عصر نو
www.asre-nou.net

لانگستون هیوز

سپیده دم آلاباما

ترجمه: علی اصغر راشدان
Mon 13 12 2010

وختی یه آهنگ ساز بشم
هنگائی از سپیده دم آلاباما می سازم
شعرای معرکه ای توش میذارم
تا مث بخار از تو مرداب و
از رو زمین اوج بگیره
و مث شبنم ملایم
از تو بهشت بریزه پائین.
درختای بلند بلند
عطر برگای سوزنی کاج
بوی گل رس بعد از بارون
گردنای بلوری گلی رنگ
صورتای همرنگ گل خشخاش
و بازوهای قهوه ای رنگ بزرگ
چشمای همرنگ مزرعه گل مرواری
از آدمای سیا و سفید سیا سفید سیا
توش می ذارم.
تو اون سپیده دم موسیقی
وختی یه آهنگ ساز می شم
و از سپیده دم آلاباما می نویسم
دستای سپید
دستای سیا و دستای قهوه ای و زرد
و دستای گل رس زمین،
- همه شون در حال لمس کردن با انگشتای مهربون
در حال لمس کردن طبیعی همدیگه
عینهو شبنم
توش می ذارم.....