گفتگوی رادیو پیام آزادی با آقایان مهرداد بایاعلی، ناصر رحیم خانی، ناصر مهاجر
موقعیت جمهوری اسلامی در پهنه داخلی، جهانی و اپوزیسیون های آن
این گفتگو در تاریخ ۲۷ آوریل ۲۰۱۱ صورت گرفته است
Wed 11 05 2011
بخش یکم
محور اول:
فراخوان ۲۵ بهمن و ارزیابی آن.
رهبری جنبش
ناصر رحیمخانی:فراخوان ۲۵ بهمن در معنای سیاسی خود و با شعارها و خواسته ها ی بیان شده، به شکست انجامید با پیامدهای زیانبار هم برای جنبش سبز و هم برای اصلاح طلبان.*
ناروشنی و دوگانگی و چند گانگی در هدف ها، چشم اندازها و شیوه های راهبردی جنبش اعتراضی و دوگانه گوئی و چند گانه گوئی از گرفتاری های جنبش بود و همچنان هم هست*
ریشه ی نارسائی ها و دوگانگی ها آن است که از سوئی به قانون اساسی جمهوری اسلامی و فعالیت در چارچوب آن ابراز وفاداری می شود، از سوئی خواسته هائی پیش کشیده می شود -گر چه همچنان ناروشن- فراتر از قانون اساسی و باز در همان حال «اجرای بدون تنازل» قانون اساسی خواسته می شود. اما «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» هم آن است و هم این است که در این سی ساله اجرا کرده اید *
با تقیه ی سیاسی شاید بتوان در قدرت سهیم شد یا به قدرت دست یافت *
اما با ذهن و زبان آلوده به دیدگاه های سنتی و محافظه کارانه ، با روش های آلوده به تقیه ی سیاسی و پنهانکاری نمی توان جنبش آزادی خواهانه و دموکراتیک سامان داد.*
رهبری جنبش سبز، بدنه ی جنبش و کنشکران میدان های مبارزه، و نیز گرایش ها و صورت بندی های سیاسی خود، خود را گرفتار کرده اند در گونه ای تقیه ی سیاسی دو جانبه و چند جانبه *
ناصر مهاجر:بر اساس شاخص های حضورمردم( ترکیب نیروها،شعارها وشکل مبارزه)در ۲۵ بهمن، این رویداد بروز پتانسیل برای ریختن شالوده مرحله جدید در مبارزه ضد استبدادی جامعه ما است.
مهردادباباعلی:تا کید دارم بر تفکیک موج «سبز راه امید» از جنبش اعتراضی مردم.
موج سبز، جنبش آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری و... نیست . موج سبز پرده ای از انقلاب اسلامی است و در محدوده انقلاب اسلامی می گنجد.
*****
بخش دوم
محور دوم:
نظام جمهوري اسلامي اکنون در جه موقعيتي است؟
ارزيابي از بحران سياسي، کشمکش هاي کنوني درون نظام
ناصر مهاجر:در پاسخ به اين پرسش كه نظام جمهورى اسلامى اكنون در چه موقعيتى است؟ در يك كلام مىتوانم بگويم: حكومت يك دوره برزخى را از سر مىگذرد. برزخ به معناى دقيق كلمه. جمهورى اسلامى در يك بحران همه سويه دست و پا مىزند. مهمترين نمود و نماد آن اين كه نه تنها ولى فقيه موقعيت خود را در هرم قدرت از دست داده و ديگر فصل الخطاب نيست، كه ولايت هم حتا زير پرسش رفته است.
پس از انتخابات خرداد ١٣٨٨، ذهنيت جامعه نسبت به تغيير و تحول اين نظام تغيير كرده است؛ نه تنها ميان طبقهى متوسط، بلكه در ميان همه طبقهها و قشرهاى اجتماعى.
تعريف اوپوزيسون در اين موقعيت برزخى بسيار دشوار است. اما اجازه بدهيد از آن بخش از اوپوزيسون آغاز كنم كه در ذهن همگان يا بيشتريان، به عنوان اوپوزيسيون شناخته شده است. اوپوزيسيونى كه بخشى از نيروهايش در داخل كشور است (با رهبرانى چون موسوى، كروبى و خاتمى) و بدنهى بزرگ آن به خارج آمده اند. اين ها پس از اين كه از آرام شهر اسلامى سر خوردند، به رئل پوليتيك رسيدند؛ به بدترين نوع رئل پوليتيك.
اين وضعيت نمىتواند پايدار بماند. چه خواهد شد؟ هنوز دقيق و درست دانسته نيست. سناريوهايى مختلفى مطرح است:
حذف اسفنديار رحيم مشايى از راس قدرت، اينك به گزينهى اول تعديل بحران و رسيدن به راه حلى براى خروج از موقعيت برزخى تبديل شده.
مهرداد باباعلي: تحول کيفي در نظام جمهوري اسلامي در حال رخ دادن است. موقعيت دستگاه روحانيت سنتي و رابطه ولي فقيه با ديگر آيات اعظام در حال تغيير است .جمهوري اسلامي بهسوي «دين دولتي » پيش رفته است
ناصر رحيم خاني:ساختار قدرت و اسطوره هاي مشروعيت اين نظام دچار فرسايش شده اند. دوران برزخ ، به اعتباري ، تجديد آرايش قوا را در اين نظام بروز مي دهد
خامنه اي تضعيف احمدي نژاد را از همان موقع آغاز کرد که خواستار ارائه لبست واحد اصول گرايان شد.
*******
بخش سوم:
محور سوم:
دگرگونی های نظام جمهوری اسلامی، موقعیت سیاسی و اقتصادی کنونی آن
آیا نظام جهوری اسلامی به سمت یکپارچگی و اقتدار بیشتر ولی فقیه پیش می رود.
درباره موقعیت سیاسی و اقتصتادی جمهوری اسلامی، چشم انداز دگرگونی سیاسی
مهرداد باباعلی: کنار نهادن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان، این گمان را تقویت کرده است که گویا نظام سیاسی ایران به سمت یکپارچگی و اقتدار بیشتر ولی فقیه یا نظام سلطانی پیش می رود. این تعبیر وبری از نظام ولایت فقیه به مثابه رژیم نئوپاتریمونیال یا سلطانی کاملأ ناصحیح است. مشخصه این نظام از بدو تأسیس تا کنون ایجاد نهادهای موازی بوده و با بحران اخص اقتدار ولی فقیه در دوره اخیر گرایش به سوی تنزل نهاد دولت به مجموعه ای از باندهای رقیب افزایش یافته است. نه تنها نظام به سمت تمرکز تحول نیافته، بلکه نهادهای گوناگون هر چه بیشتر از دولت استقلال می یابند. بدینسان بر مجموعه بنیادهای اقتصادی مستقل (نظیر بنیاد مستضعفان، قرارگاه خاتم الانبیاء و..)، سپاه پاسداران در کنار ارتش، وزارت اطلاعات مستقل از دولت نیزپای می گیرد.
رژیم جمهوری اسلامی در آستانه تحول کیفی ست که با کنار نهادن گارد قدیم نظام، تضعیف اقتدار دستگاه روحانیت سنتی و اقتدار سپاه و بسیج مشخص می گردد. موج سبز نیز چیزی بجز بیان اعتراض گارد قدیمی نظام دربرابر تحول کیفی مزبور نبوده است و آن را باید پرداه ای از انقلاب اسلامی و نه جنبشی در ادامه مشروطیت و قیام سی تیر به حساب آورد. تحولات اخیر بیشتر مؤید اظهاراتی ست که در رساله ام تحت عنوان "بحران نظام جمهوری اسلامی: بازسازی یا فروپاشی؟"، مندرج در نشریه آرش شماره ۱۰۴، مارس ۲۰۱۰ (اسفندماه ۱۳۸۸) ص ۱۰۰- ۶۷ آورده ام.
ناصر مهاجر: از شرایط انقلابی دور هستیم . اما آیا گسترش موجی از اعتصابات کارگری و اعتراضات مردم می تواند با هم تلاقی کند و پایه ها مراحل تکوین جنبش نوینی را فراهم کنند.
ناصر رحیم خانی :تعجب آور است که، برخی چپ ها با سیاست راست جهانی همراه می شوند. در مورد حمله نظامی ناتو به لیبی ، این همراه شدن با سیاست های راست جهانی و نئولیبرال ها است. موافقین حمله نظامی ناتو به لیبی آیا در مورد ایران چنین سیاست و برنامه ای را تائید می کنند. آن ها که مدام مبارزه مسالمت آمیز و مبارزه قانونی را طرح می کنند و به ناگهان طرفدار مداخله نظامی می شوند.
*****
بخش چهارم
محور چهارم:
اپوزیسیون جمهوری اسلامی و موقعیت آن در برابر رژیم .
چگونگی برخورد اپوزیسیون با رویدادهای سیاسی اخیر.
نگاهی به نمود های فکری و سیاسی اپوزیسیون
ناصر مهاجر:در پاسخ به اين پرسش كه نظام جمهورى اسلامى اكنون در چه موقعيتى است؟ در يك كلام مىتوانم بگويم: حكومت يك دوره برزخى را از سر مىگذرد. برزخ به معناى دقيق كلمه. جمهورى اسلامى در يك بحران همه سويه دست و پا مىزند. مهمترين نمود و نماد آن اين كه نه تنها ولى فقيه موقعيت خود را در هرم قدرت از دست داده و ديگر فصل الخطاب نيست، كه ولايت هم حتا زير پرسش رفته است.
پس از انتخابات خرداد ١٣٨٨، ذهنيت جامعه نسبت به تغيير و تحول اين نظام تغيير كرده است؛ نه تنها ميان طبقهى متوسط، بلكه در ميان همه طبقهها و قشرهاى اجتماعى.
تعريف اوپوزيسون در اين موقعيت برزخى بسيار دشوار است. اما اجازه بدهيد از آن بخش از اوپوزيسون آغاز كنم كه در ذهن همگان يا بيشتريان، به عنوان اوپوزيسيون شناخته شده است. اوپوزيسيونى كه بخشى از نيروهايش در داخل كشور است (با رهبرانى چون موسوى، كروبى و خاتمى) و بدنهى بزرگ آن به خارج آمده اند. اين ها پس از اين كه از آرام شهر اسلامى سر خوردند، به رئل پوليتيك رسيدند؛ به بدترين نوع رئل پوليتيك.
اين وضعيت نمىتواند پايدار بماند. چه خواهد شد؟ هنوز دقيق و درست دانسته نيست. سناريوهايى مختلفى مطرح است:
حذف اسفنديار رحيم مشايى از راس قدرت، اينك به گزينهى اول تعديل بحران و رسيدن به راه حلى براى خروج از موقعيت برزخى تبديل شده.
مهرداد با باعلی: تا همین دیروز از بکار بردن کلمه انقلاب،مردود بود .
ظرف یک هفته، دستگاه فکری یک جریان سیاسی تغییر می کند
مدافع فدائی هستی؟ مارکسیسم را قبول داری. خیر.سوسیالیسم را قبول داری . نه چندان جی را قبول داری ؟. ولی من هستم.
ناصر رحیمخانی: منطق بد و دتر منطق ترس و تسلیم است.
در مورد دفاع ازحقوق بشر یک مفهوم و معیار روشن دیده نم شود. بی اعتقادی به آن ،در جریان واکنش به کمپ اشرف،خود را نشان داد.
*******
بخش پنجم
محور چهارم:
اپوزیسیون جمهوری اسلامی و موقعیت آن در برابر رژیم .
چگونگی برخورد اپوزیسیون با رویدادهای سیاسی اخیر.
نگاهی به نمود های فکری و سیاسی اپوزیسیون
ناصر مهاجر: در هم ریختگی میان اپوزیسیون ،حاصل و نمود دوران برزخی است.
اپوزیسیون به دلایل گوناگون نتوانسته خود را باز سازی کند.
به برخورد کدیورها نسبت به قتل عام مجاهدین توجه کنید. کدیور مشکلی ندارد با کشتار ۴ یا ۵ هزار نفر در زندان. امروز هدف آن ها این است که چگونه می توانند زیر پای اجمدی نژاد را خالی کنند و برگردند به دوران پیشا احمدی نژاد.
مهرداد با باعلی: سیاست اپوزیسیون را درمورد کمپ اشرف نگاه کنید.
از قطع یارانه ها دفاع می شود. خصوصی سازی جز مقدسات می شود . استقلال اپوزیسیون محل تردید قرار گرفته است. در هم آمیختگی و اغتشاش میان اپوزیسیون و پوزیسیون و انحلال و انتحار اپوزیسیون پدیده ای واقعی است.
برخی معتثدند در بدیل سازی از غربی ها و «جامعه جهانی » باید کمک گرفت. پول هم می توان از امریکا برای امکانات گرفت. برخی می خواستند سخنگوی ناتو بشوند.
جمهوری اسلامی در آستان تحول کیفی است. خصلت دولت گریزی و عدم تمرکز گسترش پیدا کرده است. لازمه اش قربانی کردن گارد قدیم نظام است
ناصر رحیم خانی :استراتژی یک مجموعه ای از نیرو ها ، استراتژی انتظار است. نیروئی که قائم به استقلال درونی نیست. سیاست فرو کاسته شده به، بد و بدتر. تبدیل آن به شیطان و فرشته. احمدی نژاد و کروبی و موسوی. شیفته فدائی امروز شیفته کروبی است. این درد ها را باید گفت.
گفته می شود و نوشته می شود ، ما نیرو نداریم ، توان نداریم ، نمی توانیم منشور جداگانه بدهیم. و همین منشور را با ویراست سوم . چهارم ادامه بدهیم.
نشانه هائی از بیرون آمدن از این بن بست را میان زنان، جوانان، کارگران، در میان روشنفکران و نیرو هائی که از گذشته فعال بودند و... می بینم. موجودیتی بنام اپوزیسیون و به ویژه اپوزیسیون چپ ،سوسیالیست، دموکرات ترقیخواه و مستقل نمی بینم. بیان این به گمان من ، اولین قدم در بررسی چرائی آن است. گام بعدی این که بتوانیم به کمک همدیگر، شالوده های یک اندیشه سیاسی جدیدی که همه آن ارزش ها ی انسانی را را داشته باشد پی ریزی کنیم
|
|