عصر نو
www.asre-nou.net

پروانه


Tue 22 03 2011

آزاده بی پروا

a-biparva.jpg
درد می کشم و می پیچم
همچون کرمی
به دور پیله ی تنم
چنگ می زنم
تمام زمان را
تمام هوا را
نور تند چراغ بالای سرم
خفه ام می کند
نفسم یخ زده
چشمانم سیاهی را میهمان است
ارواحی به دورم
می میرم

:

:

مسافر زمان از جاده ی عمر عبور می کند
چشم می گشایم
پروانه ای در کنارم
می گریم
کسی در گوشم زمزمه می کند
قدمش مبارک
داغ بوسه ای حس می کنم
بر پیشانی ام

:

:

داغی بر قلبم حس می کنم
جگرم سوخته
دستهایم
خاک را چنگ می زند
هوا
راه نفسم را بسته
ارواحی به دورم
دلداریم می دهند
نورتند خورشید
بیزارم می کند از دیدن
پروانه ها
دور گلهای پر پر شده بر روی خاک
می چرخند
آسمان
خون می بارد
آری قدمش مبارک بود
اما
کوتاه کردند
دست زندگیش را
با نحوست خشم یک گلوله
و گنداب سیاه قلبشان
پس چرا نمی میرم؟
ناگاه
آسمان آبی می شود
ابرها راه را باز می کنند
خورشید آغوش می گشاید
کسی در گوشم زمزمه می کند
پرواز پروانه ات مبارک

اسفند 89 ایران