عصر نو
www.asre-nou.net

سند پيشنهادی کميسيون تدوين اسناد پايه‏ای به کنگره دوازدهم سازمان

سيما، ارزش‏ها و نگاه سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)


Wed 13 04 2011

aksariat.jpg
توضيح!

بخشی از سند "سیما، ارزش‏ها و نگاه سازمان فدائیان خلق ایران ( اکثریت)" چند هفته قبل منتشر شد. اکنون متن کامل آن انتشار می‏يابد.
کمسیون تدوین اسناد پایه‏ای سازمان پيشنهادها و نقدهای دريافتی از درون و بيرون سازمان پيرامون متن انتشار يافته را مورد توجه و بررسی قرار داد و تغييراتی در آن وارد نمود و مطالبی را به آن اضافه کرد. در نقدهای صورت گرفته نسبت به بخش اول سند، به کمبود برخی موضوعات در سند اشاره شده بود. کميسيون در کار مجدد اين کمبودها را برطرف کرده است. ولی لازم به تذکر است که اين سند در پيشانی برنامه سازمان خواهد آمد. در برنامه به مسائلی نظير "ملی ـ قومی" به طور مفصل پرداخته شده است و لذا احتياجی به تکرار آن‏ها در اين سند وجود نداشت. برنامه در کنگره يازده سازمان مورد بحث و گفتگو قرار گرفته و کليات آن تصويب شده است.

کميسيون تدوين اسناد پايه‏ای سازمان
۱۲ آوريل ۲۰۱۱

سازمان‌ فداييان‌ خلق‌ ايران‌ (اکثريت‌)، مدافع صلح، آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، برابری، همبستگی اجتماعی، برابر حقوقی زن و مرد، توسعه، حفظ محيط زيست، توزيع دمکراتیک قدرت، ثروت، فرصت‏ها و اطلاعات است و برای فراهم آوردن شرايط زندگی انسانی برای همه شهروندان ايران و گذر تدريجی از سرمايه‏داری به سوسياليسم دمکراتيک مبارزه می‏کند. سازمان ما بر تامين هماهنگی و توازن میان آزادی، برابری، دمکراسی، توسعه و حفظ محیط زیست تاکيد دارد. ما مخالف تبعيض طبقاتی، جنسيتی، ملی ـ قومی، نژادی‌ و مذهبى‌ هستيم و عليه آن‏ها مبارزه‌ مى‌کنيم.

زیستگاه و میدان عمل اجتماعی ما، جهان سرمایه داری و جامعه سرمايه‮داری ایران است که در آن مبارزه طبقاتی امری است عينى‌ و واقعى‌. ما در مبارزه‌اى‌ که‌ هم‌ اکنون‌ در نظام‌ سرمايه‌دارى‌ جهانى‌ ميان‌ کار و سرمايه‌ در جريان‌ است‌، در جانب‌ کار قرار داريم‌. دفاع‌ از حقوق صنفی و سياسی و مطالبات کارگران‌ و زحمتکشان و خواسته‏های دمکراتيک طبقه متوسط جديد جانمايه برنامه ما است. ما خود را سازمان چپ دمکرات و سوسياليست می‏دانيم.

ما جنبش‌هاى‌ جديد اجتماعى دارای خصلت‏های دمکراتيک و ترقی‏خواهانه‌ (جنبش‌هاى‌ صلح، فمينيستى‌، زيست‌ محيطى‌، دمکراتيک، ضدسلاح‏های هسته‏ای، حقوق بشر، حفظ هويت و جنبش‏های اجتماعی فراملی.....) را پديده‏ دگرگونساز و عرصه مناسب برای حضور و شرکت فعال انسان‏ها و گروه‏های مختلف اجتماعی در حيات سياسی و اجتماعی می‏دانيم و در جانب آن‏ها قرار داريم.

ما مدافع‌ منافع ملی و همبستگى‌ جهانی‌ هستيم، عليه سلطه‌طلبى‌ کشورهاى‌ قدرتمند جهانی و جهانی‏سازی تحت رهبری بازار مالی بین المللی و شرکت‏های فراملی مبارزه می‏کنيم و در روند جهانی شدن خود را جزو صفوف مبارزان آزادیخواه و عدالت‏پژوه برای ساختن "جهانی ديگر" می‏دانيم.

‌‌آزادی

آزادى‌ فردی و حقوق‌ بشر آماج‏هاى‌ مقدم‌ برنامه سازمان‌ ما هستند. از نظر ما همه مردم‌ در انديشه‌ و اعتقاد ـ اعم‌ از اعتقاد سياسى‌، فلسفى‌، مذهبى‌، علمى‌ و غيره‌ ـ در بيان‌‌، نوشتن‌ و دفاع‌ از انديشه‌ها و باورهاى‌ خود آزاد هستند. ما از حوزه عمومی و جامعه مدنی در برابر اقتدار دولت، از حکومت قانون، دولت مشروط، منتخب و مقيد به حقوق بشر و از عدم دخالت دولت در زندگی خصوصی دفاع می‏کنيم.

ما بر اجتماعی بودن انسان تاکيد داريم و مطلق کردن فرد و فردگرائی را به معنی تهی کردن انسان از خصلت اجتماعی و ثانوی و فرعی شمردن جامعه تلقی می‮کنيم. مطلق کردن جمع‏ به معنی تنزل فرد در حد جزء و تابع محض جمع، سلب شخصيت آن، نفی گوناگونی و تفاوت انديشه‏ها و تمايلات انسانی، کم بهاء دادن به حقوق و آزادی‏های فردی و نافی رشد آزاد انسان‏ها است. ما به عنوان جريان چپ، بر هماهنگی موزون و متعادل میان جامعه و فرد در راستای رشد آزادانه انسان و جامعه تاکيد داريم.

برابری

برابری و به طور مشخص عدالت اجتماعی، شاخص‏ترين ارزش نيروی چپ به حساب می آيد. ما در راستای برابری، بر توزيع قدرت، ثروت، فرصت‏ها و اطلاعات تاکيد داريم. تنظیم سیستم مالیاتی مناسب، یکی از ابزارهای پایه‏ای بازتوزیع ثروت به حساب می‏آيد.

لازم است بين برابری و آزادی پيوند تنگاتنگ ايجاد گردد. از نظر ما ليبراليسم اقتصادی، نئوليبراليسم و نئوکنسرواتيسم به تشديد نابرابری و شکاف طبقاتی منجر گشته و کم بها دادن به آزادی و مطلق کردن برابری، زمينه را برای حکومت‏های استبدادی، توتاليتر و پوپوليسم باز می‏کند.

برابری، بدون‌ تامين‌ برابر حقوقی‌ زن‌ و مرد مفهومى‌ ندارد. سازمان ما در راه تحقق برابری از جمله برابرحقوقی زن و مرد مبارزه می‏کند.

از میان برداشتن هر گونه نابرابری ملی ـ قومی از جمله شروط ضرور گذار به دموکراسی و توسعه است. تامين یکپارچگی کشور و همبستگی بين مردم، در گرو تامین و تضمین برابر حقوقی همه مولفه‏های ملی ـ قومی تشکیل دهنده آن است.

دمکراسی

ما دمکراسی را مناسب‏ترين ساختار سياسی، راه و شيوه سامان دادن به جامعه و شيوه اداره امور زندگی و جامعه بشری در عرصه‏های گوناگون می‮دانيم و آنرا الگوئی مناسبت‏ برای ساختار سياسی و اداره کشورها می‏شناسیم. دمکراسی، محصول قرن‏ها تلاش فکری و عملی بشر و بيش از همه حاصل جنبش‏های آزاديخواهانه، روشنگرانه و مبارزات کارگران، زنان و روشنفکران است. سازمان‌ ما مخالف هر گونه استبداد و ديکتاتوری است، حاکميت‌ و قدرت‌ را ناشى‌ از اراده مردم‌ مى‌داند و به‌ دمکراسی بر پايه راى‌ و انتخاب‌ آزادانه مردم‌ در تعيين‌ دولت‌، به‌ محدوديت‌ زمانى‌ قدرت‌، به‌ تناوب‌ و انتقال‌ قانونى‌ و مسالمت‌آميز آن‌، به‌ حزبيت‌ و نظام‌ چندحزبى‌ پايبند است.

ما خواهان دمکراتیزه شدن مناسبات جهانی میان ملل و دولت‏ها، جهانی شدن دمکراسی و خواهان گسترش و ژرفش دمکراسی‏ نمايندگی در جهت دمکراسی مشارکتی، مستقيم و اجتماعی هستیم. ما مدافع دمکراتیزاسیون نهادهای جامعه و روابط میان آن‌ها بوده و برگذار جامعه توده‏ای به جامعه مدنی و بر شکل گيری نهادهای مدنی و تقويت حوزه عمومی تاکيد داريم. ما جامعه مدنی را نه به عنوان ابزار جامعه سياسی برای کسب قدرت، بلکه بمثابه يکی از مولفه‏های اصلی برپا دارنده و استحکام بخش دمکراسی و عامل قوام بخشيدن به نيروی دفاع جامعه از خود در مقابل دولت و قدرت‏های اقتدارگرای ملی و فراملی می‏دانيم.

از نظر ما سازمانيابی دمکراتيک جامعه، تشکل‏يابی طبقات و گروه‏های مختلف اجتماعی، شکل گيری سازمان‌های غيردولتی و تشکل‏های مستقل صنفی، فرهنگی و هنری توسط شهروندان برای سازمان‌دهی امور زندگی و کار مبارزه مدنی مردم، احقاق حقوق شهروندی، اعمال فشار به دولت برای تأمين مطالبات گروه‌های مختلف اجتماعی، برای رشد فرهنگ دمکراتيک، دمکراتيزه کردن جامعه و مشارکت در اداره امور کشور، امری است ضرور.

صلح

صلح‌ در مقياس‌ ملى‌ و بين‌المللى‌ خواست‌ بزرگ‌ انسان‏ها و لازمه فراهم آوردن شرايط زندگی انسانی برای همه شهروندان است‌. ما مخالف مسابقات تسلیحاتی هستيم، از خلع سلاح اتمی در سطح جهان و در منطقه خاورميانه و از تلاش جهانی برای تامين صلح حمايت می‏کنيم و بر گفتگو و مذاکره برای حل مناقشات و اختلافات بين کشورها تاکيد داريم.

تجدد، سکولاريسم و توسعه

عقب‌ماندگى‌ و سنت‌گرايى،‌ زمينه‌ساز استبداد سياسى‌، خرافه‏پرستی، تاريک‏انديشی و فلاکت‌ مردم‌ است، ما مدافع تجدد و نوسازی همه جانبه و همگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مبتنی بر آزادی، دمکراسی، سکولاریسم، عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست هستیم و معتقديم‌ پيکار براى‌ آزادی و برابری‌ در پيوند تنگاتنگ‌ با مبارزه‌ براى‌ نوسازى‌ فرهنگى‌، اجتماعى‌ و اقتصادى‌ قرار دارد. ما مدافع‌ جدايى‌ دين‌ از دولت‌ و مخالف دولت ايدئولوژيک هستيم‌.

دستيابی به جامعه مدرن و تحقق ارزش‏های برشمرده در گرو غلبه بر توسعه نيافتگی و گذر به جامعه پيشرفته است. ما بر توسعه پايدار و انسانی تاکيد داريم.

محيط زيست

بر اثر رشد انفجارگونه جمعيت‌، رشد کنترل ‌نشده شهرها و صنعت‌ و بهره‌بردارى‌ غارتگرانه‌ توليد سرمايه‌دارى‌ از منابع‌ طبيعى، استفاده از انرژی فسيلی، الگوی مصرفی موجود، شرايط‌ حيات‌ در کره زمين‌ مورد مخاطره جدى‌ قرار گرفته‌ است‌. در حالیکه جهان و منابع موجود در آن، به نسل های آینده هم تعلق دارد. لازم است بهره‌بردارى‌ غارتگرانه‌ از منابع‌ طبيعى‌‌ و تخريب‌ محيط‌ زيست‌ متوقف‌ شود، روش‌ توليد و مصرف‌ تغيير يابد و تکنولوژى‌ سازگار با طبيعت‌ و سرمايه‏گذاری در منابع انرژی پاک مثل باد، افتاب و امواج درياها مورد استفاده‌ قرار گيرد و از انتقال‌ فعاليت‌ها و فرآورده‌هاى‌ مضر براى‌ محيط‌ زيست‌ به‌ کشورهاى‌ در حال‌ رشد جلوگيرى‌ شود.

سرمايه‏داری

سرمايه‌داری در مقايسه با قرن نوزدهم برای تداوم حیات و رشد خود، پذيرای تنظيم کننده‏های مختلف اجتماعی و سياسی شده است. اين امر از يکسو براثر رشد سرمايه‏داری، توليد انبوه، نياز به بازارهای جديد برای توليدات سرمايه‏داری و کاربست تکنولوژی پيشرفته و از سوی ديگر در پرتو مبارزه جنبش سوسياليستی و کارگری، جنبش‏های دمکراتيک، مبارزات استقلال طلبانه، جنبش زنان و چالش اندیشمندان عملی شده است.

نظام سرمايه‌داری نظامی بحران‌زا است و نمی‌تواند فراز و نشيب‌ها و گسست‌های اجتناب‏ناپذير در روند انباشت سرمايه را از ميان بردارد. سرمايه‏داری انعطاف‏پذيرترين، تطابق پذيرترين و جان سخت‏ترين شيوه توليدی است که در تاريخ بشری پديد آمده است و پويائی‏اش تا کنون به آن اجازه داده است تا بحران‏ها را پشت سر بگذارد. دخالت دولت در اقتصاد يکی از راه‌حل‌های عمده غلبه بر بحران‏ها بوده است.

با وجود اينکه چهره سرمايه‏داری در مقايسه با قرن نوزدهم تغيير کرده است، اما هم‏چنان شکاف ميان کار و سرمايه و تعارض اساسی ميان اجتماعی بودن توليد و تصرف خصوصی ارزش مازاد عملکرد دارد و ساختارها و سازکارهای اصلی آن هم‏چون استثمار انسان از انسان، ارتش بی‏شمار بيکاران، تمرکز ثروت و سرمايه در سطح کشورها و جهان در دست اقليتی کوچک، چيرگی بر کشورهای پيرامونی و غارتگری آن‏ها پابرجا هستند. در چند دهه گذشته، سرمايه‏داری برای درهم شکستن نيروی کارگران متشکل، گسترش دامنه خصوصی‏سازی و پس گرفتن دستآوردهای جنبش کارگری، کاهش خدمات عمومی و برنامه‏های رفاهی گام برداشته است که به تشديد نابرابری در سطح جامعه انجاميده است. سرمايه‏داری با گسترش نابرابری‏های اجتماعی در عرصه جهانی و ملی، بهره‌بردارى‌ غارتگرانه‌ از منابع‌ طبيعى، تولید و انباشت عظيم سلاح‏های مخرب و با ایجاد نظام بین‏المللی متکی بر قدرت نظامی و سرمایه مالی و گسترش مصرف‏گرائی، شرايط‌ زندگی حيات‌ در کره زمين‌ را به مخاطره افکنده است. سرمايه‏داری قادر به و خواهان ايجاد هماهنگی و توازن بين آزادی، برابری، دمکراسی، رشد اقتصادی، حفظ محيط زيست و صلح درجهت تامين زندگی مطلوب و مناسب شان و حرمت انسان برای همه انسانها نيست.

ما مخالف و ناقد سرمايه‏داری هستيم و براين باوريم که نمی‏توان سرمايه‏داری را آخرين فرماسيون اقتصادی ـ اجتماعی تلقی کرد. تاریخ پایان نیافته است و تلاش بشریت برای دست‏یابی به جامعه مطلوب ادامه دارد.

به نظر ما، بازار و سرمايه‏داری هم‏ذات نيستند و الغای بازار به معنی گذر به سوسياليسم نيست. خطا است که دو شکل اقتصادی يعنی بازار و برنامه را به شکل‏بندی تاريخی نسبت دهيم و گذر از بازار به برنامه را به مثابه گذر از سرمايه‏داری به سوسياليسم بدانيم. تجربه نشان داده است که برنامه‏ريزی متمرکز در اقتصاد پيشرفته و با تنوع محصولات و نيازهای انسانی، از کارآمدی برخوردار نيست و به عامل بازدارنده رشد اقتصادی و نوآوری تبديل می‏شود، هزينه‏های گزافی را بر اقتصاد تحميل می‏کند و امکان پويائی اقتصادی را از بين می‏برد. اقتصاد بدون نوآوری و پويائی، دچار رکود می‏گردد. اما بازار هم بدون کنترل اجتماعی به ويرانگری می‏انجامد و با تراکم ثروت در دست لايه نازکی از جامعه، زندگی گروه‏های وسيعی از مردم را به فلاکت سوق می‏دهد. سپردن سرنوشت جامعه به دست نامرئی بازار به مثابه تنها تنظيم‏کننده اقتصاد، دور از عقلانيت است. اقتصاد بازار کنترل نشده، يک فاجعه است و لازم است عنان گسيختگی بازار مهار گردد. اقتصاد عقلائی با نوعی ترکيب بازار و برنامه و نظارت دمکراتيک در ابعاد اقتصاد خرد و کلان همراه است.

سوسياليسم دمکراتيک

"سوسياليسم قرن بيستم" با وجود دستآوردهای گرانبار و تاثيرات آن بر تحولات جهانی، به دلايل مختلف از جمله نگرش اقتصاد محور و طبقاتی ديدن انسان و تمام امور زندگی، عدم درک اهميت و جايگاه آزادی‏های فردی و اجتماعی و دمکراسی، عدم درک ضرورت ایجاد پيوند بين آزادی، دمکراسی و برابری، نتوانست به جامعه مطلوب راه يابد و از اين‏رو دولت توتاليتری و "سوسياليسم دولتی و دستوری" به جای سوسياليسم دمکراتيک شکل گرفت. اين تجربه تاريخی، در ارائه الگوی سوسياليسم دمکراتيک ناکام ماند و "سوسياليسم دولتی و دستوری" پس از گذشت هفت دهه از حيات خود، فروپاشيد. ناکامی اين تجربه به معنی پايان مبارزه طبقاتی و مرگ آرمان‏ها، جاودانگی نظام سرمايه‏داری و بی‏حاصل بودن تلاش سترگ انسان‏ها برای رفع نابرابری‏ها و ساختن جامعه دمکراتیک مبتنی بر آزادی، عدالت، همبستگی انسان‏ها، صلح و حفط محیط زیست نیست.

به باور ما سوسياليسم نه امر اجتناب‏ناپذير و حتمی، بلکه امری است ارادی و آگاهانه که لازم است آن را از حيطه ضرورت تاريخی به عرصه فعاليت آزادانه انسان برای دستيابی به جامعه مطلوب برکشيد. سوسياليسم به مثابه یک فرایند آگاهانه نه از طريق انقلاب سوسياليستی، بلکه با معماری اجتماعی سنجیده و تدريجی بر زمینه های ضرور تاریخاً فراهم آمده و با ايجاد و گسترش ارزش‏های سوسياليستی و مشارکت دمکراتیک و آزادانه نیروهای ذینفع در تحول سوسياليستی و در سايه فرهنگ و تکنولوژی پيشرفته شکل می‏گيرد. به نظر ما ميان افول سرمايه‏داری و سوسياليسم خط فاصل مشخص و بارزی وجود ندارد. سوسياليسم همانند سرمايه‏داری در دوران تکوين خود نه به طور ناگهانی بلکه به تدريج تبارز يافته و ارزش‏های آن شکل می‏گيرد. دولت، احزاب چپ و شبکه‏های اجتماعی در تسريع و سمت‏دادن به اين فرآيند نقش بازی می‏کنند.

سوسياليسم به طور کلی با رابطه آمرانه و اقتدارگرايانه منافات دارد و بدون دمکراسی شدنی نيست. سوسياليسم با دمکراسی در پيوند تنگاتنگ قرار دارد. سوسياليسم صرفا به معنی سازماندهی اجتماعی نيست بلکه سازماندهی دمکراتيک جامعه نيز است.

ما به سوسياليسمی دمکراتيک به عنوان جامعه‌اى‌ بر پايه دمکراسی اجتماعی و مشارکتی، ژرفش و گسترش پيوسته دمکراسی‌ و حداکثر مشارکت‌ مردم‌ در اداره جامعه و در تصميم‏گيری‏های اقتصادی، جامعه‏ای با سازماندهی دمکراتيک اقتصاد و توزيع قدرت، ثروت، فرصت‏ها و اطلاعات برای همگان، جامعه‌اى‌ همبسته‌، آشتى‌جو و جامعه‏ای که در آن تکامل آزاد هر فرد شرط تکامل آزاد همگان است، باورمنديم. از نظر ما سوسياليسم دمکراتيک تبلور هماهنگ و هم‏پيوند ارزش‏ها و خواست‏های آزادی، برابری، دمکراسی، رشد اقتصادی، حفظ محيط زيست و صلح برای تامين زندگی مطلوب و مناسب شان و حرمت انسان‏‏ها است.

* * * * *

برای ما ارزش‏های پايه‏ای و سوسياليسم دمکراتيک، بيش از همه در ارائه برنامه برای گذار کشورمان ايران به کشور مدرن و توسعه يافته، در تحقق آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، تامين حقوق بشر، رفع تبعيض و حفظ محيط زيست و در پی‏ريزی جامعه نيرومند، دولت مدرن، دمکراتيک و سکولار و فراهم آوردن زمينه‏های سوسياليسم دمکراتيک تبلور می‏بايد.

کشور ما با سابقه تاريخی، سنت‏های ديرينه و ميراث‏های فرهنگی ارزشمند، با دارا بودن جمعیت جوان و با سواد، نیروی بالای تحصیل کرده و متخصص، موقعیت استراتژیک جغرافیائی ـ سیاسی، دارا بودن ساختار زیربنائی، ذخاير عظيم نفت و گاز، معادن غنی، دسترسی به دریاها و تنوع شرایط آب و هوا از يکسو و از سوی ديگر پشتوانه يک قرن و نيم مبارزه عليه استبداد و برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی، از شرايط و امکانات مساعدی برای غلبه بر استبداد مذهبی و عقب‏ماندگی و گذر به کشور مدرن و دمکراتيک دارد. سازمان برای دستيابی به اين هدف، برنامه‏ خود را ارائه داده است.