عصر نو
www.asre-nou.net

ویــژهء روحــانــی


Wed 17 12 2008

م. سحر

sahar.jpg
حقیقت این شکم از آز پـُر نخواهد شد
اگر به مُلکِ همه عــالمش بینبــاری !

مولوی

خویش و «خودی» خوانی
خیل ِ اجیران را
«غیرخودی» نامی
مردم ایران را

هستی یک ملـّت
مِجری و دالانت
طعمهء تاراجت
سفرهء تالانت

جور مُجابت را
ظلم ِ مُجازت را
پُر نکند ایران
حُـفرهء آزت را

درکِ تو از ملـّت
تودهء «محجوران»
همره چوپانان
گلّهء مقهوران

محکمهء عدلت
مطلق ِ بیدادی
غایتِ انصافت
نَصفتِ شدّادی

هردو جهان بینت
هرچه جهان بیند
«ویژهء روحانی »
رونق خوان بیند

هرچه خدا جوید
هرچه خدا بیند
رزق و نوا جوید
رزق و نوا بیند :

هستی ِ ایرانی
تاوهء بریانی
بر طبقی رنگین
«ویژهء روحاانی»

ویژه تر از ویژه
خاصه تر از خاصه
کوزه تر از کوزه
کاسه تر از کاسه

پر نشود هرگز
هرچه بینباری
کوزه ز افزونی
کاسه زبسیاری

لطف ِ خدا گویی
حرص ِ مجسّم را
ارث ِ پدر دانی
کـُلّ دو عالم را

ویژهء روحانی
عرشی و لاهوتی
ویژهء روحانی
فرشی و ناسوتی

مطبخِ دنیــاوی
لقمهء ربــــاّنی
عـُرفی و ایمـانی
ویژهء روحانی !
پاریس 1999
..............................................................................
یادداشت:
این شعر نیز بخشی ست از کتاب «قمار در محراب »که ده سال پیش نوشته و در پاریس انتشار یافته است.
اگر می بینید که مضمون آن همچنان موضوع روز و مبتلابه ما ایرانیان است ،از آنروست که در ، همچنان بر همان پاشنه می گردد و همچنان عده ای نعلین پوش بر مقدرات و بر سرنوشت وبر نیک و بدِ ملت ایران حاکم اند ، بی آنکه به احدی از ابنای روزگار پاسخگو باشند و در برابر هیچ نیرویی خودرامسئول و مکلّف بدانند.
آنان خود را نمایندهء خدا بر زمین می شمارند و به نام اوست که جان و مال و هست و نیست ایرانیان را در چنگال بی مسئولیتی و نادانی و عداوت و قساوت و آزمندی و قدرت طلبی و جهانخوارگی خود می فشارند و تا زمانی که «دورگردون برمراد آنان» خواهد گشت ، ایرانیان روز خوش نخواهند دید . حتی کسانی که به جهالت پروری حُکـّام ، تن سپرده و سر در آخور حقارت آنان دارند نیز آخر و عاقبت خوشی نخواهند داشت اگرچه اکنون به عالاف و علوفِ تحقیر آمیزی که ازآنان دریافت می کنند دلخوشند و نشخوار این جیفهء خون آلود به مذاقشان سازگار می نماید!ـ (م.س)