نگاهی به تازه ترین کتاب آلیس شوارتسر
«بُرقع ابزاری برای تحقیر انسان»
نویسنده: بتینا وبر - مترجم: مرضیه دانش،
Fri 29 10 2010
از نشریه آلمانی زبان«بوند» چاپ سوئیس(26/10/2010)
آلیس شوارتسر حقوقدان، فیمینیست و مبارز آلمانی و از دوستان قدیمی «سیمون دبوار» فیمینیست و نویسنده جنس دوم است. وی در کتاب اخیر خود« بُرقع ابزاری برای تحقیر انسان» تساوی حقوق و برابری را به عنوان عامل اساسی و تعین کننده انطباق فرهنگی می داند. وی با انتشار کتاب اخیرش، خود را نسبت به مباحث جاری که در بسیاری از کشور های اروپائی حول مسئله«بُرقع» در جریان است، متعهد دانسته و بدین ترتیب در این مباحث دخالت کرده است.آلیس شوارتسر در این کتاب، به نقش دول غربی در رابطه با قوانین اسلامی اشاره دارد.
از آنجائی که خانم شوارتسر، زنی حق طلب و مبارز است، کاملآ منطقی به نظر می رسد که، مواضع فکری و نظریش را با انتشار این کتاب بیان کند. «شوارتسر» اعتقاد دارد که، بسیاری از قوانین حک شده در اسلام، همچون ممنوعیت شنا برای زنان در حضور مردان و یا روسری، چادر و یا بُرقع، موضوعاتی هستند که تنها برای زنان صادر شده است. در واقع احکامی که زن را به خاطر جنسیتش محدود ساخته و باعث ایجاد تبعیض بین زن و مرد گشته است. وی در رابطه با تبعیض ملموس اشاره می کند که مردان از این گونه احکام بدور بوده و برای آنان شنا کردن در حضور زنان و یا پوشیدن لباس، هیچگونه محدودیتی وجود ندارد.
نوع پوشش در اسلام تنها منجر به محدود کردن زنان نشده بلکه، حقوق آنان تحت عنوان پوشش اجباری و ...، نیز نادیده گرفته می شود.بدین خاطر است که زنان در کشور های اسلامی شهروند درجه دوم محسوب می گردند.
آلیس شوارتسر در کتاب اخیرش از کشور های اروپائی و میزبان می خواهد که بر خلاف کشورهای اسلامی باید، حقوق زنان مسلمان مهاجر را برسمیت شناخته و فوانینی مثل منع بُرقع در مدارس، محل کار و یا دانشگاه ها را به تصویب برساند. چرا که،در شرایطی که پدران، برادران و یا همسران برای زنان خود تصمیم می گیرند که آنها در کشور های اروپائی هم محکوم به استفاده از بُرقع و حجاب اجباری هستند.دیگر حق هیچگونه حق انتخابی چه از نظر حقوقی و یا انتخاب مذهب در خانواده و یا در جامعه برای آنان باقی نخواهد ماند. او وضعیت زنان محکوم به استفاده از حجاب اجباری را با وضعیت سیاهپوستان مقایسه می کند که ، قبلآ چنین تصور می شد که کسانی که رنگی غیر از رنگ سفید پوستان دارند، به طور طبیعی زیر دست و برده سفید پوستان بوده و باید تن به انجام هر نوع کاری بدهند.
خانم شوارتسر از طریق کسب تجربه و با توجه به تبعیضات تاریخی انجام یافته معتقد است که، کشور های اروپائی میزبان و افراد روشنفکر و مترقی تعهد دارند که در این رابطه موضعی کاملآ صریح و روشن داشته و مانع از استفاده حجاب اجباری در چارچوب خانواده و یا جامعه گردند. وی می گوید که: روشنفکران چپ ما امروزه با یک استدلال کاملآ ضعیف تحت عنوان، دمکراسی و آزادی عمل، پوشش و انتخاب آزادانه حجاب را حق هر فرد می دانند و بدین ترتیب آنها وضعیت چهار میلیون نفر مسلمان را که مقیم آلمان هستند نادیده گرفته و به سکوت تن در می دهند.بدین ترتیب چپ ها و سبز ها با این موضعگیری خود، تمام ارزش های موجود و انسانی را در کشور های اروپائی زیر سئوال می برند، آنها سعی می کنند که نشان دهند که بسیار منطقی و پایبند حقوق انسان ها هستند.
آلیس شوارتسر در این کتاب، ممانعت از ساخت مناره مساجد در سوئیس را کاملآ درست و منطقی دانسته و به صراحت از تصویب چنین قوانینی دفاع می کند.وی تاکید می کند که،نباید فراموش کنیم که در دویست سال پیش در پی مبارزاتی خونین توانستیم حقوق بشر را تبثیت و به کُرسی بنشانیم.وی در کتاب اخیرش از خانم مینا احدی نامبرده که به خاطر اعلام خروجش از دین اسلام از آنجا که خطر قتل وی از سوی افراطیون اسلامی تهدیدش می کند، نزدیک به سه سال است که از سوی پلیس آلمان مورد حفاظت قرار گرفته است.وی همچنین بسیاری از مجامع بین المللی و کشور های اروپائی را به دلیل این که مبارزه با استفاده اجباری از بُرقع و حجاب اجباری را مترادف با زیر ضرب بردن دین اسلام می دانند مورد انتقاد قرار می دهد. وی همچنین مصوبه سال 2003 وزارت آموزش و پرورش آلمان را که در آن قوانین شرعی مشابه قوانین اروپائی ارزیابی شده را نیز یکی از دلایل عدم تطابق فرهنگی مهاجرین در کشور میزبان می داند. زیرا مهاجرین با رسمیت یافتن چنین قوانینی(شرعی) عملآ به تقویت «گتوی» خویش دست زده، امری که هرچه بیشتر آنها را در جامعه منزوی می سازد. او همچنین از وزیر کشور آلمان نقل می کند که ، پدرانی را که مانع شنای دخترانشان در جمع مردان می شوند را بسیار مهربان و منطقی دانسته و می گوید که : قوانین مذهبی به قوانین آموزش و پرورش تقدم داشته و در مواردی می توان دختران را از شرکت در کلاس های شنا معاف ساخت.خانم الیس شوارتسر در مقابل چنین استدلالی سئوال می کنند که اگر روسری باعث آتش گرفتن زنان محقق در رشته علوم اجتماعی می شود،آیا باید این زنان را از شرکت در کلاس های شیمی هم معاف ساخت.
آلیس شوارتسر تاکید می کند،افرادی که می گویند زنان و دختران نباید در کلاس های شنا و برنامه های ورزشی شرکت کنند، باید انتظار داشته باشند که روزی این آقایان مدعی شوند که زنان نباید در کلاس های طبیعی، تکامل، موسیقی،هنر و ...، هم شرکت کنند.