عصر نو
www.asre-nou.net

فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی
و منافع مردم ایران


Tue 19 10 2010

علی جلال

مطلب زیر پاسخهای اینجانب به پرسشهای نشریه کار- آنلاین میباشد که پیشتر در آن نشریه درج شده و به تقاضای من سایت عصر نو نیز آن را منتشر می کند
فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی و:
منافع مردم ایران
ابرقدرتها
سازمان ملل متحد
و نیروهای ترقیخواه ایران

اهداف جمهوری اسلامی از فعالیت های اتمی اش چیست

مساله مرکزی این مبحث، بمب اتمی است، کشورهایی که قدرتهای بزرگ نامیده میشوند اکنون نزدیک به ۶۰ سال است که به بمب اتمی دست یافته اند، هدف نهایی اکثر این کشورها از دستیابی به بمب هسته ای، تامین جایگاه برتر سیاسی خود در جهان و استثمار کشورهای دیگر بوده و هست، این کشورها معاهده منع گسترش سلاح های اتمی را امضا کرده اند ولی هرگز به آن پایبند نبوده و سلاح های اتمی خود را گسترش داده اند، و حتا آنرا به دیگران نیز رسانده اند(آمریکا و فرانسه به اسرائیل، آگاهانه تکنولوژی تولید بمب اتمی داده اند )، در دهه های اخیرغیر از اسرائیل کشورهایی دیگری مانند هند و پاکستان هم بمب اتمی ساخته اند، بنا به نظر منابع غربی، اسرائیل ۲۰۰ موشک مجهز به کلاهک اتمی آماده پرتاب دارد. بدیهی است که ما همراه با همه نیروهای صلح طلب جهان مخالف سلاح های اتمی و خواهان نابودی همه آنها میباشیم. ما بویژه خواهان نابودی سلاح های اتمی دولت اسرائیل و پاکسازی منطقه خاور میانه از سلاحهای اتمی هستیم، ما کشورهایی که اسرائیل رابه بمب اتمی مجهز کرده و همین امروز قطعنامه هایی را که خواهان انجام بازرسی آژانس بین المللی اتمی از تاسیسات اتمی اسرائیل هستند را رد میکنند و مانع اعمال آن قعطنامه ها میشوند، را محکوم میکنیم (در صدر این کشورها ، آمریکا، فرانسه، انگلستان و ...؛قرار دارند)، ما کشورهای مزبور و دولت اسرائیل را مسولین اصلی قرار دادن منطقه ما (خاور میانه) در معرض خطرات اتمی میدانیم.

و اما وضعیت رژیم حاکم بر ایران
من میکوشم موضوع را با با طرح پرسش هایی دنبال کنم

پرسش ۱- جمهوری اسلامی در فعالیت های اتمی خود تا کجا میخواهد پیش برود؟

۱/۱-جمهوری اسلامی میگوید بدنبال دستیابی به بمب اتمی نیست
۱/۲-جمهوری اسلامی میگوید میخواهد به فن آوری هسته ای در چارچوب قوانین جهانی ، دستیابد، اما نهادهای جهانی(آژانس بین المللی انرژی اتمی) که باید رعایت این "قوانین جهانی" را کنترل کنند اعلام میکنند که جمهوری اسلامی فعالیت اتمی خود را از چشم آنان پنهان کرده و هنوز هم ابهاماتی وجود دارد.
۱/۳-رئیس جمهور این رژیم بارها از هسته ای شدن کشور، ابرقدرت بودن ایران ، ورود ایران به باشگاه کشورهای هسته ای به صراحت و پی در پی حرف زده ، معنی حداقلی حرفهای احمدی نژاد میتواند: دستیابی به توانمندی فراهم کردن(تولید) بمب اتمی، باشد.
۱/۴-آقای اوباما ریس جمهور آمریکا از هنگام روی کار آمدن همواره صریحاگفته که: "حق ایران در فعالیت های اتمی صلح آمیز را به رسمیت میشناسد، فقط جمهوری اسلامی در مذاکراتی مستقیم و بدون پیش شرط، اطمینان های لازم دایر بر اینکه جمهوری اسلامی بسوی بمب اتمی نخواهد رفت، را ارائه دهد". این رویکرد دولت اوباما جمهوری اسلامی را آشفته کرد بطوری که این رژیم دست به هر کاری برای برهم زدن این جهت گیری دولت آمریکا زد. اخیرا نیز آقای اوباما در مصاحبه با BBCی فارسی، همین نظر را باز به صراحت تکرار نمود. پاسخ جمهوری اسلامی این بود که: "دولت آمریکا عامل فاجعه ۱۱ سپتامبر است"
۱/۵-جمهوری اسلامی ایران ماهیتا با عصر کنونی در تضاد است از این روی ماهیتا میرااست ، دست اندرکاران رژیم طی این سالها به تجربه، میرندگی خود رالمس کرده اند اما علت آنرا در بیرون خود و ناشی ازدشمنی دو دشمن خود می پندارند: مردم ایران و غرب(...آمریکا). آنها فکر میکنند که با "قدرت اتمی" شدن خواهند توانست غرب و آمریکا را به تعامل با خود واداشته و در اینصورت "باخیال راحت به سرکوب مردم پرداخته آنها را به انقیاد محض وادار کنند" . خلاصه: آنها میپندارند که با اتمی شدن رژیم را از مرگ می رهانند.
مجموعه رفتار و کردار جمهوری اسلامی، یک آدم سیاسیِ ترقی خواۀ مردم دوستِ ایرانخواه را به این نتیجه میرساند که جمهوری اسلامی منطقا میخواهد اقلا به "امکانات تهیه" بمب هسته ای دست یابد.

پرسش ۲: -اگر جمهوری اسلامی امکان دستیابی به سلاح اتمی را داشته باشد آیا میتوان در حد آسایش بخشی امید داشت که به آن مجهز نخواهد شد، یعنی از تجهیز به آن خود داری خواهد کرد؟"

۲/۱-جمهوری اسلامی از بدو تاسیس در امور کشورهای دیگر دخالت میکند، خواهان اعمال زور و فشار به دولت های کشورهای مسلمان نشین (و در واقع جهان عرب ) میباشد، خود را مرکز و مرجع کشورهای عرب منطقه (تحت عنوان کشورهای مسلمان)، ام القرا، میداند.
۲/۲- این سیاستهای تحریک آمیز جمهوری اسلامی از جمله عوامل جنگ ۸ ساله بود. که جمهوری اسلام ۶ سال از آن را با تلاش برای تصرف خاک عراق و رفتن بسوی بیت المقدس، یعنی کاملا تجاوز کارانه و با هزینه نابودی ایران، به درازا کشاند.
۲/۳-کشور اسرائیل با ما هم مرز نیست تا بحال هیچ اقدام تجاوزکارانه علیه ایران انجام نداده است. همه سران رژیم اسلامی ازبدو تسلط شوم خود بر میهن ما ایران، رسما و علنا و مکررا، میگویند که میخواهند "اسرائیل نابود شود" و تعجب آور است که آنها در عین حال مرتب یادآوری میکنند که اسرائیل یعنی آمریکا(و حتی میگویند که اداره آمریکا، بدست اسرائیل است) بدین ترتیب آنها باور دارند که سخنانشان علیه اسرائیل در واقع علیه آمریکا است.
۲/۴- دولت اسرائیل رسما با دولت سوریه درحالت جنگ است زیرا پس از جنگ رمضان ۱۹۷۱ ، بین دو کشور صرفا آتش بس برقرار است. . جمهوری اسلامی به اصرارخود با سوریه، کشور درحال جنگ با اسرائیل، پیمان حمایت نظامی استراتژیک میبندد.
آری رژیم حاکم بر ایران با دست خود و تعمدا کشور ما را در صف مقدم جنگ(احتمالی) با اسرائیل قرار میدهد. بدون اینکه اسرائیل تا بحال هیچ عمل تجاوز کارانه ای علیه کشور ما کرده باشد. واین در حالی است که سران رژیم مرتب اعلام میکنند که اسرائیل یعنی آمریکا.
۲/۵- در دین اسلام حکمی است که بنا بر آن مسلمانان باید به اندازه دشمن خود و بیشتر به سلاح مجهز باشند. در "قانون" اساسی جمهوری اسلامی آمده است 1؛ . و جمهوری اسلامی شب و روز فریاد دشمنی بینان کن با اسرائیل سر میدهد، و اسرائیل به سلاح اتمی پیشرفته مجهز است.
۲/۶- در آخرهای جنگ با عراق وقتی جمهوری اسلامی همه موجودی ایران را در راه سراب تصرف کربلا، رفتن به بیت المقدس و ...بر باد داد، سرکرده وقت پاسدارهابه خمینی نامه مینویسد و خواهان دستیابی به بمب اتمی میشود(این نامه را رفسنجانی منتشر کرده است)
۲/۷- اکثریت غالب مردم ایران بنا به تجارب سی ساله خود به این باور قطعی رسیده اند که جمهوری اسلامی به هیچ قول و قرار و عهد و پیمانی وفادار نیست برای حفظ "نظام" (حفظ حکومت خود) دست به هرکاری میزند، یعنی بفرض اگر امروز همه سران رژیم چیزی را قبول کنند، انجام یا عدم انجام کاری را لازم و واجب بدانند، همین فردا میتوانند، بر عکس آن عمل کرده و حکم به لزوم و وجوب عکس آنها را صادر کنند
بنا به این موارد، پاسخ من به پرسش ۲، نه! است. یعنی از جوابهایم به دو سوال پیشین، رویهم چنین نتیجه میگیرم که:

۳- خطر تجهیز جمهوری اسلامی به بمب اتمی مردم ما را تهدید میکند و این خطرجدی است، این خطری است بنیان کن که در تاریخ ما سابقه نداشته. توضیحات بیشتر:
۳/۱- اکثریت مردم به تجربه سی ساله خود میدانند که جمهوری اسلامی احترام هیچ اصل و اساسی، هیچ آیین و منش انسانی را ندارد، جان انسانهابرای اوهیچ ارزشی ندارد. بویژه آماده است تاجان ایرانیان از کودک و جوان و پیررا فدای "بقای" خود و یا "اسلام" کند.
۳/۲- جمهوری اسلامی از آغاز تسلط خود بر ایران، با فتنه گری های خود در رابطه با کشورهای خارجی، میهن ما را همواره زیر تهدید جنگی کشورهای دیگر قرار داده است: عراق، اسرائیل، آمریکا. اگر جمهوری اسلامی به بمب اتمی دستیابد، آنگاه کشور ما، مردم ما و بودوداشت مابطور پیوسته زیر تهدید حمله اتمی خواهند بود.
۳/۳-در نبرد دو کشور اتمی برنده وجود نداشته، هرکشوری که زودتر و ناگهانی حمله کند شانس پیروز شدن دارد.
۳/۴- جمهوری اسلامی و منافع ملی
برای جمهوری اسلامی چیزی بنام "منافع ملی"، یا منافع مردم ایران وجود ندارد. یک چیز و فقط یک چیز، یک منفعت و فقط یک منفعت برای این رژیم ارتجاعی معنی دارد و آن حفظ حیات ننگینش بهر قیمت است و این همان "فرمول" معروف "حفظ نظام اوجب واجبات است"، میباشد. جمهوری اسلامی از آغاز بر پایی خود همواره از "منافع نظام"، "مصلحت نظام" صحبت کرده، این رژیم هرگز سخنی از "منافع ملی" نمیگوید جز در مواردی که افراد و سرکردگان زبون آن شخصا احساس تهدیدی علیه زندگی خود بکنند( مثلا وقتی دولت آرژانتین حکم جلب بین المللی برخی از آنان را صادر کند و ....). اینجانب با قطعیت میگویم تا بحال یک مورد و یک مورد نبوده که جمهوری اسلامی از منافع ملی ایران به صرف منافع ملی وبا هدف دفاع از "منافع ملی" ، دفاع کرده باشد. نسبت برخورد رژیم جمهوری اسلامی با "منافع ملی" ایران در بسیاری موارد همان نسبت برخورد سران مرتجع برخی کشورهای عربی منطقه با "منافع ملی" ایران است. که این اتفاقی یا نسبتی من درآوردی نیست پایه های آن به چند مساله بر میگردد، تیتروار:
۳/۴۱-آموزش ملاها: که در تمام آن یک برگ راجع به ایران و تاریخ، جغرافیا، هنر، ادبیات و... آن؛ نیست و همه اش عربی و راجع به زبان، تاریخ، ادبیات و ...؛ عرب است.
۳/۴۲- دشمنی حوزه و ملاهای نوع خمینی، (و آموزش دیدگان این دیدگاه) با ملی گرایی، و مفهوم مدرن "ملت ایران" که لزوما با ایران باستان و عظمت های آن پیوند می یابد. و اینکه آنها، بر شمردن ارزش های ایرانِ پیش از مسلمان شدن را، در تقابل با اسلام میبینند.
۳/۴۳-بنا به آنچه گفته شد و بنا به آموزش های ملایان(که گفته شد) و بنا به آرزوهای سران رژیم در بدست آوردن سرکردگی "مسلمانان"،( که عمل امنظور اعراب هستند و نه مثلا افغانستان یا اندونزی و ...؛) جمهوری اسلامی در رعایت تمایلات ارتجاعی سران عرب نیز، از هرچه بوی ایرانیت میدهد، ابراز بیزاری میکند.
۳/۴۴- وزارت خارجه رژیم از آغاز ضمن اینکه مثل کلیت آن، اجتماع آدمهای بیسواد، ملاها، و لمپنها بوده اما بویژه از کسانی پر شده بود، که در محیط های عربی خارج از ایران بزرگ شده بودند.حتی شواهدی است که نشان میدهد که بعضی از آنان میتوانند اصلا عرب غیر ایرانی بوده باشند. از خوانندگان میخواهم لحظه ای سه کشور را در نظر بگیرند:الف، سین و جیم، جیم خیلی قوی است، شاید از نظر نظامی قویترین، و با سین در وضعیت جنگی قرار داردو امروزه بخشی از خاک سین را نیز اشغال کرده است ، جیم تا بحال هیچ اقدام نظامی علیه الف نکرده، اما سین هر سال در اتحاد با پنج کشور همسایه الف برای جدا کردن بخشی از خاک کشور الف بیانیه امضا، و صادر، میکند. آنگاه الف مصرف نفت سالانه سین را مجاناتقدیم میکند و بطرز باور نکردنی خود داوطلبانه متعهد میشود که برای باز پس گیری خاک سین، حتی با جیم وارد جنگ، شود. آری در اینجا، الف جمهوری اسلامی، سین سوریه و جیم اسرائیل است. هیچکس نمیتواند درتاریخ جهان دولتی مانند جمهوری اسلامی که تا این حد علیه منافع ملت،"منافع ملی" و خائن به آن باشد، پیدا کند.
دولت سوریه اکنون ۲۰ سال است که هر سال با کشورهاهی عرب خلیج فارس علنا پیمان میبندد که بخشی از خاک ایران (جزایر سه گانه) را جدا کرده و به کشور امارات بدهد.

۴-ما و فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی
بنا به آنچه عرض شد نتیجه میشود که فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی آبستن خطرات بنیان کنی برای میهن ما و مردم ما است. فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی، بودوداشت ایران را به نابودی تهدید میکند، تهدیدی که در سراسر تاریخ پر فراز و نشیب ما، بی سابقه می باشد، اپوزیسیون ترقی خواه باید آگاه سازی، افشاگری، بسیج نیرو و اعمال فشارعلیه رژیم، پیرامون فعالیت های هسته ای اش را در صدر برنامه خود قرار دهد، دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی، که هرگزمباد، مساوی است با گروگان گرفته شدن کل ایران و مردم آن توسط حکومتی بغایت جنایتکار است که در اینصورت ، نجات بسیار مشکل وکم بخت خواهد بود، متاسفانه تا امروزنیروهای ترقی خواه ایران به میزان درخور به این مساله نپرداخته اند که جدا از ضعف عمومی ما، دو علت دیگر میتواند داشته باشد: ضعف معرفت و نابینایی در "منافع ملی". به نظر من بخش بزرگی از اپوزیسیون و حتی نیروهای کمونیست و سوسیالیست در مقابل چنین موضوع سرنوشت ساز تاریخی، درآز "منافع ملی"، بیناییِ خرد خود را از دست داده اند. در حالیکه اینجا عرصه ای است که کمونیست ها باید ضمن آگاه کردن مرتب و وسیع مردم از خطرات نابودکننده فعالیتهای اتمی رژیم ماهیت ضد مردمی و ضد ملی "منافع ملی" مورد نظر سیاسی-مذهبی های ایران را افشا کنند.

۵- ابر قدرت ها و فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی
ابرقدرت بودن یعنی داشتن توانی بطور عینی بالاتر از بسیاری دیگر، این توان از وسعت خاک، داشتن جمعیت بالا ،داشتن اقتصادی قوی وشکوفا، دارا بودن توان نظامی بر تر و...؛ میباشد از این میان "قدرت اقتصادی" نقش درجه اول دارد. ابر قدرت ها منافع استراتژیک جهانی دارند. دستیانی کشور جدیدی به بمب اتمی، تجدید نظر در این استراتژی را الزامی میکند.
کشوری جدید که میخواهد یا ممکن است به بمب اتمی دستیابد میتواند در یکی از سه حالت زیر باشد : یا در روند توسعه خود بطور واقعی در حال قدرتی برترشدن است، مثل هند، که در این صورت روند مذاکرات و معاملات و هماهنگ سازی ها با او پیشتر و در روند توسه آغاز شده، و این با روند ترمیم استراتژی جهانی ابرقدرتها منطبق است. و یا کشور دستیابنده به بمب اتمی در مدار یکی از ابرقدرتهای موجود است مثل اسرائیل که در مدار آمریکا است (بود)، کره شمالی که در مدار چین است، و پاکستان که دولت آمریکا رسما اعلام کرده که بر تسلیحات اتمی پاکستان کاملا کنترل دارد، محاسبه پذیر بودن رفتار نظامی-اتمی احتمالی این کشورهارا همان ابر قدرتی که کشور مزبور در مدارش است توضیح میدهد. بیرون از این دو حالت یعنی دولتی همچون جمهوری اسلامی که از نظر توان بالفعل تولید اقتصادی در یکی از پایینترین سطح ها در دنیاست، از نظر رعایت حقوق بین الملل سوابق بسیاربدی دارد، هیچ کشوری در دنیا به سیاست خارجی آن اعتمادی ندارد، از روز اول روی کار آمدنش برای همه شاخ و شانه میکشد.از روز اول دستیابی به قدرت به تهدید کشورها و فتنه انگیزی در آنها پرداخته. از روز اول تا کنون همه سرکردگانش رسما و علنا آرزوی نابودی یکی از کشورهای منطقه را سر میدهند، پس بدیهی است که رفتار اتمی جمهوری اسلامی با موقعیت ابرقدرتها در تضادی آشتی ناپذیر قرار میگیرد. تا جاییکه ابر قدرت در تاریخ بوده، معنی اش بر "سر جای خود" نشاندن دیگران ولو بزور نظامی بوده است. بویژه زمانی که آنها احساس کنند که این "دیگران" با منافع استراتژیک آنها در رویارویی قرارگرفته اند.

۶- سازمان ملل متحد
ارگانی جهانی برای تنظیم روابط بین ملت ها درعرصه بین المللی، پس دارای سه بخش، داوری، قوانین(تدوین قوانین) و اجرایی، میباشد . تا کنون در تنظیم روابط بین افراد یک جامعه، در تحلیل نهایی، این تعادل موجود بین استوانه های قدرت در آن جامعه است. که قانون را "اجرا" میکند، و حتی تا حدی "داوری" را تعیین میکند. قدرت اجرایی سازمان ملل، "شورای امنیت" آن است. در پایان جنگ دوم، برای اینکه دیگر جنگ جهانی رخ ندهد. یا امکان رویداد آن کنترل شود، نخست باید ابر قدرتها کنترل می شدند. در شرایط آن موقع جهان ابر قدرت ها را ابر قدرتها میتوانند "کنترل" کنند ، پس شورای ابرقدرتها، شامل قدرتهای پیروز در جنگ باضافه "چین" تشکیل شد، با این قرار اساسی بین خودکه: « آنها حق دارند که همه مسائل جهان رابین خود به بحث گذاشته، تصمیم گیری کنند، به شرط اینکه هیچکدام رای مخالف نداشته باشند(حق وتو)، در اینصورت تصمیمات آنها برای جهان "لازم الاجرا" است» .سپس منشور و قوانینی ناظر بر حقوق پایه ای انسانها و ملتها و روابط بین ملتها تدوین شد، و شورای "ابرقدرتها" بر خود نام "شورای امنیت" نهاد. براین پایه "سازمان ملل متحد" با عضویت داوطلبانه ملل، تبعا بر پایه پذیرش آن "شورای امنیت" و منشور و قوانین، شکل گرفت. آیا چنین سازمان مللی دمکراتیک بود یا هست و اینکه انسانهای دمکرات و ترقی خواه و همچنین ملتها چگونه باید به آن برخورد کنند؟
در شرایط آن موقع جهان و وجود بلوک کشورهای سوسیالیستی، و تضاد آن با بلوک امپریالیستی، اعضای شورای امنیت(قوه مجریه سازمان ملل)، در بسیاری موارد همدست نبودند، در نتیجه ملتها نیزمیتوانستند ازآن سودمند شوند. با پایان جنگ دوم، ملل مستعمرۀ کشورهای امپریالیستی، یعنی اکثریت ملل جهان، با مبارزاتی سخت، خود را آزاد کردند، تاریخ آنها بخوبی نشان می دهد که تقریبا همه آنها، در تمام دوره نبرد رهایی بخش خود، و مهمتر از آن در پی ریزی کشور و ملت نوین خود، به کمکهای سرشار کشورهای ی سوسیالیستی متکی بودند. به بیان دیگر شورای امنیت سازمان ملل عملا به مثابه ارگانی جهانی، کم و بیش دمکراتیک عمل کرده است. اما امروزه همسویی منافع دولتهای تشکیل دهنده شورای امنیت خیلی زیاد است. اقتصاد همه آنها مبتنی بر سرمایه داری است، آنها میتوانند در غارت جهان همدست شوند. حکومت پیشین آمریکا اعلام کرد که مفهوم سازمان ملل، پی افکنده پس از جنگ دوم، به پایان رسیده، با نادیده گرفتن شورای امنیت، آمریکا به عراق حمله کرد و ادعای خود را واقعیت بخشید. شورای امنیت سازمان ملل کنونی، سر انجام، عملا، به تجاوز آمریکا و انگستان به عراق جنبه "قانونی" بخشید. حمله نظامی کشورهای عضو "ناتو" و سایرین(کانادا، استرالیا، ژاپن، چک(به ریاست جمهوری واس لاوهاول!)، لهستان و..)، به افغانستان با تصویب شورای امنیت سازمان ملل بوده است. تمام "دلایل" و یا ادعاهایی که این حمله را توجیه میکند از "دلایل" وادعاهایی که "اتحاد شوروی" در توجیه دخالت نظامی در ۱۹۷۹ در افغانستان می آورد ضعیف تر است. امروزه شورای امنیت در آفریقا علیه برخی آفریقایی های جنگ سالارو دیکتاتور دخالت کرده ، حتی برخی از آنان را دستگیر محاکمه و زندانی میکند، در حالیکه این دولت های اروپایی هستند که در اکثر این کشورها نیروی نظامی داشته و در همه امور آنها، دخالت مستقیم دارند، درکشورهای غنی آفریقای سیاه جنگهای ویرانگر داخلی سالها است در جریان است، اکنون ۱۵ سال است آمریکا در سومالی حضور نظامی داشته و این کشور( شاخ آفریقا) که اهمیت استراتژیک دارد در جنگ داخلی خون چکان است. شورای امنیت در رابطه با سودان و مساله "دارفور"، غوغا کرد، دستوردستگیری رئیس جمهور سودان را صادر نمود. مردم دنیا میزان آگاهیشان از زمان ومکان و چگونگی در گیریها در آفریقا بسیار کم است در حالیکه همه مردم شاهد جنایات ضد بشری دولتها اسرائیل در رابطه با فلسطینی ها هستند. اما تا به حال حتی یک اعلامیه در محکومیت اعمال اسرائیل، از سوی شورای امنیت صادر نشده. به نظر من در شرایط جهان امروزی، ما به عنوان یک سازمان سیاسی خواهان دمکراسی و عدالت،نمیتوانیم شورای امنیت سازمان ملل را تائید کنیم. اما دولتها از لحاظ دیپلماتیک نباید با شورای امنیت مخالفت کنند. سطح رشد نیروهای مولده جهان کنونی، مدتهاست به حدی رسیده که "جهانی شدن" عینیت یافته، که از جمله نمود های آن شکل گیری "هم اندیشگی جهانی" است. امروزه جهان از جنبه بنیانهای عینی خود بسیار دمکراتیک تر از گذشته است. اما روبنا های آن هنوزکهنه مانده اند، که باید نو شوند. ما باید به اتکای هم اند یشگی جهانی، در پرتو انقلاب "رسانه "ای، جانب عینیت بالنده جهان را گرفته، و برای نوسازی بنیاد های جهانی (مانند سازمان ملل و ...) مبارزه کنیم.

۷- ما و تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل (در رابطه با فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی)
۷/۱-بنا به آنچه پیش ازاین گفتم، تصمیمات شورای امنیت، در چارچوب منافع ابر قدرتهااست.
۷/۲- منافع جهانی ابر قدرتها در کل با منافع ملتها در تضاد است.
۳/ ۷- ماها بطور بالفعل سازمانهای کوچکی هستم، به این معنی که پیوند کمی با مردم خود داریم. ۷/۴- حتی اگر ما در برخی تصمیمات شورای امنیت همسویی هایی با منافع مردم ما ببینیم باید کاملا توجه کنیم که در واقعیت و به طور کلی، این تصمیمات در چارچوب منافع استراتژی ابرقدرتها است و تابع آن "کلیت" میباشند . ۷/۵-بنابه آنچه گفته شد، تایید "ما"( "ما" در مختصات کنونی خودمان ) بر تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل نمیتواند در سوق دادن آن "تصمیمات" کمی به این سو و یا آن سو تاثیری داشته باشد، در عوض آنها(ابرقدرتها) میتوانند نیروی ما(ولو تاثیرات معنوی-سیاسی ما) را به میل خود "مصرف" کننده، و البته که با ما بسیار دشمن هستند، وامکانات تبلیغی و خبر پراکنی اشان برجهان مسلط است. ۷/۶-آنچه گفته شد به این معنی نیست که ما باید "شورای امنیت " را بایکوت کنیم! نه! بر عکس من معتقدم ما باید با تکیه به نیروی "هم اندیشگی جهانی"، سازمانها و بنیادهای دمکراتیک جهان، و در ائتلاف با سازمان ها و احزاب ترقی خواه ایرانی، پیشنهادهای خودمان برای اعمال فشار کشورهای جهان به جمهوری اسلامی، را به سازمان ملل ارائه داده، و برای تصویب آنها تبلیغ و مبارزه کنیم. ۷/۷- این سخنان به این معنی نیست که هیچوقت، در هیچ شرایط و تعادل قوایی، نمیتوان و نباید به بهره گیری از سازمان ملل و مصوبات آن پرداخت، خیر! مثلا بر خورد احزاب کرد در عراق دررابطه با حمله آمریکا به آن کشور، را باید به عنوان حالت ویژه پنداشت. ۷/۸- در سطرهای پیشین گفتم که فعالیت های اتمی رژیم با منافع استرتژیک آمریکا (و ابرقدرتها) در تضاد است از این روی آمریکا و همپیمانانش بهر قیمت در برابر آن میایستند ولو به بهای جنگ ، من در مقالات پیشین خود در باره این جنگ احتمالی، که در حد نابود کننده ای ویرانگر خواهد بود توضیح داده ام، مسئول درجه اول چنین وضع احتمالی جمهوری اسلامی است،اما ما نباید دنبال چنین استراتژیی بیافتیم. ما نمیتوانیم نادیده بگیریم که در آمریکا(و جاهای دیگر و در جمهوری اسلامی هم)،نیروهای جنگ طلبی هستند که حیاتشان در بمباران کردن جهان و کشتن مردمان است.آیا در میان ما کسی است که به اهداف حمله آمریکا و انگلیس و...به افغانستان اعتماد داشته باشد..

۸-"راه حل" ها
۸/۱-برای باز داشتن کشوری از فعالیت های اتمی مشکوک راه حل قطعی وجود ندارد ۲ /۸- فعالیت های کنونی اتمی جمهوری اسلامی خطر نابود کننده علیه مردم ایران دارد، برای مردم جهان بسیار خطرناک است، با منافع استراتژیک ابرقدرتها بویزه آمریکا در تضاد آشتی ناپذیر است. ۸/۳-باید با همه توان علیه فعالیتهای اتمی رژیم مبارزه کرد، تنها راه، عقب راندن جمهوری اسلامی در کلیت آن است. ۸/۴- جمهوری اسلامی تا بحال نشان داده که فقط در مقابل زور عقب نشینی میکند . جمهوری اسلامی میگوید "حفظ نظام واجبترین واجبات است" اساس فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی نیزاز جمله برای این واجب ترین واجبات یعنی برای نجات "جمهوری اسلامی" از "میرایی" است !! پس تا رژیم، "خودِ نظام" را در خطر نبیند از فعالیتهای اتمی خود عقب نشینی نمیکند. ۸/۵- بدین ترتیب برای بازداشتن جمهوری اسلامی، به "زور" نیاز است منبع اصلی این "زور"، دو نیرو میتواند باشد: یا مردم ایران به اضافه نیروهای "هم اندیشگی جهانی" یا "ابرقدرتها" ، این جانب در مورد ابرقدرتها و اهداف آنها توضیح دادم ، من با هیچکدام از اقدامات آنها اصولا موافق نیستم، با هر اقدامی که به ضرر مردم ما باشدمخالفم. ماضمن اینکه جمهوری اسلامی را مسئول اصلی هر اقدام ابرقدرتهاعلیه کشور خود میدانیم، اعلام میکنیم که در برابر هر اقدام نظامی علیه کشورما، میایستیم و همزمان درمبارزه علیه جمهوری اسلامی، در برابر مهاجمان نیز خواهیم ایستاد.

۹-چه باید کرد
همانطور که گفتم: "تنها راه، پس زدن جمهوری اسلامی است" و تنها نیرویی که به بهترین روی توانا بر این کار است ، مردم ایران میباشند. همه باید با کمک مردم ما، بطور پیوسته جمهوری اسلامی را پس برانیم، در همه زمینه ها و بر سر همه مسائل اجتماعی و نه فقط مستقیما بر سر مسائل اتمی. اینجانب از سالها پیش همین نظر راداشتم، به گمانم قیام سال ۸۸ هم نشان داد که چگونه مردم ایران آماده اند و قوی وآگاه هستند و چگونه میتوانند جمهوری اسلامی را عقب برانند که از جمله به تضعیف او در فعالیتهای اتمی اش منجر میشود، که شد. جمهوری اسلامی بلای مرگ زا برای مردم ایران و حتی جهان است. تنها راه، از میان برداشتن آن است و او عقب نمینشیند مگر هستی ننگین خود را در خطر احساس کند.

۱۰-چه خواهد شد .
آنچه مسلم است است مردم ما جمهوری اسلامی را ازمیان خواهند برداشت و خود و جهان را آسوده خواهند کرد ما آرزو میکنیم و همه تلاش خود را بکار میبریم که با زور مردم ما مانع از سرانجام یابی کردو کارهای اتمی مشکوک جمهوری اسلامی شویم. بنا به آنچه گفته شده، و تجربه نیز نشان میدهد این احتمال که جمهوری اسلامی در برابر زور و هنگامی که "نظام" را درخطر ببیند تسلیم شود(با خفت) کم نیست. اما اگر به هر دلیل آمریکا به ایران حمله نظامی کند، این حمله احتمالا محدود به مراکزمعدودی نخواهد بود. زیرا: فرض کنیم حمله احتمالی آمریکا محدود باشد ، آنگاه یا جمهوری اسلامی علیه آمریکا واکنش نظامی انجام میدهد یا نه، اگر حرکتی نکند آنگاه باید تا آخر عقب برود، که این تقریبا به معنی پایان کارش است. اما اگر واکنش جنگی نشان دهد، آنگاه یک رشته حملات متقابل رخ میدهد، خب چنین روندی به چه سمت میرود؟ شکست آمریکا ؟، پاسخ ما به این سوال مهم نیست! مهم پاسخی است که استراتژیست های آمریکا از هم اکنون به چنین "روند" احتمالی میدهند. منطقا و متاسفانه پاسخ آنها این خواهد بود که درصورت حمله باید کاری کرد که رژیم نتواند "جُنب" بخورد! حالا اگر تهدیدهای تا کنونی جمهوری اسلامی، دایربر: "حملات استشهادی بر علیه آمریکا در همه جهان"، "حمله به قوای آمریکا در عراق، افغانستان و شیخ نشین ها"، "بستن تنگه هرمز مسیر عبور ۴۰% نفت منطقه" و ....؛ رانیزبیافزاییم، میتوان به یکی ازحالات احتمالی حمله آمریکا، که احتمالش کم هم نیست، اندیشید: بمبباران بسیارسنگین، از جمله بمبهای هفتصد تنی، ناگهانی، شدید، بی وقفه، شبانه روزی، همه مراکز نظامی، بیوت "آقایان"، بویژه "رهبر"، سکونتگاه سرکردگان سپاه و رژیم، مراکزاحتمالی اتمی، همه تاسیسات ارتباطی، مخابرات،، تمام شبکه برق، راه ها، پلها، صنایع...؛ و متاسفانه تجربه نشان میدهد(یوگوسلاوی، عراق و ...) که: بیمارستانها، مراکز آموزشی و یقینا مناطق مسکونی و خانه و زندگی مردم نیز بمباران خواهد شد. در طول این عملیات بی امان خبرگزاری ها و رونامه های معروف کشورهای "دمکراسی" در دفاع از "منافع ملی" دولتهای متبوع خود "تحت عنوان نداشتن خبرنگار در ایران، سکوت خواهند کرد.

۱۱- انجمن ها و گرههای مدافع صلح
بدیهی است ما نیز همراه اکثریت مردم صلح دوست جهان، ضد "جنگ" و جنگ طلبان هستیم. ما ضمن مخالفت شدید با هر اقدام نظامی علیه کشورما، نیز اعلام میداریم که خطر اصلی علیه مردم ایران، خطرنا بود کننده علیه ایران، فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی است، از اینروی به نظر ما صلح طلبی واقعی باید همراه با محکوم کردن فعالیت های اتمی جمهوری اسلامی باشد. بویژه از طرف انجمن ها ایرانی، در غیراین صورت تلاشهای آنان مورد بهره برداری رژیم در جهت توسعه فعالیتهای اتمی اش قرار خواهد گرفت.
این نوشته تلاشی بود برای پاسخ به پرسشهایی، فکر میکنم به اساس آنها پرداخته ام،و اما دیگرسوالها :

*س -فکر می کنید تحریمها این بار نتیجه مورد انتظار کشورهای اعمال کننده را به بار آورند؟

ج - نمیدانم

*س-آیا در این "کشاکش هسته ای" شانس بردی برای جمهوری اسلامی می بینید؟

ج - نه. سیاست جمهوری اسلامی عین سیاست آن در جنگ با عراق است، در آن موقع از "حق تنبیه متجاوز، خون بر شمشیر پیروز است و ...." صحبت میکرد.و اکنون هم از "حق هسته ای و... "؛ در حالیکه در سیاست و بویژه در سیاست بین المللی این نه، "حق" بلکه تعادل قوا و برآیند "منافع" و.. ...است که حرف آخر را میزند.

*س-آیا وضع به طور اجتناب ناپذیری دارد به سمت افزایش تنشها و احتمالاً خشونت و درگیری کشیده می شود یا راه حل مسالمت آمیزی هست؟

ج - رییس جمهور آمریکا بارها و به صراحت گفته که مساله اصلی این است که جمهوری اسلامی در مذاکرات مستقیم، بدون پیش شرط، به قدرتهای بزرگ اطمینان دهد که که فعالیت های اتمی اش مسالمت آمیز است. جمهوری اسلامی از آغازروی کار آمدن اوباما با تمام توان خود کوشید تادر روش برخورد صلحجویانه او اخلال کند، سران رژیم به سرکردگی شخص خامنه ای و دستگاه های تبلغاتی آن با دروغ پراکنی های هیستریک از آغاز میکوشند که مثلا اوباما را "دروغگو" جلوه دهند و ...؛ آنان با تمام توان میکوشند تا مگر آمریکا را "عصبانی" کرده و از "شر" پیشنهادهای صلح آمیز آنها "رها" شوند. همانطور که گفتم جمهوری اسلامی در فعالیت های اتمی خود اهداف شومی دارد از این روی از مذاکرات شفاف و بیواسطه صلح آمیز، گریزان است. افزون براین، تجربه نشان میدهد، که جمهوری اسلامی بدون زور وفشار بر سر "عقل" نمیاید.(نگاه کنید به بند "چه خواهد شد" در این مقاله)

*س - نظرتان نسبت به تحریم 8 تن از مسئولان جمهوری اسلامی به خاطر نقض حقوق بشر توسط امریکا چیست؟

- در این مورد که خامنه ای و احمدی نژاد و دیگر سران جمهوری اسلامی نیز باید مشمول این تحریمها شوند، چیست؟
- (در صورت توافق با این ایده) آیا این موجب محدودیت امکانات برای دیپلماسی نمی شود؟
ج- رژیم ایران رژیمی ارتجاعی و فتنه گراست چه بسا حکومت کشورهای دیگر حق داشته باشند از لحاظ حقوق بین الملل و یا حتا درمواردی در دفاع از حقوق بشر علیه این رژیم اقدام کنند، اما، ما همچون حزبی سیاسی مردمی ایرانی، نمیتوانیم تصمیمات حکومت کشورهای خارجی علیه رژیم حاکم بر ایران را تایید کنیم. ما خودمان و پیشاپیشِ مردم مان، همراه آنان، همراه همه نیروهای مردمی و پیشرو ایرانی، این رژیم را کنار خواهیم زد. ( در شرایطی که یک برآمد نیرومند مردمی درمیدان پدید باشد. و نیرویی سیاسی در جایگاه رهبری آن، موضوع دگرگون خواهدبود).
پایان علی جلال ۱۶/۱۰/۲۰۱۰ ؛ ۲۴/مهرماه /۱۳۸۹

پاورقی:
1* جمهوري اسلامي در قانون اساسي خود در اصل 151 چنين نوشته :
و اعدو الهم ما استطعتم من قوه . .