عصر نو
www.asre-nou.net

امید


Thu 27 01 2011

آزاده بی پرو

دارکوب زمان
برلحظه ها ی تکراری
هزاران بار
نوک می کوبایند

ماه که ژرفای روحش
به اندازه ستاره بود
گرم می گریست
و آسمان جغجغه ابر
را برایش تکان تکان میداد

ساقه ای
به روی نیمکت باغچه
لم داده بود
وکتاب برگ را ورق می زد
بیلچه ی دست باد
خاک را میکاوید
رود لحظه ها جاری بود
سایه ای از کنار پنجره می گذشت
یکدم درنگ کرد
آنگاه
برتخت نشست
کتابی برداشت
و برصفحه ی نخستین اش
نوشت
اینجا زمان
درخت بردباری را
سوراخ می کند
تا کرمی بیابد!

اما دریغ
شب مهتابی
امشب بارانی است
و باد
کرم ها را تارانده است،
باد سرافراز امید!


ایران بهمن 89