برای تو که همیشه بهاری
Fri 25 03 2011
محمود صفریان
پنجره را بگشای
تا شکوفه های پسته را
که لبخند بهار را
بر دشتها می ریزد
در چشمانم بنشانم
می دانم
در ورای
این در های بسته
پرده های کشیده
پرستو ها
بهار را
در منقار دارند
و شاخساران
از گلبرگهای رنگارنگ شکوفه ها
لبریزند
و زندگی
در پناه نوروز
دارد….به بار می نشیند
من
صدای پای رویش
زندگی را
در همه ی پهن دشت
ایران زمین
می شنوم
آه…. ای نور
بتاب بر
همه ی تاریکی ها
و
همه ی دشت های
مملو از شقایق …و نرگس…و مریم و….را
نورانی کن
ما…
با
بهار
با
نوروز
با
شاخه ای از گل امید
و
با
عشق به زندگی
طبل کوبان
و
شیهه کشان
در محراب طاق ابرویت
ای سر زمینی
که گرده ات
درد آجین است
فریاد
شوق و رهائی
سر می دهیم
ما
یاران دبستانی تو هستیم
ای مرز پر گهر
---------------
فروردین ۱۳۸۹