، ارتجاعی و آزادی کش دارند، هرچه بیشتر، شدت یافته است، در اوضاع و احوالیکه رژیم جمهوری اسلامی ،در میان تضادهای لاینحل، دست و پا میزند و زمینه برای خیزشها و حرکتهای عظیم اعتراضی توده های زحمتکش و سرنگونی یکی از جنایتکارترین رژیمهای حاکم در جهان فراهم میگردد، طبقه کارگر ایران که سابقه درخشان مبارزه در راه رهائی از چنگال استثمار و اسارت را دارد، از داشتن ستاد فرماندهی خود یعنی حزب راستین طبقه کارگر، محروم میباشد. در شرایط فقدان حزب طبقه کارگر و محرومیت توده های زحمتکش از رهبری داهیانه چنین حزبی، اینک در صفوف جنبش " چپ" ایران، سازشکاران و فرصت طلبانی مشغول فعالیت هستند که آشکار و پنهان، تئوریهای ضد مارکسیستی حاکی از سازش طبقاتی را تبلیغ کرده و بنام " چپ" و "سوسیالیست"، در جهت تداوم سلطه سرمایه در ایران، میکوشند. امروزه، در مبارزه علیه تئوریهای انقلابی و در اشاعه نظریات ضد پرولتری و سازشکارانه در صفوف جنبش انقلابی و کارگری ایران، بغیر از رویزیونیسم گندیده توده ایها و اکثریتی ها، انواع روندهای رویزیونیستی و رفرمیستی، قد علم کرده و سر سختانه علیه مارکسیسم انقلابی، مبارزه میکنند. دربین مدعیان چپ و سوسیالیسم و کمونیسم،" چپ"هائی وجود دارند که در لباس جمهوریخواهان دو آتشه، درصحنه ظاهر شده، و این نظریه سازشکارانه را که آشکارا بسود بقای سرمایه داری است، اشاعه میدهند که با ایجاد رژیم جمهوری لائیک بجای رژیم جمهوری اسلامی و ایجاد دمکراسی و آزادی در کشور، کارگران و زحمتکشان هم، قادر خواهند بود، بکلیه خواستهای حقه خود، نایل آیند. لازم است به این شیادان سازشکار،گفته شود : کارگران را نفریبید، وعده های دروغین بزحمتکشان ندهید. اگر جای رژیم جمهوری اسلامی را رژیم لائیک سرمایه داری و از این قبیل، بگیرد، این رژیم جمهوری ادعائی شما، چیزی جز رژیم سرمایه نخواهد بود و نخستین کار این رژیم < د موکراتیک و لائیک>، همانا سرکوب بیرحمانه مبارزات کارگران وزحمتکشان خواهد بود. تعدادی دیگر از "چپ" ها، در صدد آنند که رژیم آدمکش جمهوری اسلامی را به رژیم متعارف بورژوازی، مبدل سازند. آنها بهمین جهت نیز مرتجعانه، شعار سرنگونی رژیم را در حال حاضر، شعار درستی نمیدانند. از دید این سازشکاران فرصت طلب که همان خط مشی حزب توده را پیش میبرند، وقتی رژیم جمهوری اسلامی، به رژیم متعارف بورژوازی مبدل گردید، آزادیهای دمکراتیک در کشور ایجاد خواهد شد. نیروهای تولیدی، رشد سریع خواهند داشت و طبقه کارگر به اکثریت جامعه مبدل خواهد شد و از طریق رأی همگانی ،موفق بکسب قدرت سیاسی خواهد شد. بقول معروف: بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد

برخی از "چپ" ها، بصفوف جنبش سبز علوی و به جمع شیادان مرتجعی نظیر میرحسین موسوی و کروبی یعنی به بخشی از همین رژیم کشتار و جنایت جمهوری اسلامی، پیوسته و راه رهائی کارگران و زحمتکشان را در گرو پیروزی این خط مشی بغایت ارتجاعی، قلمداد میکنند. کیست که نداند اینچنین افراد، عناصر سازشکاری بیش نیستند که بنام چپ، دو آتشه ازمنافع سرمایه داری، دفاع میکنند. برخی دیگراز "چپ"ها، ببهانه دفاع از انقلاب جهانی، با تئوری لنینی پیروزی انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیستی در یک کشور مشخص، مخالفت ورزیده و عملا پیروزی طبقه کارگر را به فردائی که هیچوقت نخواهد آمد، یعنی بوقوع انقلاب در چند کشور سرمایه داری کلاسیک، محول میکنند. برخی از چپهای اپورتونیست نیز، جنبش انقلابی توده های زحمتکش را " انقلاب انسانی" نامیده و رهائی طبقه کارگر ایران را منوط بایجاد یک "حکومت انسانی" – بخوانید یک حکومت بورژوائی – در ایران،میدانند. "چپ" هائی هم هستند که روزی جمهوریخواه میشوند و وقتی تز جمهوری کاملا افشا شد، از شعار تشکیل مجلس مؤسسان، دفاع بعمل میاورند. در این میان،آنارشیستها نیز در جنبش چپ ایران، گرد وخاک بپا کرده و سرسختانه با مبارزه سیاسی طبقه کارگر و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا در فردای سرنگونی سلطه سرمایه، مخالفت میورزند. در جنبش کارگری جهانی، مبارزه مارکسیسم با آنارکو – سند یکالیستها که مخالف پیوند روشنفکران انقلابی با جنبش سندیکائی طبقه کارگر بوده و از شعار روشنفکران، کارگران را بحال خود بگذارید، پیروی میکنند، سابقه طولانی دارد. "کمونیستها" ئی هم هستند که دارودسته هائی نظیر حزب اله لبنان و حماس و دیگر نیروهای ارتجاعی اسلامی را که با هزار رشته به رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی وابسته اند، بمثابه نیروهای مترقی قلمداد کرده و این فرصت طلبی و اقدام عمیقا ارتجاعی را بمثابه مبارزه با امپریالیسم، قلمداد میکنند. در میان اینهمه نظریه های غیر پرولتری، سازشکارانه و رویزیونیستی، افرادی هم در صفوف "چپ"، پیدا شده اند که مغرورانه، تئوریهای انقلابی مارکس را بمبارزه طلبیده و از تزهای رویزیونیستی مطلق بودن حقیقت ونا معلوم بودن پیروزی نهائی کمونیسم، دفاع میکنند. لازم بتذکر است که، نظایر این نظریه های غیر پرولتری و اپورتونیستی، در جنبشهای کمونیستی دیگر کشورها نیز، کم و بیش، وجود دارد.

اینک، رویزیونیسم، رفرمیسم، اپورتونیسم، آنارشیسم، دگماتیسم و انواع دیگر نظریه های خرده بورژوائی و ضد پرولتری، دست به دست هم داده و در جهت تشکیل حزب انقلابی طبقه کارگر، سد و مانع ایجاد میکنند. اهمیت قائل شدن به تئوری انقلابی و مبارزه قاطع با نقطه نظرهای ضد پرولتری واپورتونیستی، اینک بوظیفه عاجلی برای همه کمونیستها، مبدل شده است. بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی نمیتواند، وجود داشته باشد. اگر حاصل و نتیجه انقلاب توده ها و سرنگونی سلطه جنایتکارانه رژیم جمهوری اسلامی، همانا به قدرت رسیدن رژیم بورژوائی دیگری باشد،-- که بدون تردید، هدفی جز دفاع سرسختانه از منافع سرمایه داران و خیل انگلهای اجتماعی و سرکوب بیرحمانه مبارزات حق طلبانه کارگران و زحمتکشان، دنبال نخواهد کرد،-- این چنین تحول سیاسی، سودی برای کارگران ومتحدین پرولتاریا در انقلاب، نخواهد داشت. تنها زمانیکه جای رژیم ارتجاعی کنونی را، حکومتی انقلابی -- که بنا به ماهیت طبقاتیش، قاطعانه ازمنافع کارگران و توده های زحمتکش، دفاع میکند ،-- بگیرد، میتوان مطمئن بود که در جامعه تحت ستم کنونی، تحولی واقعا انقلابی و رهائیبخش به سود اکثریت عظیم زحمتکش و علیه سرمایه داران خون آشام، بوقوع پیوسته است. تنها زمانیکه در پروسه انقلاب قهر آمیز،ماشین دولتی بورژوا زی، به دست کارگران و زحمتکشان، خرد و متلاشی شد و جای سلطه بورژوازی را حکومتی انقلابی ،گرفت – انقلابی در عمل و نه در حرف – آری تنها آن زمان می توان به استقرار دموکراسی وآزادی واقعی در جامعه، اطمینان داشت. هیچ جناح بورژوازی در ایران نمیتواند اگر به قدرت سیاسی دست یابد، سرکوبگر بی امان مبارزات حق طلبانه کارکران و توده های زحمتکش نباشد. لازم است بار دیگر تاکید کنیم که بدون مبارزه پیگیرو مداوم ، علیه رویزیونیسم، رفرمیسم، اپورتونیسم و انواع گرایشهای ضد پرولتری دیگر در صفوف جنبش انقلابی که همه و همه در خدمت منافع بورژوازی و علیه منافع طبقاتی پرولتاریا و توده های محروم و زحمتکش میباشد و بدون کوشش مجدانه در جهت ایجاد حزب انقلابی طبقه کارگر، امر رهائی کارگران از چنگال اسارت مزدوری و استثمار، به هیچوجه، مقدور نخواهد بود.

تیر ماه 1390
سازمان دموکراتیک-ضد امپریالیستی ایرانیان در انگلستان