"ره آورد"
Tue 5 07 2011
جهانگیر صداقت فر
برای ماندانا و سوغاتِ سفر اش
- "این بار
تنها مشتی از خاک...."
- " خاک ؟ "
میپرسدم به حیرت؛
- " آری،
آری...."، دوباره گفتم اش،
به آهِ حسرت و با دلی پریش :
- " مشتی ز تربتِ کوی جوانی فقط بیار این بار،
ای سفر در پیش. "
***
دوراندیشی ام ولی ندید دوست و نمی دانست
دیداری دوبارهام از مهدِ خاطره ها، افسوس
امیدی است رفته به با د ؛
و به آستان ِ آن دیار، -
دریغا
هرگزم
دگر گذار
نمی خواهد اوفتاد ؛
و پس لذا ، این زمان دل را -
به مشتی که خود نمودار ِ گرانی است
ز فرّ ِ خاکِ پاسارگاد
آرام می بایدماش کرد
فریب میبایدماش داد .
*******
سان ماتئو - ۳۰جون ۲۰۱۱
جهانگیر صداقت فر